عنوان کتاب: از کجا خوشحالی بخرم ؟
نویسنده: عباس علاف صالحی
کتاب از کجا خوشحالی بخرم نوشته عباس عاف صاحی میباشد. عدهای بر این باورند که تحقق آرزوهایشان باعث ایجاد شادی در زندگی آن ها خواهد شد، اما این همیشه درست نیست. اغلب وقتی که آرزوی ما تحقق می یابد، حتی بدون لذت بردن و ارج نهادن به دستاوردهایمان دوباره در پی برآورده شدن آرزوی دیگر هستیم. شاید از یک وعده غذایی خوب، فیلم و نمایش لذت ببرید و ممکن است که یک مهمانی سرگرم کننده داشته باشید اما آن صرفاً تفریح و خوشگذرانی است و لزوماً شادی نیست.
خلاصه ای از کتاب:
۵ توصیه مهم برای احساس شادی بیشتر در زندگی
آیا شما هم از آن دسته افرادی هستید که از ابتدای هفته منتظر تعطیلات آخر هفته اند؟ یا اینکه مدام به برنده شدن در قرعه کشی فکر می کنید؟ همه ما با این مسائل روبرو بوده ایم؛ وقتی در حال انجام کاری هستیم، در آن لحظه، فکر و ذهنمان معطوف و مشغول به آینده و رویا پردازی درباره آینده است؛
مثلا به خودمان می گوییم سال آینده وزن کم می کنم، ماه آینده طبق برنامه ریزی و درآمدم خرج می کنم و الی آخر؛ اما ماه بعد و سال بعد می آیند و می روند اما شما هنوز هیچ کاری انجام نداده اید و کماکان همان فرد سابق هستید. آیا این مثال ها برای شما آشناست؟
خب؛ دلیل این کار چیست؟ چرا ما نمی توانیم از همین الان این کارها را انجام دهیم؟ چرا ما نمی توانیم در لحظه اکنون خوشحال باشیم و از آن لذت ببریم؟
در این بخش سعی داریم به 5 راهکار ساده برای لذت بردن از داشته هایمان و شروع زندگیمان از همین امروز اشاره کنیم:
۱– نعماتی که به شما داده شده است را بشمارید
به مردمی فکر کنید که با امکانات کمتر از شما، زندگی به مراتب شادتری را می گذرانند؛ خیلی از آن ها تنها سقفی روی سر و غذایی برای خوردن دارند و بس. نگاهی به افرادی که در کشورهای کم درآمدتر (در مقایسه به کشور خودتان زندگی می کنند، بیندازید؛ چطور ممکن است؟
می دانید راز آن ها چیست؟ آن ها روی داشته هایشان تمرکز می کنند و از نعمت ها و داشته هایشان در لحظه اکنون لذت می برند. دفعه بعدی که مچ خودتان را در حالی گرفتید که دارید از زمین و زمان شکایت می کنید، لحظه ای به آن ها فکر کنید.
۲– در کدام فصل از زندگیتان هستید؟ آن را در آغوش بگیرید
زندگی صحنه ی تغییر مداوم فصل هاست؛ یادتان باشد، هیچ فصلی بهتر یا بد تر از دیگری نیست. هر فصلی در جای خود، مهم و بخشی از زندگی است. پس اگر اکنون در فصل زمستان زندگی تان هستید، سعی کنید شتاب و سرعتتان را پایین بیاورید و مطمئن باشید که هر آنچه که تا به حال ذخیره کرده اید، کفاف این فصل و شروع بهار را خواهد داد. در صورتی که در فصل تابستان هستید، سعی کنید به کشت و آماده شدن برای فصل درو ادامه دهید.
نکته دیگر این است که از فصلی که در آن هستید، لذت ببرید. آیا هوا سرد و برفی است؟ چه عالی! آیا هوا افتابی و گرم است؟ از این بهتر نمی شود.
۳– موفقیت های کوچکتان را جشن بگیرید
آیا امروز توانستید بیدار شوید، دوش بگیرید، لباس بپوشید، صبحانه بخورید و به سلامت به سر کارتان برسید؟ این خودش موفقیتی است. البته شاید از نظرتان این مساله آن قدر ها هم مهم نباشد. بگذارید یک مورد دیگر را بیان کنم؛ آیا این هفته توانستید ورزش کنید؟ این هم یک پیروزی دیگر. آیا توانستید در هفته ای که گذشت، از غذاهای سالم استفاده کنید و فست فود ها را کنار بگذارید؟ پس بیایید جشن بگیریم.
موفقیت های کوچک بی شماری وجود دارند که باید بتوانیم آن ها را شناسایی کنیم و جشن بگیریم؛ اوقاتتان را صرفا با منتظر پیروزی بزرگ ماندن تلف نکنید. یک تیم ورزشی، یک دفعه و ناگهانی قهرمان نمی شود؛ آن ها در هر تمرین، در هر بازی خانگی موفقیت های کوچکی کسب می کنند و سعی می کنند کسب موفقیت های کوچک را ادامه دهند تا در نهایت به آن موفقیت بزرگ برسند.
۴– دیگران را دوست داشته باشید
زندگی عاری از عشق به همنوع هیچ لذتی ندارد. از اعضای خانواده تان شروع کنید؛ محبت و علاقه تان را به آن ها ابراز کنید؛ سپس حلقه را وسیع تر کنید و سراغ دوستانتان بروید. کم کم سعی کنید دایره محبتتان را وسیع و سیع تر ساخته تا همه انسان ها و موجودات و کائنات را در بر بگیرد.
۵– بدانید که شما در مسیر رشد قرار دارید و نه شکست
با شکست خوردن است که می توان بهتر شد. هیچ کسی فوق العاده و بهترین از مادر به دنیا نمی آید؛ اگر شکست نخورید، چطور می توانید بفهمید در چه کاری به تمرین و ممارست بیشتری نیاز دارید؟ اگر واژه شکست به شما احساس منفی می دهد، آن را با رشد جایگزین کنید. ما در زندگی مان دو راه بیشتر در پیش نداریم: رشد کنیم یا بپوسیم؛ انتخاب با شماست.
شاد باشید و بر نداشتههای خود تمرکز نکنید. بهتر است برای نعماتی که دارید شکرگزار باشید و با خوشبینی تمرکز کنید بر آنچه که میخواهید به دست آورید. برای شاد بودن به آرامش ذهن و فکرتان نیاز دارید. برای اینکه شاد باشید به فکر گذشته و آینده نباشید بلکه در لحظه حال زندگی کنید. تلاش کنید که مثبت باشید و از احساسات و افکار منفی دور باشید.
روانشناسی شادی و زندگی شاد| چگونه شاد باشیم و شاد زندگی کنیم؟
به نظر میرسد که ناراحت و غمگین بودن برای بسیاری از ما، پذیرفتهتر و قابلدرکتر از شاد و شادمان بودن است.
در حدی که اگر کسی را در تاکسی یا اتوبوس ببینیم که ساکت ایستاده و غمگینانه در خود فرو رفته، او را درک میکنیم؛ اما اگر فردی دائماً لبخند روی لبش باشد یا قهقهه بزند، او را دیوانه میپنداریم.
آیا تا به حال شده کسی را که با صدای بلند در یک محیط باز گریه میکند، دیوانه فرض کنید؟
همین مثالهای ساده – که همهی ما کمابیش در زندگی روزمرهی خود تجربه کردهایم – نشان میدهد که به باور بسیاری از مردم، مسیر زندگی شاد، آن قدر ها هم که به نظر میرسد، راحت نیست و بسیاری از ما پذیرفتهایم که کمتر کسی میتواند زندگی کاملاً شاد و شادمانه را تجربه کند.
در کنار همهی این دشواریها، حتی اگر تلاش کنیم و شادی را تجربه کنیم، جامعه با یادآوری اینکه «بعد از هر خنده، گریهای هم در کار است»، مجوز شادمانی عمیق را از ما میگیرد و ترسی موهوم از آیندهای نامشخص را در وجودمان تزریق میکند.
روشهای غیردلچسب برای تجربهی شادی در زندگی
مسئلهی زندگی شاد و شاد زندگی کردن با چالشها و پیچیدگیهای دیگری هم روبروست. از جمله اینکه بسیاری از ما از دوران کودکی تا بزرگسالی، میآموزیم که از روشهای غیرسازنده برای خوشحال شدن و تجربه شادمانی استفاده کنیم:
شاید شما هم یکی از کسانی باشید که در دوران کودکی، برای تحمل سختیها و دشواریها از والدین خود شنیدهاید: «باز هم راضی و خوشحال باش که افراد بسیاری، با سختیها و دشواریهایی بسیار بیشتر از ما در حال زندگی هستند.
اگر هم در خردسالی چنین تجربهای نداشتهاید، حتماً در بزرگسالی صدا و سیما چنین تجربهای را برای شما رقم زده است. تکنیکی به این صورت که با دیدن مشکلات سایر کشورها، از بیمشکلی و کممشکلی خودمان احساس شادمانی کنیم.
به عنوان یک مثال از این تکنیک موثر، میتوان به این نکته اشاره کرد که یک روش شناختهشده برای تحمل بهتر هوای آلودهی تهران، دیدن تصاویر هوای آلودهی پکن است. استفاده از ابزار مقایسه با دیگران به عنوان موتور ایجاد شادمانی، صرفاً یکی از ابزارهایی است که در بسیاری از فرهنگها، ترویج و تشویق میشود. ابزارهای دیگری هم وجود دارد که همگی با آن ها آشنا هستیم: بسیاری از فیلسوفان، متفکران و ادیبان، از اپیکور گرفته تا خیام، برای برانگیختن حس شادمانی در ما، مرگ را به یادمان انداختهاند و گفتهاند: چون روزگاری دیگر روی این زمین نخواهی بود، اکنون باید قدرِ حضور را بدانی و خوشحالی کنی:
خیام اگر ز باده مستی خوش باش /با ماه رخی اگر نشستی خوش باش
چون عاقبت هستی ما نیستی است /انگار که نیستی چو هستی خوش باش
در واقع، ساز و کاری که خیام برای برانگیختن شادمانی بهکار میبرده، این بوده که به ما – و خودش – یادآوری کند که قرار است در نهایت از بین برویم و خاکِ گِلِ کوزهگران بشویم و دستی که بر گردن دوست داریم، به دستهی کوزه تبدیل شود.
این روشها را نمیشود نکوهش کرد؛ اما به نظر میرسد که برای خوش بودن در زندگی، بتوان راهها و روشهای بهتر و سازندهتری هم انتخاب کرد.
اهمیت شادی| آیا واقعاً داشتن زندگی شاد مهم است؟
آیا واقعاً باید دنبال راه های رسیدن به شادی باشیم؟ آیا شادی و خوشحالی و لبخند بر لب داشتن، آنقدر مهم است که یکی از مباحث کلیدی توسعه فردی را به خود اختصاص دهد؟ آیا تلاش برای داشتن زندگی شاد یک اقدام خودخواهانه نیست؟
شاید این سوالها به نظر ساده بیایند؛ اما در فرهنگهایی مثل فرهنگ ما که تشویق به شادی و خوشحالی کمتر است و افراد خوشحال را با صفتهایی مانند «بیخیال» و «الکیخوش» و «خجسته» توصیف میکنند، پاسخ این سوالها مهم میشود.
لیوبومیرسکی و شلدون در مقاله خود با موضوع شادمانی، مقدمهای دارند که میتواند پاسخی به این سوالها تلقی شود. آن ها با اشاره به تحقیقات متعدد انجام شده در این زمینه، اشاره میکنند که تلاش برای داشتن زندگی شاد دستاوردهایی فراتر از خوشی و لبخند زدن دارد و میتواند روی جنبههای مختلف زندگی فرد تأثیر بگذارد.
از جمله اینکه شاد بودن و شاد زندگی کردن ما باعث میشود که:
- سلامتما (به معنای گستردهی آن) افزایش پیدا کند.
- سیستم ایمنی ما تقویت شود.
- احتمال موفقیتمان در زندگی مشترک افزایش یافته و احتمال طلاق در زندگیمان کاهش پیدا کند.
- دوستان بیشتری داشته باشیم و حمایت اجتماعی بیشتری دریافت کنیم.
- بهره وری ما افزایش پیدا کند.
- خلاقیت بیشتری داشته باشیم.
- کیفیت کار کردن و به تبع آن، درآمدمان افزایش پیدا کند.
- کنترل بیشتری بر خود داشته باشیم و قدرت اراده و تواناییمان در مدیریت احساسات افزایش پیدا کند.
به سادگی میتوانید درک کنید که این ویژگیها، صرفاً دستاوردهایی فردی نیستند و اطرافیان شما هم از آن ها سود میبرند؛ بنابراین لازم است به خودتان یادآوری کنید که زندگی شاد من به شادمانی و رضایت اطرافیانم هم کمک میکند و به همین علت، لازم است برای شاد زندگی کردن وقت بیشتری بگذارم.
هدف درس زندگی شاد چیست؟
در مجموعه درسهای زندگی شاد، میکوشیم مطالعات انجام شده در زمینهی شادی و خوشحالی را بررسی کنیم.
سالهاست که در دنیا، روانشناسان مثبت گرا هدف خود را به جای تلاش برای شفای بیماران، روی بهبود کیفیت زندگی انسآن های سالم متمرکز کردهاند و یکی از مهمترین مولفههای زندگی سالم، شادی و شادمانی است.
کسانی مانند دن گیلبرت، دنیل کانمن، مارتین سلیگمن و چیک سنت میهایی نمونهای از این افراد هستند که به تدریج با فعالیتهای هر یک از آن ها آشنا میشویم.
این دانشمندان، نمونهای از محققان و نویسندگانی هستند که سخنران انگیزشی نیستند و نمیخواهند صرفاً با شعارهای زیبا، ما را برای چند لحظه شاد و سرمست کنند. بلکه در مطالعات و تحقیقات خود به این پرسش پرداختهاند که چگونه میتوانیم شاد باشیم و در طولانیمدت، شادمان زندگی کنیم؟
ما میخواهیم با کمک این دانشمندان و نویسندگان، راهکارهایی عملی برای شادی بیشتر در زندگیمان پیدا کنیم.
روش مطالعه درسهای زندگی شاد
در زیر هر یک از درسهای زندگی شاد، میتوانید «ترتیب پیشنهادی متمم» برای مطالعهی درسها را ببینید. با این حال، در اینجا توضیح مختصری دربارهی ترتیب مطالعهی درسها ارائه میکنیم.
تعریف شادی
بسیار پیش میاید که ما شادی در زندگی را با رضایت از زندگی اشتباه میگیریم.
در حالی که این دو، یک چیز نیستند. چه بسا ما از زندگی خود راضی باشیم، اما شادی زیادی را تجربه نکنیم. یا اینکه در عین نارضایتی از زندگی، لحظات شاد بسیاری را تجربه کنیم.
هدف گرایی یا لذت گرایی
در ذهن بسیاری از ما، این نگرانی وجود دارد که آیا اساساً درست است که من برای شاد بودن تلاش کنم؟ آیا بهتر نیست من فقط برای رسیدن به هدفهایم تلاش کنم و در اثر دستیابی به آن هدفها، شاد شوم؟
تحلیل ما از آینده، با خطا همراه است
یکی از کسانی که در زمینهی شادی و شادمانی در زندگی، کارها و مطالعات ارزشمندی انجام داده دن گیلبرت است.
او معتقد است که ما انسآن ها، آینده را به درستی تحلیل نمیکنیم. مثلاً فکر میکنیم خانهی بزرگتر و ماشین بهتر، شادمانی بسیاری به همراه خواهد داشت.
به خاطر این شادمانی زیاد، خودمان را گرفتار اضافهکاری و بدهی و قرض میکنیم، اما در نهایت، ماشین و خانهی تازه ما را برای مدت کوتاهی شاد میکنند و سپس، عادت به سراغمان میآید.
البته دن گیلبرت نمیگوید که هیچ تلاشی برای تغییر نکنیم و همهچیز را همانطور که هست حفظ کنیم، اما حرفش این است که ما به درستی متوجه نمیشویم که با رنج و زحمتی که امروز متحمل میشویم، فردا چقدر شادمانی برایمان به همراه خواهد آورد.
نکات و تکنیکهایی برای شادی در زندگی
حرف اصلی ما این است که قرار نیست برای شاد بودن، کارهای شگفتانگیز و دشواری انجام دهیم (افزایش تعداد گاوها). بلکه قرار است روش انجام کارها و شیوهی فکر کردن خود را تغییر دهیم (دنبال این باشیم که چرا شیری که از همین گاوها میدوشیم، کم است و تلف میشود).
مقایسه، حسادت و رقابت، شادی ما را کاهش میدهند
همهی ما این تجربه را داریم که مقایسه و حسادت و رقابت، چگونه میتوانند تجربه های شیرین مان را تلخ کرده و یا لااقل، خنثی کنند.
ویژگیهای یک زندگی خوب
در آخرین گام، درسی داریم که بیشتر از جنس جمعبندی است.
در این بخش به شش مولفهی یک زندگی خوب اشاره میکنیم و هر یک از آن ها را شرح میدهیم. رشد شخصی، پذیرش خود، روابط مثبت با دیگران، خودمختاری، تسلط بر محیط و زندگی هدفمند، شش بُعدی هستند که در این لازمه شادی می باشند.
استیو جابز: من فکر می کنم بزرگترین افسوس های شما در مورد کارهایی است که هرگز انجام نداده اید.
چند نفر از ما از شغل خود متنفریم؟ چند نفر از ما تنها به این دلیل که از ریسک کردن میترسیم در بدبختی و فقر زندگی میکنیم؟
بزرگ ترین لذت و شادی زمانی نصیب انسان میشود که در بیرون از منطقهی آسایش خود زندگی کند، جایی که ما انسآن ها با اصالت و مستقل هستیم. زندگی امن را رها کنید و با دنبال کردن اهدافتان، زندگی لذتبخش و پرهیجان را تجربه کنید.
اورسن ولز: “خواب دیدم که تو یه قبرستون ام. تمام سنگ قبرها عجیب بود: مثلاً متولد 1822 – وفات 1826یا تولد 1930 – وفات 1934…. کلا فاصله بین تولد و مرگ خیلی کم بود. خیلی تعجب کردم…. تو قبرستون یه مردی بود. ازش پرسیدم: چطور مردم این روستا انقد زود میمیرند؟ بهم گفت: ما اینجا رو سنگ قبرها سن افراد رو نمینویسیم، ما مدت زمانی رو که عاشق یکی بودن رو روی سنگ قبرشون حک میکنیم!”
به نظرمن این مدت زمان می تونه نشانه هر چیزی باشه، مثلاً مدت زمان شادبودن، مدت زمان دارا بودن احساسات عالی، …
چگونه می توان شادتر بودن را در زندگی گسترش داد؟ زندگی بسیار طولانی نیست و مهم است که در مراحل مختلف زندگی سعی کنیم شاد باشیم و بخندیم. درحالی که برخی از عواملی که شادی را تحت تاثیر قرار می دهند خارج از کنترل ما هستند، برای مثال ژنتیک نقش مهمی در شرایط زندگی دارد اما قابل کنترل نیست. با این حال اقداماتی هستند که می تواند به شادتر بودن ما کمک کنند و اینکه یاد بگیریم چگونه شاد باشیم و بخندیم. در ادامه با 7گنج همراه باشید.
- صداهای معجزه گر: به ترانه ها و سرودهای شاد و زیبایی گوش دهید که می توانند به شما حس بهتری بدهند. بنویسید: هر روز سه چیز مثبت و خوبی که در زندگی دارید را در کاغد نوشته و به آن فکر کنید. این باعث می شود حس شکرگذاری و شادی بیشتری به شما دست بدهد.
- از خانه بیرون بروید: حتی چند دقیقه بیرون رفتن و قرا رگرفتن در هوای تازه به شما حس بهتری خواهد داد.
- پیاده روی: پیاده روی پمپاژ خون به قلب را بهبود داده و استرس را کم می کند. حداقل 20 دقیقه پیاده روی در روز می تواند تاثیرات مثبی روی خلق و خوی شما داشته باشد.
- کار مفیدی انجام دهید: برای ارزش ها یا علاقه مندی هایتان قدم بردارید؛ مثلا برای مدرسه تان یک کار مفید انجام دهید یا به حیوانات بی پناهی که به آن ها علاقه دارید کمک کنید. این کار احساس خوبی به شما می دهد و به شادتر بودن تان کمک می کند.
- غذای خوب: مواد مغذی سالم مانند میوه، سبزیجات و غذاهای پر پروتئین احساس بهتری در شما ایجاد می کنند.
- به خود توجه کنید: در آینه به خودتان نگاه کنید و با خود بگویید که تو زیبایی و لایق بهتری ها هستی.
- کارهای عقب افتاده را سر و سامان بدهید: اگر حجم زیادی از کارها و مشغله هایتان روی هم جمع شده و شما را عاصی می کند برای آن ها قدمی بردارید و به فکر سر و سامان دادن به آن ها باشید. بعد از اینکه حتی بخش کوچکی از کارها مرتب شدند حس بهتری خواهید داشت.
- تشکر کنید: قدردانی یک عمل مثبت برای شما و طرف مقابل تان است. این کار به خود شما حس خوبی خواهد داد.
- یادگیری: سعی کنید ذهن پویا و فعالی داشته باشید. اگر کاری یا چیزی نظرتان را جلب می کند و حس می کنید یاد گرفتن آن حس خوبی به شما خواهد داد. حتی با تماشای یک کلیپ از یوتیوپ یا خواندن یک مطلب به دنبال یادگیری آن باشید.
- شنونده خوبی باشید: صداها را نشنوید تا بتوانید حرف خودتان را بزنید بلکه بشنوید تا بتوانید گوش دهید. شنونده خوب بودن یک مهارت است و قطعا کسب آن حس خوبی به شما می دهد.
- رها کنید: می توانید شادی را تنها با رها کردن چیزهای منفی اطراف تان دوباره در آغوش بگیرید.
- صاف راه بروید: قامت خمیده نشانه ضعف و خستگی است. قامت تان را راست کنید و مثل یک رئیس راه بروید.
- چیز جدیدی را امتحان کنید: کمی از روال عادی و روتین خود فاصله گرفته و تنوع را تجربه کنید. این کار به شادتر بودنتان کمک می کند.
- پول خرج کنید: از پول تان برای داشتن احساس خوب کمک بگیرید. می توانید به کسی کمک کنید یا برای خودتان یک هدیه بخرید.
- با دوستان تان وقت بگذرانید: بودن با دوستان احساس خوبی به شما داده و کمی از دغدغه هایتان دورتان می کند.
- برنامه ریزی کنید: برای خودتان اهداف کوتاه مدت داشته باشید. حتی برنامه داشتن برای قهوه خوردن با یک دوست شما را شادتر می کند.
- کمک به دیگران: کمک کردن به دیگران و انجام کاری برای کسی هرچند کوچک، پاداش خوبی برای تان خواهد داشت و آن هم احساس خوبی است که در شما ایجاد شده و توانایی شادتر بودن تان است.
- مقایسه خودتان با دیگران را کنار بگذارید: مردم عادت دارند خودشان را با دیگران و زندگی شان را با زندگی افراد دیگر مقایسه کنند. این روند احساس خوبی به شما نمی دهد چرا که قطعا دیگران بهترین های خود را برای نمایش دادن کنار می گذارند. پس باطن زندگیتان را با ظاهر زندگی دیگران قیاس نکنید.
- لبخند بزنید: در یک مطالعه تحقیقاتی مشخص شد که افرادی که لبخند می زنند استرس کمتری داشته و زودتر می توانند ضربان قلب شان را متعادل کنند. حتی لبخند مصنوعی هم چنین تاثیری در شما خواهد داشت.
- رنگ درمانی: زمانی که احساس خوبی ندارید از رنگ هایی که تاثیر خوبی در روحیه تان دارند و یا تنها به آن ها علاقه دارید در پیش چشم تان بهره ببرید. می توانید تنها یک گل به رنگ مورد علاقه تان در گلدان روی میزتان قرار دهید.
- از خودتان پذیرایی کنید: گاهی تنها نیاز به کمی استراحت و توجه دارید. خودتان نیازتان را رفع کنید.
- خواندن مطالب: خواندن چیزی که به آن علاقه دارید می تواند به شما حس بهتری بدهد.
- فیلم های دیدنی: گاهی چشم هایتان دریچه ای برای شادتر کردن شما هستند. دیدین یک توله سگ ناز در اینستاگرام یا انجام یک حرکت ورزشی زیبا می تواند احساس خوبی به شما دبهد.
- مثبت فکر کنید: مهم نیست چقدر روز سختی داشتید، تنها کافی است سپاسگذار بوده و مثبت فکر کنید؛ مثلا برای داشتن آب گرم در یک روز سرد خوشحال باشید و آن را یک خوش شانسی برای خودتان بدانید. همانطور که اگر آب تان برای حمام در یک روز سرد زمستانی یخ می کرد قر می زنید و خود را بدشانس می دانستید.
تعریفی دیوید تورئو از شاد زیستن
تعریفی که دیوید تورئو از شاد زیستن ارائه نموده بسیار مشهور است. وی میگوید: “شادی مثل یک پروانه است. هر چقدر بیشتر آن را تعقیب کنید، بیشتر از شما فاصله میگیرد، اما اگر توجه خود را به چیزهای دیگر معطوف نمایید، نزدیک آمده و درست روی شانه شما مینشیند.
با وجود تمام احترامی که برای نویسنده کتاب والدن قائلیم باید بگوییم که این نظر دیوید تورئو با خیل عظیم روانشناسان صاحب منظر در این زمینه سازگار نیست. چراکه بسیاری از آن ها بر این عقیدهاند که شما میتوانید خوشحال باشید و میتوانید این پروانهی فراری را دنبال کرده و آن را بر روی شانه خود بنشانید؛ اما چگونه؟
باید تلاش کنید تا نظارت عملکرد ذهنی خود را بر عهده بگیرید. تحقیقات نشان داده است که استعداد فرد در زمینه شادی و احساس خوشبختی تا حد زیادی توسط ژنهای او تعیین میگردد. استاد روانشناسی، دیوید تی. لایکن، نویسنده کتاب خوشحالی و طبیعت آن میگوید: “تلاش برای شاد بودن مانند همانند قد کشیدن است.
هر کدام از ما یک “نقطه تنظیم شادی” داریم که به تدریج از آن دور میشویم. امروزه، روانشناسانی که به مطالعه خوشبختی میپردازند، همانند لایکن معتقدند که ما میتوانیم شادی را دنبال کنیم. ما میتوانیم این کار را با خنثی کردن احساسات منفی خود نظیر بدبینی، خشم و عصبانیت و تقویت احساسات مثبتی نظیر همدلی، آرامش و به خصوص قدردانی از اطرافیانمان انجام دهیم.
اولین و مهمترین گام برای شاد زیستن، اتخاذ تصمیم آگاهآن های برای ارتقا سطح شادی خودتان است. فیلسوف برجسته، برتراند راسل در کتاب خود تحت عنوان “فتح شادی” که در سال 1930 منتشر شد، در خصوص کسب شادی و نشاط میگوید:
خوشحالی و خوشبختی به استثنای موارد بسیار نادر، چیزی نیست که همانند میوه رسیدهای به ناگاه در دهانتان بیفتد تا از طعم شیرینش لذت ببرید. برای بسیاری از مردان و زنان، این دستاورد، ماحصل تلاش و کوششان و نه هدیهای از جانب خدایان است. لذا برای کسب این دستاورد، تلاش درونی و بیرونی نقش مهمی را ایفا میکنند.
این دو نویسنده در کتابشان چنین نوشتهاند: “قصد شاد زیستن، محرک اصلی تعهد به خوشحال بودن است.” در واقع، این عامل، سبب اتخاذ تصمیمی جدی برای دنبال کردن نگرشها و رفتارهایی میشود که در نهایت منجر به خوشحالی و دور شدن از ناراحتی میشوند.
استیونس در این خصوص بیان میکند:
از مزایای فرصتهایی که برایتان پیش میآید برای رسیدن به خوشبختی استفاده نمایید. به عنوان مثال، باورها و ارزشهای خود را مجددا برنامه ریزی کنید.
مهارتهای خودمدیریتی مناسب را بیاموزید، مهارتهای بین فردی خوب و مرتبط با شغل خود را فرا گیرید و با افراد و محیطهایی تعامل داشته باشید که احتمال شاد زیستن را در شما افزایش خواهند داد. افرادی که به بالاترین سطح خوشبینی و رشد و پیشرفت رسیدهاند، همآن هایی هستند که حقیقت و ارزشهای اولیه رشد شخصی خود را به خوبی درک نمودهاند.
به طور خلاصه میتوان گفت همانطور که لایکن اعتقاد داشت، همه ما با یک نقطه معیار خوشبختی متولد شدهایم، اما همه ما نمیتوانیم بدان نقطه دست یابیم.
در واقع، شاد زیستن تا حد زیادی به این امر بستگی دارد که ما چگونه احساسات و روابط خود را در رابطه با دیگران مدیریت میکنیم. جان هیت، نویسنده کتاب فرضیه شادی، روانشناسی مثبت را در دانشگاه تعلیم میدهد. در واقع او در طول ترم به دانشجویان خود میآموزد که چگونه شادتر باشند.
هیت، استاد دانشگاه ویرجینیا در شارلوتسویل است، وی در خصوص شاد زیستن میگوید:
دانشجویانم باید بیاموزند که بسیار شکرگذار و سخاوتمند باشند. آن ها باید افکار منفی را شناسایی کنند و با این افکار آشنا شوند تا بتوانند آن ها را به چالش بکشند و بر آن ها غلبه نمایند.
به عنوان مثال، هنگامی که کسی از خط قرمزهایتان عبور میکند، شما در ذهنتان یک پرونده علیه آن فرد ایجاد میکنید، اما از این امر غافلید که این گونه طرز تفکر میتواند برای روابطتان بسیار آسیب رسان باشد؛ بنابراین باید قضاوتهای درونی خود را کنار بگذارید و از پرونده سازی ذهنی در مورد آن فرد اجتناب کنید. هنگامی که تصمیم گرفتید شادتر باشید، میتوانید استراتژیهایی را برای دستیابی به شاد زیستن انتخاب نمایید.
قدردانی و سپاس
مارتین اسلیگمن، روانپزشک دانشگاه پنسیلوانیا، در کتاب خود تحت عنوان خوشبختی و خوشحالی واقعی، خوانندگان را تشویق میکند تا به صورت روزانه فعالیتهای قدردانی و تشکر را انجام دهند. این کار شامل تهیه لیستی از چیزهاییست که آن ها باید به خاطر داشتنش سپاسگزار باشند. او میگوید این کار مردم را از غم و ناامیدی دور کرده و شادی را ترویج میدهد.
بخشش
طبق یکی از تحقیقات به عمل آمده در این عرصه، کینه ورزی و شکایت میتواند بر سلامت روانی و جسمی فرد تاثیر بگذارد. یکی از راههای کاهش این نوع احساسات، بخشش است. مایکل مک کالو و رابرت آمونس، محققان عرصه خوشبختی عقیده دارند که بخشش، باعث کاهش ترس و اضطراب میشود.
اورت ورینگتون در کتاب خود، تحت عنوان پنج گام برای بخشنده بودن، یک فرایند 5 مرحلهای را که REACH نامیده میشود، ارائه نموده است. اولین گام از این 5 مرحله این است که آسیبی را که دیدهاید به یاد آورید. احساس همدردی داشته باشید و سعی کنید این عمل را از دیدگاه مرتکبین تحلیل نمایید.
با به یادآوری زمانی که به خاطر موضوعی بخشوده شدهاید سعی کنید بخشنده باشید. بخشندگی خود را در کلماتتان نیز نمایان سازید. شما میتوانید با نامهای به فرد مورد نظر بفهمانید که او را بخشیدهاید و یا این کار را به صورت کلامی انجام دهید. در نهایت سعی کنید روحیه بخشندهای داشته باشید و به خصوصیات خشم خود، تمایل به آسیب رساندن به دیگران و انتقام، بال و پر ندهید.
وورتینگتون میگوید: “نسخه مقابل بخشندگی، اندیشیدن به گناه است. این کار سبب استرس مزمن میشود.” او در ادامه سخنانش اظهار میدارد:
اندیشناکی، پسرِ بدِ سلامت روحی است و سبب بیمار شدن روح و ذهن و کالبد فرد میگردد و امراضی نظیر اختلال، وسواس فکری، افسردگی، اضطراب و حتی علایم جسمی نظیر کهیر را ایجاد میکند.
مخالفت با افکار و احساسات منفی
همانطور که جان هیت میگوید، شما باید خودتان بهداشت روانیتان را بهبود بخشید. در فرضیه خوشبختی، هیت ذهن را به مثابه مردی میداند که سوار بر یک فیل است.
فیل نشان دهنده افکار و احساسات قدرتمند و ناخودآگاه شما است. مرد، هر چقدر هم که ضعیف باشد، میتواند فیل را کنترل کند، درست همانطور که شما میتوانید افکار و احساسات منفی قوی خود را کنترل نمایید.
هیت میگوید:
کلید موفقیت برای شاد زیستن، تعهد به انجام کارهایی است که سبب مهار این فیل عظیم الجثه میشود. شواهد نشان میدهد که هر انسانی میتواند کارهای زیادی برای مهار این فیل انجام دهد.
برای مثال، شما میتوانید مراقبه، تنفس ریتمیک، یوگا و یا تکنیکهای آرام سازی را برای تمدد اضطراب و ترویج آرامش، تمرین کنید. شما می توانید به طرق مختلفی، ذهن و جسم خود را برای شاد زیستن، به چالش بکشید. هیدت در ادامه سخنانش میگوید:
اگر تکنیکهایی برای شناسایی افکار منفی داشته باشیم، به چالش کشیدن این افکار ناسالم، آسانتر خواهد بود. مطالعه کتاب دیوید برنز، تحت عنوان احساس خوب، میتواند اثر مثبتی در این زمینه داشته باشد.
به یاد داشته باشید با پول نمی توانید شادی را بخرید
تحقیقات نشان دادهاند، هنگامی که درآمد فرد بالاتر از سطح فقر باشد، پول بیشتر تنها موجب خوشحالی اندکی برای او خواهد شد. دانیل گیلبرت در کتاب خود، تحت عنوان غرق شدن در خوشبختی مینویسد:
جدا از اینکه ما در زندگی خود، با دنبال کردن متاعهای مادی، به چه چیزی دست مییابیم، باید بدانیم که هرگز نمیتوان از این طریق شاد زیستن را خریداری نمود.
دوست یابی
دیوید مایرز، نویسنده “تعقیب شادی” در کتاب خود چنین مینویسد: پادزهرهای گوناگونی برای غلبه بر ناراحتی وجود دارد و یکی از آن ها، دوستی با افرادی است که به شما احترام میگذارند و سبب بالا رفتن روحیهتان میشوند.
یک مطالعه انجام شده در استرالیا نشان داد افرادی که بیش از 70 سال سن داشتند و در میان جمعی از دوستان هم سن و سال خود زندگی میکردند، بیش از بقیه همسالانشان عمر نمودند. میرز در ادامه مینویسد:
متاسفانه جامعه فردگرای امروزی ما از فقر ارتباطات اجتماعی رنج میبرد که بعضی روانشناسان، همین امر را علت افسردگی روز افزون جوامع فعلی میدانند؛ زیرا افرادی که به واسطه روابط اجتماعی به هم مرتبط میشوند در زمان سختی از یکدیگر پشتیبانی میکنند.
در فعالیت های معنی دار شرکت کنید
میهالی چیکسِنتمیهایی معتقد است، به ندرت پیش میآید که فردی بیشتر از زمانی که در جریان کاری پر معنی قرار گرفته، خوشحال باشد. در این شرایط، ذهن شما به طور کامل درگیر خواهد شد و تواناییهای شما را به چالش میکشد. در عین حال، شایعترین فعالیتهای اوقات فراغت نظیر تماشای تلویزیون، پایینترین سطوح شادی را به همراه دارند.
چیکسِنتمیهایی میگوید برای آنکه چیزهای بیشتری از زندگی دریافت کنیم، باید چیزهای بیشتری بدان ببخشیم. او در کتاب خود تحت عنوان مسیرت را پیدا کن مینویسد:
فعالیت های مهیجی که به رشد فرد کمک میکنند به راحتی به دست نمیآیند. هر یک از این جریآن ها، نیاز به سرمایه گذاری وقت و توجه دارند تا بتوانند کارآمد باشند؛ بنابراین به نظر میرسد که خوشبختی میتواند یک انتخاب باشد نه فقط یک مفهوم وابسته به شانس. بعضی از مردم به اندازه کافی خوش شانسند و از وجود “ژنهایی” بهره میبرند که خوشبختی و خوش شانسی را برای آن ها به همراه میآورند، اما سایر افراد اینگونه نیستند.
دیوید لایکن میگوید دنبال کردن برخی از الگوهای فکری و مهارتهای بین فردی به مردم کمک میکند تا به فردی شاد تبدیل شوند و همواره در زندگی خود مسیر شاد زیستن را دنبال نمایند.
نکاتی برای رسیدن به آرامش در لحظات سخت زندگی
به چیزهایی فکر کنید که دارید، نه چیزهایی که ندارید. شما همانی هستید که هستید و همان چیزهایی را دارید که همین الان دارید. آنقدرها هم نمیتواند بد باشد چون اگر غیر از این بود قادر به خواندن این بخش در این لحظه نبودید.
مسئله مهم این است که یک فکر مثبت پیدا کنید که الهام بخش شماست و به شما برای پیش رفتن در زندگی انگیزه میدهد. به این فکر بچسبید و روی آن تمرکز کنید. ممکن است تصور کنید که چیزهای زیادی ندارید یا اصلاً هیچ چیز ندارید، اما ذهنتان را دارید که میتواند به شما انگیزه دهد. برای پیش رفتن در زندگی همین برایتان کافی است.
دست و پنجه نرم کردن با مشکلات بخش طبیعی رشد و پیشرفت است. بخشی از زندگی و رشد کردن تجربه، مشکلات غیرقابلانتظار است. آدمها کارشان را از دست میدهند، بیمار میشوند و گاهی در تصادفات رانندگی جان خود را از دست میدهند. وقتی جوانتر هستید و همه چیز خوب پیش میرود، تجسم این واقعیت تلخ کمی دشوار است.
هوشمندانهترین و گاهی سختترین کاری که در چنین موقعیتهایی میتوانیم انجام دهیم این است که عصبانی شویم. باید بدانید که این خشم احساسی فقط همه چیز را بدتر میکند؛ و این اتفاقات بد آنقدرها هم که به نظر میرسند بد نیستند و حتی اگر اینطور باشند، فرصتی برای قویتر شدن به ما میدهند.
اشکالی ندارد که برای مدتی از هم بپاشید. لازم نیست همیشه وانمود کنید که قوی هستید و هیچ نیازی نیست که مدام ثابت کنید که همه چیز خوب پیش میرود. همینطور نباید نگران باشید که بقیه چه فکری میکنند. اگر لازم است گریه کنید، اشک ریختن عملی کاملاً سالم است. هر چه زودتر این کار را بکنید، زودتر خواهید توانست دوباره لبخند بزنید؛ و لبخند زدن همیشه به معنی خوشحال بودن فرد نیست. گاهی اوقات به این معنی است که آنقدر قوی هستند که در مواجهه با مشکلاتشان لبخند بزنند.
راز مهم شاد بودن! چگونه در سختی ها هم شاد باشیم؟
یکی از مهمترین اصول همیشگی شاد بودن و مثبت اندیشی در شرایط سخت برای رسیدن به موفقیت سرکوب نکردن منفی نگری است.
شاد بودن و مثبت اندیشی در شرایط سخت یک هنر است. مشکلات زندگی، بیماری و گاهی بیکاری و بیپولی همه و همه دلایل اصلی هجوم غم و احساس ناامیدی در زندگی هستند. این در حالی است که گرفتار شدن در چنگال غم و اندوه نه تنها هیچ کدام از مشکلات بالا را حل نمیکند بلکه حتی نیرو و توان شما را برای برآمدن از پس این مشکلات هم میگیرد. در این بخش ۱۰ اصل همیشگی خوشحالی، شاد بودن و مثبت اندیشی در شرایط سخت زندگی جهت رسیدن به موفقیت و رفع مشکلات را مطالعه می کنید:
یک اصل عجیب: غر بزنید، غر و شکایت را سرکوب نکنید
یک فرد شاد و خوشحال و مثبت اندیش فردی نیست که در یک شرایط پاستوریزه و بدون مشکل زندگی میکند، بلکه فردی است که مجموعهای از نگرشهای خاص را برای روبرو شدن با شرایط مختلف دارد. یکی از مهمترین اصول همیشگی شاد بودن و مثبت اندیشی در شرایط سخت برای رسیدن به موفقیت سرکوب نکردن منفینگری است.
شاید به نظر شما عجیب برسد اما این اصل مهم برای دستیابی به احساس خوب و مثبت است. چرا؟ چون برخی مردم تصور میکنند که شادی یعنی لبخند زدن، صحبت کردن درباره چیزهای مثبت و شکایت نکردن و غر نزدن و مواجه نشدن با افکار منفی.
اما روش یک روش سالم و نرمال نیست. اینکه شما در شرایط بد و سخت غر بزنید و شکایت کنید و ناراحت کنید یک مسئله طبیعی است. زمانی که شما این احساسات منفی را سرکوب میکنید و سعی میکنید خوشحال و شاد باشید مسائل منفی و غرهایی که در ذهنتان به آن ها فکر میکنید در وجودتان انباشته میشوند.
حتی اگر این غر و شکایتها خودشان را نشان ندهند و شما آن ها را مخفی کنید اما هستند و وجود دارند و در زمانی که فکرش را هم نمیکنید روی سرتان هوار میشوند. در حقیقت یکی از دلایل اصلی بروز افسردگی در برخی افراد ابراز نکردن احساسات منفی و شکایات و حل نکردن آن هاست که سرانجام به شکل افسردگی در فرد بروز میکنند. پس چطور از پس احساسات منفی و غر و شکایات بربیاییم و آن ها را حل کنیم؟
هر از گاهی محتویات ذهنتان را خالی کنید و بعد از فکر کردن به موارد منفی آن ها دور بریزید و بیخیال شوید. با مدیتیشن ذهنتان را آرام کنید. بازی کنید، پیادهروی کنید، گاهی داد بزنید و موزیک گوش دهید.
عامل اصلی حال بد خود را پیدا کنید.
از خودتان بپرسید چه چیزی حالم را بد و من را غمگین میکند. پاسخهایتان را یادداشت کنید، پاسخها قطعا شما را شگفتزده خواهند کرد.
مشخص کنید وقتی که ناراحتید دقیقا چه کارهایی برای تغییر باید انجام دهید
زمانی که ناراحت هستید برای عوض کردن حال و هوایتان بهتر است سه کار را قدم به قدم انجام دهید. دلیل ناراحتی را پیدا کنید، مراحلی که ناراحتی را رفع میکنند شناسایی کنید، سپس قدم به قدم آن مراحل را طی کنید. این یکی از اصول شاد بودن و مثبت اندیشی در شرایط سخت زندگی است که اگر نکته و مسئلهای شما را ناراحت میکند، ریشه ناراحتی را پیدا کنید و آن را رفع کنید. نگذارید غم و ناراحتی مدت طولانی کنار شما بمانند.
۱- صورت مسئله را پاک نکنید بلکه آن را درست حل کنید. منتظر نمانید، هر چه بیشتر صبر کنید غم و ناراحتی بیشتر میشود.
۲- تمرکز بر آنچه میتوانید انجام دهید تاثیر میگذارد. این بدان معناست که A حال حاضر و کنونی شماست و B افکار و اعمالی که میتوانید کنترل کنید. روی مسائل گذشته و آینده و اعمال و رفتار دیگران که در اختیار و کنترل شما نیست تمرکز نکنید.
۳- یکی از اصول مهم شاد بودن و مثبت اندیشی در شرایط سخت زندگی این است که بدانید هر مسئلهای حل شدنی است.
۴- زمانی که کاری را انجام دادید کار را روی روال انداختهاید. شما آنچه را که میتوانستید انجام دادید و زمان آن است که اجازه دهید جهان هم کارش را انجام دهد.
عقاید و نظراتتان را به روز کنید
یکی دیگر از اصول مهم شاد بودن و مثبت اندیشی در شرایط سخت زندگی این است که اگر تمام آنچه که لازم بود را انجام دادید و ناراحتیتان برطرف نشد، بهتر است عقایدتان را کمی عوض و در صورت لزوم به روزرسانی کنید.
بهترین عقاید آن هایی هستند که شما را قویتر و البته اصلاح میکنند. اگر عقیده و نظری شما را غمگین و از خوشحالی دور میکند بهتر است در آن تجدید نظر کنید و تغییرش دهید.
به جنبه مثبت مسائل نگاه کنید
احتمالا شما هم این ضربالمثل را شنیدهاید که: پشت هر ابر سیاهی یک رنگینکمان است. این بدان معناست که هیچ حال بد و موقعیت غمانگیزی همیشگی نیست.
برای مثال به موارد منفی زیر دقت کنید:
- دیر رسیدن سر یک قرار ملاقات مهم
- شکست خوردن در زمینه کاهش وزن
- رد شدن در یک مصاحبه کاری
- اخراج شدن از کار
- شکست عشقی
- مواجه شدن با یک موقعیت سخت در زندگی
هر کدام از این موقعیت های منفی و غم انگیز یک جنبه مثبت دارند که معمولاً از نگاه افراد دور میماند:
مثلاً وقتی دیر سر یک قرار مهم میرسد به اهمیت زمانبندی پی میبرید و هر چند سخت است اما سرانجام یاد میگیرید درست زمانبندی کنید. زمانی که در برنامه کاهش وزن خود شکست میخورید کم کم به نواقص و اشتباهات برنامه کاهش وزن خود پی میبرید و برای دورههای بعدی دیگر مرتکب این اشتباهات نمیشوید. نتیجه؟ قطعا به کاهش وزن دلخواه خود میرسید.
زمانی که در یک رابطه احساسی شکست میخورید احتمالا با طرف مقابل سازگار و همسان نبودهاید، این امر باعث میشود تا در روابط بعدی بیشتر دقت کنید و با فردی همسان و سازگار با خود ارتباط برقرار کنید.
موارد بالا واقعیت هستند نه تخیل. بسیاری افراد بعد از رد شدن در یک مصاحبه شغلی، کار بهتری پیدا میکنند و بسیاری هم بعد از شکست در یک رابطه عاطفی، فرد مناسب و همسان خود را پیدا میکنند.
روی اهداف تمرکز کنید
روی اهداف و انتظارات خود تمرکز کنید نه روی حواشی آن ها. یکی دیگر از مهم شاد بودن و مثبت اندیشی در شرایط سخت زندگی این است که تعریف درستی از هدف خود داشته باشیم. زمانی که روی هدف به جای حاشیه تمرکز کنید هم خوشحالتر هستید و هم کمتر دچار احساس ناامیدی و شکست میشوید.
به خاطر چیزهایی که دارید شکرگزار باشید
یکی از اصول مهم شاد بودن و مثبت اندیشی در شرایط سخت زندگی این است که به خاطر چیزهایی که در زندگی دارید شکرگزار باشید. مهم نیست که کجای زندگی هستید، همیشه مردمی هستند که وضعیت سختتری از ما دارند و از ما عقبتر هستند.
برای مثال اگر چه هر یک از ما دوست داریم خان های بهتر از آنچه در حال حاضر داریم، داشته باشیم اما به این فکر کنید که در حال حاضر وضعیت شما بسیار بهتر از افراد زیادی است که بیخانمان هستند و در سرمای سخت زمستان پناهی ندارند. اگر مجبور هستید سخت کار کنید وضعتان بهتر از کسانی است که شغلی ندارند و اگر همسایه خوبی ندارید به این فکر کنید که احتمال داشت مشکلات بدتر از این داشته باشی.
ایدهآلها و آرمان ها را در مقابل مشکلات بگذارید
بسیاری از افراد دوست دارند انرژی خود را فقط صرف مشکلات کنند. بهتر است به جای اینکه انرژی خود را هدر دهید و یک خروار مسئولیت روی سر خودتان بریزید و به هیچ کار خودتان هم نرسید به ایدهآلهای خود فکر کنید. یکی دیگر از اصول شاد بودن و مثبت اندیشی در شرایط سخت زندگی این است که از خود بپرسید دیدگاه آرمانی من چیست؟
یکی از مهمترین مزیتهای قرار دادن آرمآن ها در برابر مشکلات این است که به جای فکر کردن به محدودیتها به آرمآن های خود فکر میکنید، علاوه بر این آنچه را که میخواهید با وضوح بیشتری پیش روی خود میبینید و به ایدهآلهای خود در زندگی نزدیکتر میشوید و نیز حالا شما یک وضعیت ذهنی مثبت دارید که آسانتر چالشهای پیش روی خود را بردارید.
در زندگی هدف داشته باشید
داشتن هدف در زندگی، آن هم یک هدف قدرتمند و الهام بخش راه ورود به یک زندگی شاد است.
خودتان انتخاب میکنید که شاد باشید یا غمگین
یکی دیگر از مهمترین اصول برای شاد بودن و مثبت اندیشی در شرایط سخت زندگی این است که بدانید اساسا شاد بودن و داشتن یک زندگی شاد انتخاب شخصی خود شماست. قرار نیست حتما موضوع یا مسئلهای رخ دهد تا شما احساس شادی کنید. تا زمانی هم که خودتان نخواهید هیچ فرد دیگری نمیتواند شما را شاد کند. اگر در شرایطی قرار گرفتید که خارج از کنترل شما بود نگذارید این مسئله روی احساسات شما تاثیر بگذارد.
به این فکر نکنید که چه میشد اگر…
بسیاری از ما عاشق این جمله هستیم: چه میشد اگر! مثلا چه میشد اگر این اتفاق به جای آن اتفاق میافتاد. چه میشد اگر من این کار را به جای آن کار انجام میدادم. گفتن این جمله هیچ فایدهای برای شما ندارد. به جای آن بهتر است بپرسید چه کاری میتوانم انجام دهم که دفعه بعد این اتفاق نیفتد.
در حال حاضر کار متفاوتی که میتوانید انجام دهید این است که یک «کار متفاوت» انجام دهید؛ بنابراین به جای فکر کردن در مورد اینکه چه میشد اگر با خودتان بگویید: دفعه بعد بهتر انجامش میدهم. فکر کردن به گذشته شما را نابود میکند در حالی که آینده شما را اصلاح میکند و میسازد و این همان نگرشی است که دنیایی متفاوت برای شما میسازد.