عنوان کتاب: ابر ماشین ظریف
نویسنده: امیر میکائیل
انسان که موجودی اجتماعی با قدرت بالای ذهنی و سیستم پیچیده بدنی که به طور دقیق و وابسته به هم دائماً در حال کار است. انسان جزو پستانداران بوده اما به دلیل وجود گونههای مشابه دیگر آن که تا قبل از ۲۰۰ هزار سال پیش میزیستهاند جزو دسته انسانریختها نیز هست.
اما انسان امروزی که (Homo sapiens) نام دارد و از ۲۰۰ هزار سال پیش تنها گونه انسانی است بدنی نه چندان نیرومند اما پیچیده دارد و همچنین بزرگ ترین حجم مغزی یعنی ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ cc را دارا است که این حجم مغزی نسبت به چنین جثهای بسیار بزرگ و نادر بین جانداران است.
این افزایش حجم سبب شده که انسان کاسه سر پهن، بلند و بزرگی داشته باشد، چهرهای صاف و استخوان بیرون زده بینی و چانه نوک تیز. این کتاب درباره انسان به شما توضیحات کاملی میدهد و کمک میکند بهتر بدن انسان و کارکرد مغز آن را بشناسید و از این موجود ویژه شگفتزده بشوید.
چکیده ای از کتاب:
ستون مهره ها تا جایی ادامه پیدا می کند که به استخوان خاجی (Sacrum) رسیده و به واسطه آن روی لگن خاصره سوار گردد؛ استخوان خاجی شکلی بزرگ، تخت و سه گوش و بدنه ای سوراخ دار دارد که می تواند بچرخد تا در هنگام راه رفتن لگن بتواند به پس و پیش رود؛ در پایین خاجی استخوان کوچک و تیز به صورت سه گوش به نام دنبالچه (Coccyx) قرار دارد.
زانو (Knee) از دو استخوان ران و درشت نی و کشکک (Patella) تشکیل شده که به هم مفصل شده اند.
همان طور که گفتیم لگن بر روی پاها یعنی دو استخوان بزرگ، قطور و محکم به نام استخوان های ران (Femur) قرار دارد که از لگن تا زانو ادامه دارد و زاویه آن با استخوان خاجی 125 درجه است.
این استخوان بلندترین و حجیم ترین استخوان بدن ما است و در لگن خاصره جای می گیرد، و در زانو به کشکک و ساق مفصل شده؛ استخوان ران از سر، گردن، کندیل کوچک و کندیل بزرگ تشکیل شده، این استخوان حتی از زیر پوست قابل لمس می باشد.
طول آن 48 سانتری متر بوده و حدود 30 درصد از وزن را تحمل می کند که این تحمل وزن باعث حساس بودن به پوکی استخوان است.
پس از آن به ساق پا می رسیم که از دو قسمت درشت نی (Tibia) و نازک نی (Fibula) تشکیل شده است؛ نازک نی بر روی درشت نی و سمت خارجی پاست که می تواند مکمل آن باشد و بدنه ای نازک دارد، درشت نی استخوانی بزرگ و مسطح است که از زانو تا مچ پا امتداد یافته.
عصب ها و رگ ها و ماهیچه های متعدد و حیاتی در خود جای داده؛ درشت نی استخوان بزرگتر ساق وزن بیشتری را تحمل می کند که برای راحت تر شدن آن نازک نی آن را همراهی می کند.
ساق از عضلات بسیار نیرومندی به نام فاسیا تشکیل شده است.
مچ پا (Tarsus) که همچون مچ دست از تکه های استخوانی تشکیل شده پایینی ترین عضو دستگاه اسکلتی در بدن است که از پنج انگشت با استخوان های بزرگ تشکیل شده، کف آن قوس دار است بدین علت که فشار و وزن وارد بر زمین و ران را کم و راه رفتن و دویدن را آسان کند.
پس از دستگاه اسکلتی به دستگاه ماهیچه ای یا عضلانی می رسیم.
ماهیچه ها در کودکی بسیار ضعیف و منعطف هستند برای مثال کودک تا سه ماهگی نمی تواند سر خود را بلند کند چرا که عضلات بسیار ضعیف گردن آن قادر به تحمل وزن نیستند.
با رشد سریع کودکی تا جوانی، انسان در این دوره رو به تکامل و کمتر شدن وابستگی در انجام کارها شده و عضلات محکم و نیرومندی می سازد، استخوان بندی کامل شده و فرد قادر به انجام فعالیت های سنگین میشود.
ماهیچه ها تمام بدن را فرا گرفته اند؛ هرکدام هر لحظه در کارند،
ماهیچه ها فرم بدن ما را تغییر می دهند برای مثال فردی که ورزشکار است از جثه بزرگ و اندامی نیرومند برخوردار است یا افراد با میزان گوشت بدن یا چربی متفاوت و شرایط ارثی و اقلیمی دارای چهره های متفاوتی هستند که شباهت دو نفر در آن بسیار نادر است.
مهم ترین وظیفه ماهیچه ها حرکت بدن است اما بیشتر آنها طوری آفریده شدند که از بدن محافظ هم بکنند؛ آنها انواع مختلفی دارند که میتوان اشکال آنها را به ماهیچه های تک پر، دو پر، چند پر، نواری، سه گوش، چهارگوش، دریچه ای یا حلقوی و دوکی تقسیم کرد؛ ماهیچه ها از طریق تاندون ها، اِپونوروز ها و نوار های فاسیا به اسکلت متصل میشوند.
اما به طور کلی ماهیچهها به سه دسته قلبی، صاف و اسکلتی تقسیم میشود.
ماهیچه صاف به شکل لایه هایی در دیواره رگ های خونی، معده، روده ها و مثانه یافت می شود و می تواند به صورت غیر ارادی حرکاتی موج دار و طولانی ایجاد کند که برای پیش راندن غذا در روده و نگهداری فشار خون ضروری است.
ماهیچه های اسکلتی با انقباض ارادی باعث حرکت اندام ها می شود که به شکل دسته ای گرد هستند و به واسطه تاندون به استخوان محکم شده اند؛ این ماهیچه با لغزش روی هم سلول هایش منقبض می شود.
ماهیچه های قلبی فقط در دیواره قلب یافت می شوند که سلول های سازنده آن همزمان و غیر ارادی منقبض شده و باعث پمپاژ خون در رگ می شوند.
ماهیچه اسکلتی مخطط بوده و به طور نرمال عضلات 40 درصد از وزن بدن را با حدود 639 ماهیچه تشکیل می دهند که از سلول تشکیل شده اند، بدن ما 75 تریلیون سلول به 200 نوع را دارد.
حرکت ماهیچه های اسکلتی برای انسان کاملاً ارادی بوده اما ماهیچه های قلبی و صاف غیر ارادی هستند؛ نیروی حرکت ماهیچه ها معمولاً از اکسیداسیون یا سوزاندن کربوهیدرات تأمین می شود.
دستگاه عصبی به دو دسته محیطی و مرکزی تقسیم میشود که مرکزی مغز و نخاع و محیطی اندام های وابسته به ان ها هستند.
بدن از میلیاردها عصب سلولی و نورونی متصل به هم تشکیل شده است؛ عصب های مغز از جمجمه بیرون زده و گردن را کنترل می کنند و اعصاب نخاعی از ستون فقرات خارج می شوند.
همچنین عملکرد اعصاب هم به دو دسته دستگاه عصبی پیکری که وظیفه کمک برای شناخت اطرافمان را دارد و دستگاه عصبی خود مختار که بدون کنترل ما مانند غدد و تپش قلب می باشد تقسیم می شود.
مغز انسان نسبت به اندازه پیکر خود بزرگ تر از متوسط جانداران دیگر می باشد، این افزایش از گذشته تا کنون همچنان ادامه داشته بطوری که لوب پیشانی به بالای چشم رسیده است.
به همین علت انسان جمجمه بزرگی دارد؛ مغز از سه قسمت مخ مخچه و نخاع تشکیل شده، مخ نیز از دو نیمکره که هرکدام فعالیت نیمه مخالف خود را انجام می دهند تشکیل شده و به واسطه جسم پینه ای به هم متصل شده اند؛ هر نیم کره مخ از چهار لوب تشکیل شده.
لوب پیشانی که مسئول فعالیت و سخن گفتن و حرکات ارادی است.
لوب اهیانه که وظیفه لامسه، ادراک دیداری و فضایی و تشخیص رنگ و اندازه اشیا و احساس درد را دارد.
لوب گیج گاهی که وظیفه تشکیل حافظه، شنوایی، بویایی و درک زبان ها را دارد.
لوب پس سری که وظیفه بینایی را دارد.
مخچه نیز بخشی از دستگاه عصبی است که بزرگ و دو تکه بوده و در زیر لوب پس سری جای دارد که مسئول حفظ تعادل در بدن و هماهنگی حرکات ارادی را دارد؛ دو نیمکره مخچه نیز با توده ای به نام کرمینه متصل شده است، مخچه از دو بخش سفید و خاکستری تشکیل شده است، بخش سفید قسمت داخلی و خاکستری قسمت خارجی آن است؛ مخچه وظیفه کنترل تعادل و هماهنگی بدن را دارد.
برای مثال راه رفتن منظم یا متعادل شدن روی پا، اما این تعادل را به تنهایی نمی تواند ایجاد کند بلکه با کمک گرفتن از سایر سیستم های کنترل حرکت بدن این کار را انجام می دهد؛ مخچه حدود 30 میلیون واحد عملی دارد، با اینکه بیشتر تصمیم گیری ها توسط قشر مغز انجام می شود اما تعادل، انقباض عضلات، جهت و نیرو و تعیین عضلات مداخله کننده برای کاری را مخچه تعیین می کند.
هرچند که مخچه به ندرت عمل کرده و فعالیت الکتریکی کمی دارد اما بودن آن برای انجام بسیاری از فعالیت ها به صورت طبیعی یا حتی بهتر از طبیعی مانند ورزش، نواختن آلات موسیقی، صحبت و… ضروری است.