عنوان کتاب: تقویت هوش ریاضی در کودکان
نویسنده: بهنام حسیناک طحانی
کتاب تقویت هوش ریاضی در کودکان نوشته بهنام حسیناک طحانی میباشد. هوش از کلماتی به شمار میرود که در بین مردم زیاد استفاده میشود و معمولاً آن را یک عامل کاملاً مستقل در فرد میدانند و با اصطلاحاتی از قبیل پرهوش یا تیزهوش و کم هوش دیگران را قضاوت میکنند؛ ولی در تفسیر معنا و مفهوم آن کمتر نظر مشابهی دارند.
روانشناسان نیز اصطلاح هوش را از زبان عامه مردم گرفته و به عنوان یکی از مباحث روانشناسی قرار دادهاند. هوش منطقی یا ریاضی زودتر و بیش از هر نوع هوش دیگری شناخته شده است. هر چند هوش منطقی یکی از ابعاد نه گانه هوش است اما مستقیماً بر بهرهوری سایر ابعاد هوش تأثیر دارد. این بعد از هوش به توانایی ذهن در تفکر منطقی و حل مسئله بازمیگردد.
خلاصه ای از کتاب:
هوش بین فردی یا اجتماعی یکی از انواع هوش
کودکانی که دارای هوش بین فردی و اجتماعی قوی هستند، معمولاً قادرند با افراد مختلف تعامل و ارتباط خوبی برقرار سازند. این کودکان معمولاً قادرند با همه گروه های سنی چه همسالان و چه بزرگسالان ارتباط و تعامل برقرار کنند. این کودکان اغلب شنوندگانی خوب، همدل و سازگارند و در بین دوستان و دیگر افراد به افرادی صلح جو شهرت دارند یا مربیان از آنان به عنوان کودکانی ساز گار یاد می کنند. این کودکان می توانند احساسات افراد را به خوبی درک کنند.
این کودکان در کنار دیگر همسالان به خوبی ارتباط برقرار کرده و لذا دوستان زیادی دارند و در گروه معمولاً نقش رهبر را بر عهده دارند. آنها بازی ها و کارهای گروهی را بر بازی ها و کارهای فردی ترجیح می دهند و لذا ممکن است از اینکه مدام بخواهند در پارک یا خانه همسالان خود را جمع کنند، شما را خسته کنند. این کودکان شخصیتی برونگرا دارند. بنابراین شرکت در ورزش های گروهی و تیمی برای این کودکان مناسب است. می توان تا حدودی دریافت مشاغل مناسب برای این کودکان باید با ویژگی های روانی و شخصیتی آنان سازگار باشد آنها احتمالا در مشاغلی مانند: مدیریت، بازاریابی، وکالت، روانشناسی و … موفق ترند.
هوش منطقی- ریاضی
کودکانی که دارای هوش منطقی – ریاضی قوی هستند، معمولاً در مسائل انتزاعی مانند ریاضیات یا فیزیک قوی هستند. این کودکان نسبت به دیگر همسالان خود، توانایی خوبی در فعالیت های ذهنی به ویژه بازی با اعداد و ریاضیات از خود نشان می دهند. آنها به علوم و مسائل علمی علاقه نشان می دهند و همواره دوست دارند تا سر در آورند که وسایل مختلف چگونه کار می کنند. لذا گاهی ممکن است شما را با خراب کردن انواع اسباب بازی ها و وسایل مختلف، عصبانی کنند.
آنها معمولاً عادت به شمردن و دسته بندی کردن اشیا دارند. این کودکان معمولاً برای انجام کارها و فعالیت های خود راه و رسم ویژه و مخصوص به خود دارند. آنها معمولاً کودکانی منظم و دقیق هستند و هر آنچه به آنها بدهید با دقت بررسی و واکاوی می کنند وشاید در انتها آنها را از هم بشکافند. این کودکان علاقه زیادی به حل معما و پازل دارند و می توانند مدت ها با آن سر گرم شوند. این کودکان عموما تمایل چندانی به کارهای گروهی و بازی های گروهی و تیمی ندارند و دوست دارند، تنهایی کار کنند یا بازی های انفرادی را ترجیح می دهند و احتمالا در آینده در مشاغلی چون: مهندسی، پزشکی، تحقیق و پژوهش و. .. موفق تر باشند.
هوش زبانی یا کلامی
کودکانی که دارای هوش کلامی و زبانی قوی تری نسبت به همسالان خود هستند، همیشه علاقمندند تا در کتاب ها دنبال پاسخ سئوالات خود باشند. این کودکان علاقه زیادی به کتاب خواندن دارند یا دوست دارند والدین آنها برایشان کتاب بخوانند. آنها معمولاً توانایی خوبی در فراگیری داستان و یادگیری شعر دارند. عموما علاقه دارند در مورد آنچه در کتاب خوانده اند و یاد گرفته اند، با دیگران صحبت کنند.
این کودکان خزانه لغت گسترده دارند و همیشه به دنبال یادگیری کلمات جدید هستند و ممکن است شما را با سئوالات این چنینی که توضیح خواستن در مورد معنای کلمات مختلف است، خسته کنند. آنها خیلی خوب قادرند خود و علائق خود را توصیف کنند و اگر دقت کنید دوست دارند همواره در نقش معلم چیزی را به دیگران بیاموزند چرا که از قدرت کلامی خوبی برخوردارند و خوب چیزی را توضیح و توصیف می کنند. آنها از معما و سؤال پاسخ دادن لذت می برند و معمولاً در بین همسالان و دیگر افراد به پرحرفی شناخته می شوند.
هوش موسیقی
کودکانی که دارای هوش موسیقیایی قوی هستند، معمولاً در حوزه موسیقی از خود توانایی ها و استعدادهای خاصی را نشان می دهند. این کودکان از همان سنین ابتدایی ریتم ها را به خوبی تشخیص می دهند و استعداد ویژه ای در یادگیری شعر دارند. آنها در کلاس موسیقی معمولاً درخشش خوبی دارند و اغلب علاقمندند تا خواننده یا موسیقی دان شوند. این کودکان اغلب با خود شعری را زمزمه می کنند یا شعری را برای خود می خوانند و گاهی ممکن است با شعر خواندن های مداوم و بلند شما را آزار دهند. آنها اغلب سی دی های شعر و موسیقی می خرند. بنابراین توجه کنید شاید این کودکان در ریاضی ضعیف باشند یا علاقه ای به داستان های علمی نداشته باشند، ولی در حوزه موسیقی موفق خواهند بود.
هوش فضایی
کودکانی که هوش بصری-فضایی قوی دارند معمولاً هنرمندانی ذاتی هستند. این کودکان نسبت به دیگر همسالان خود، بسیار جزئی نگر و دقیق هستند و قدرت ذهنی بسیار زیادی دارند به طوری که قادرند هر چیزی را با جزئیات زیاد تصور کنند. آن ها در تصویر سازی، نقاشی، انیمیشن و گرافیک استعداد خوبی دارند و در درک و شناسایی رنگ ها و ترکیب آنها نیز مهارت دارند. این کودکان عاشق رنگ، وسایل نقاشی، عکس و عکاسی کردن هستند و دوست دارند با عکس ها فیلم یا کارتون بسازند. ممکن است روی دیوار اتاق شان پر از عکس و تصویر و برچسب باشد.
معمولاً علاقه دارند تصاویر روزنامه و کتاب را قیچی کنند و شاید اینگونه شما را عصبانی کنند. این کودکان می توانند ساعت ها با رنگ و وسایل نقاشی خود سرگرم شوند. آنها از مسائل پیچیده، ماز، حل معما و پازل های پیچیده لذت می برند. این کودکان به دلیل همان قدرت زیاد تصویر سازی فضایی- ذهنی شان، تخیلی بسیار قوی دارند و لذا در امور هنری بسیار موفق اند و تقریبا هر چیزی را که تصور می کنند، قادرند حتی گاه با جزئیات کامل ترسیم کرده یا بسازند. بنابراین کلاس های هنری مانند نقاشی، انیمیشن گرافیک، عکاسی، تصویر سازی و. .. برای این کودکان مناسب است. آنها قابلیت خوبی دارند تا هنرمندانی عالی شوند.
هوش جنبشی – حرکتی
یکی دیگر از انواع هوش به قابلیت های حرکتی و جسمانی بر می گردد. کودکانی که دارای هوش جنبشی – حرکتی قوی هستند، شاید با مداد رنگی و کاغذ میانه ی خوبی نداشته باشند و در کل از بی تحرکی یا یک جا نشستن زیاد خوششان نیاید، در عوض در فعالیت های بدنی و جسمانی استعداد خوبی دارند. این کودکان معمولاً مدام در حال جست و خیز و انجام حرکات بدنی هستند و به راحتی می توانند از لبه های باریک یا روی سطوح باریک با حفظ تعادل راه بروند.
علاقه زیادی به انجام حرکات آکروباتیک و کشتی گرفتن دارند. این کودکان عموما در هنگام صحبت کردن با همه اجزای بدنشان حرف می زنند یعنی مدام دست ها و پاهای خود را نیز در هنگام صحبت کردن به کار می گیرند. آنها در هماهنگی و تعادل بدنی استعداد خوبی دارند و معمولاً فعالیت های بدنی و مهارت های حرکتی را خوب یاد می گیرند. کلاس های ورزشی به ویژه اسکیت، آکروبات، اسکی، باله و. .. برای این کودکان مناسب است. آنها به دلیل هوش بالای جنبشی – حرکتی خود، هنر پیشه، ورزشکار یا بدلکاران ماهری خواهند شد.
هوش طبیعت گرا
کودکانی که هوش طبیعت گرا در آنان قوی و پررنگ تر از همسالان شان است، عاشق طبیعت و حیوانات هستند. این کودکان علاقه زیادی به حیوانات دارند و به احتمال زیاد از شما خواهند خواست تا برایشان یک حیوان خانگی تهیه کنید. آنها از نگهداری و رسیدگی به حیوانات یا گیاهان لذت می برند. آنها دوست دارند همواره در پارک یا باغ و کوه باشند و عاشق جست و خیز در چمن ها و باغبانی و ور رفتن با گل و گیاه هستند. این کودکان همچنین علاقه زیادی به حشرات، حيوانات منقرض شده مثل دایناسورها و باستان شناسی دارند. معمولاً از فیلم ها و داستان های مربوط به دایناسورها لذت می برند.
ممکن است همیشه سی دی ها یا کتاب های مربوط به حیوانات بخرند و شاید علاقمند به جمع کردن و سازمان دادن انواع برگ، سنگ یا حشرات مختلف مثل پروانه ها باشند. در طبیعت ممکن است مدت ها با یک حشره سرگرم باشند یا زمین را برای یافتن خانه مورچه ها و موریانه ها کاوش کنند. در نقاشی هایشان همواره می توان تصاویری از طبیعت، حشرات، حیوانات و. .. را مشاهده کرد. این کودکان در مدرسه معمولاً تحقیقات علمی و دروس علمی مانند علوم تجربی، زمین شناسی یا زیست شناسی را دوست خواهند داشت. شاید مشاغلی مانند باستان شناسی، پزشکی به ویژه حوزه تشریح، زمین شناسی، زیست شناسی با گیاه شناسی و… برایشان مناسب باشد (2009 ,Armstrong)
هوش کلامی یا هوش زبانی و پرورش آن
هوش کلامی یا هوش زبانی عبارت است از توانایی کاربرد مؤثر زبان و ارتباطات کلامی در زندگی. تعریف ساده این بعد از هوش این است که دایره لغات فرد از چه تعداد واژگانی تشکیل شده و چقدر می تواند سلیس و واضح به بیان نظرات، احساسات و افکارش بپردازد. کلام ما یکی از مهمترین کانال های معرفی ما به دیگران است. اینکه چه می گوییم و چگونه می گوییم، به دیگران نشان می دهد که ما به درد چه کاری می خوریم و آیا لیاقت پیشرفت بیشتر را داریم یا نه. این مهمترین ابزار قضاوت دیگران درباره ما است.
کلمات، قدرت متقاعد کردن، الهام بخشیدن، مسحور کردن، کنترل و رهبری یا به عبارتی قدرت تاثیر گذاری بر سایر انسان ها را دارند. افرادی که هوش کلامی آنها برجسته است، توانایی بیشتری برای استفاده از کلمات و ساخت جملات دارند و مهارت های شنیداری کامل تری دارند. آنها معمولاً سخنوران برجسته ای هستند و به جای تصاویر، با کلمات فکر می کنند. آنها از زبان به عنوان ابزاری برای حفظ و یاد آوری اطلاعات استفاده می نمایند.
افراد با هوش کلامی بالا در مهارتهایی مانند گوش دادن، حرف زدن، قصه گویی، توضیح دادن، بیان احساسات، تدریس، استفاده از طنز، درک قالب و معنی کلمه ها، یاد آوری اطلاعات، قانع کردن دیگران به پذیرفتن نقطه نظر آنها، تحلیل و کاربرد زبان موفق تر هستند و جای تعجب ندارد اگر بگوییم اکثر شعرا، روزنامه نگاران، نویسندگان، معلمان، وکلا، سیاستمداران و
مترجمان از هوش کلامی بالایی برخوردارند. هوش زبانی و توانایی کلامی مهمترین نقش را در ارتباط با دیگران و شغل هایی که نیاز به مهارت های گفتاری دارند، ایفا می کند.
درست است که برای موفقیت در برخی مشاغل داشتن هوش کلامی بالا ضرورت دارد ولی باید به این موضوع نیز توجه نمود که در هر شغلی داشتن مهارتهای زبانی بیشتر، احتمال موفقیت در آن رشته را بیشتر می کند.
روانشناسان معتقدند: بین قدرت کلام و موفقیت شخصی افراد، رابطه مستقیمی وجوددارد.
کودکان از سن یک سال و نیم به بعد به تدریج شروع به صحبت کردن و بکار بردن کلمات برای بیان خواسته هایشان می کنند ولی سال اول زندگی کودک حساس ترین دوره زبان آموزی اش به حساب می آید و حس شنوایی نوزادان مبنای هوش زبانی و رشد شناختی شان است. در این دوران محركات شنوایی (صداها) به نحو مطلوبی دریافت شده و برای فعالیت های پیش زبانی
فعالیت های پایه ای برای شکل گیری و رشد زبان آموزی کودکان مهم به کار می روند. دریافت تحریکات شنوایی مناسب در این دوره موجب رشد و تکامل زبان آموزی و در مقابل، تحریکات ناکافی مانع از رشد مناسب مسیرهای عصبی شنوایی می شود (نور تثرن، ۲۰۰۰. آلپرینر و مک کارتی، ۲۰۰۰)
گفتگوهای والدین با کودک، صحبت های والدین با خودشان و تلوزیون و رسانه های تصویری و شنیداری به کودک کمک می کنند تا واژه ها و کلمات مختلف را بشنود و به تدریج از آنها برای بیان نیازهایش استفاده کند. با رشد کودک و افزایش شنیده های محیطی، دایره لغات شفاهی کودک افزایش می یابد و به همراه افزایش واژه ها، رشد فکری کودک نیز بیشتر می شود.
هر قدر توانایی کودک در شنیدن و یادگیری کلمات جدید بیشتر شود، با مفاهیم و مطالب بیشتری آشنا می گردد، به بیان دیگر دنیای ذهنی کودک توسعه می یابد و درکش از دنیای اطرافش بیشتر می شود. هر چقدر کودک در بیان احساسات و افکارش راحت تر باشد، در اذهان عمومی باهوش تر و محترم تر به نظر می رسد. این درحالیست که کودکی با هوش ریاضی و تحلیلی بالا رابطه بین پدیده ها را بهتر و سریعتر درک می کند ولی به دلیل ضعف در بیان ممکن است کم هوش تر به نظر برسد و به طور طبیعی این نقطه ضعف بر اعتماد به نفس و رشد و توسعه سایر قابلیت هایش اثر منفی خواهد گذاشت.
اثر مستقیمی بر اعتماد به نفس و توانایی کودک در بیان افکار و احساساتش همچنین رشد سایر توانایی هایش دارد.
تا قبل از دبستان محور آموزش کودکان بر مهارتهای غیر کلامی تکیه دارد و بیشتر در قالب بازی، نقاشی و مهارت های تصویری به توسعه قابلیت های کودک پرداخته می شود. هر چند تفاوت استعداد پایه کودکان از نظر وراثتی از ابتدای زبان باز کردن کودکان قابل مشاهده است. ولیکن دامنه مهارت های اکتسابی که به توسعه هوش کلامی منجر می شود نیز قابل توجه است. مثل تربیت شنوایی، شنیدن کلمات در قالب شعر و داستان، نوشتن و. ..
با ورود به دبستان و شروع آموزش های کلامی و آموزش های مبتنی بر نیمکره چپ مغز مثل ریاضیات و علوم، اهمیت هوش زبانی و به کار گیری کلمات برای درک مفاهیم اهمیت بیشتری پیدا می کند. وقتی کودک الفبا را می آموزد و توانایی خواندن متون پیدا می کند، علاقه وافری به مطالعه در او شکل می گیرد. این نقطه زمانی برای توسعه علاقه کودک به مطالعه و توسعه دایره لغات و واژگانش بسیار مهم است. می توان با در اختیار قراردادن کتاب های قصه جذاب و متناسب با این سن کمک بسیار بزرگی به توسعه این بعد از هوش و افزایش دایره واژگان کودک نمود.
توسعه خوب دایره لغات کودک در این دوره به افزایش بیشتر هوش زبانی کودک در سال های بعدی که نیاز به استدلال کلامی برای درک مفاهیم و بیان آنها افزایش می یابد، منجر خواهد شد. برای اطمینان از به فعلیت رسیدن حداکثر پتانسیل کودک در این زمینه می بایست مهارتهای شنیداری و کلامی کودک را قبل از دبستان و در دوره دبستان به طور جدی مورد توجه قرار داد.
این بعد از هوش نیز مانند سایر ابعاد هوش در بین افراد مختلف دارای دامنه ای از تفاوت هاست. از قابلیت کلامی ضعیف تا قدرت بیان خیلی قوی. بدیهی است تفاوت بین کودکان در این بعد کاملا طبیعی است و هر کودکی در نقطه ای از این طیف قرار می گیرد و با پرورش می تواند به نقطه بالاتری از این طیف انتقال یابد.
پرورش هوش کلامی یا زبانی به کودک کمک می کند تا با این دنیای شناخته شده ارتباط برقرار کند، و بر توسعه فکر و دانش خود بیفزاید. این نوع از هوش در سه حوزه، بر زندگی فرد تأثير می گذارد.
1- ارتباط مؤثر با والدین و نزدیکان در دوران کودکی ۲- ارتباط با همسالان و دوستان و تقویت موقعیت ها و ارتباطات اجتماعی، ۳- تثبیت و ارتقاء موفقیت شغلی به خصوص در شغل هایی که متکی به مهارت های کلامی هستند.
هوش کلامی یا زبانی مانند هوش هیجانی جزو هوش هایی محسوب می گردد که مهمترین نقش را در ارتباطات اجتماعی دارند و از این جهت اهمیت ویژه ای دارد. هرچند این دو بعد از هوش کمک بسیار زیادی به هم می کنند و رابطه مستقیمی با هم دارند ولی از نظر روانشناسی تعاریف متفاوتی دارند.
راه های تقویت هوش
کلامی یا هوش زبانی
هوش کلامی را از بدو تولد می توان در معرض توسعه و پرورش قرارداد و این پرورش تا بزرگسالی تداوم دارد. در دوران نوزادی تا نوپایی و خردسالی موضوع تربیت شنوایی و حرف زدن با کودک بیشترین تأثیر را بر توسعه هوش کلامی اش دارد. حرف زدن با کودک و بیان قصه برای او و به خصوص قصه های صوتی که به افزایش توجه و تمرکز در شنوایی کمک می کند و پس از آن وادار کردن کودک به بیان قصه در مورد تصاویر و همچنین تشویق مستمر او به بیان احساسات و خواسته هایش روش های مؤثر و مفیدی است. پس از شروع دبستان نیز مطالعه کتاب و حرف زدن و نویسندگی می تواند تکامل این بعد ضروری از قابلیت فرد را تضمین کند.
تربیت شنوایی
حرف زدن با نوزاد و کودک
تا می توانید با نوزاد خود حرف بزنید و با ادای درست کلمات گوش او را با صداها و آواها در کلمات آشنا کنید. به طور متوسط کودکان بعد از یکسالی و به خصوص یک و نیم سالگی زبان باز می کنند و به تدریج کلماتی را که تا کنون آموخته اند و در انبار ذهنشان ذخیره کرده اند را بازگو می کنند.
تشویق کودک به حرف زدن کتاب خواندن برای کودک
خیلی خوب است که در فاصله دو تا ۷ سالگی برایشان کتاب قصه بخوانید. قصه کمک می کند تا کودک را با کلمات و مفاهیم متنوع آشنا نمایید و اشتیاق به خواندن را برای سنین بعد از ۷ سالگی در او شعله ور نمایید.
خواندن کتاب و به خصوص کتاب قصه علاوه بر افزایش دایره لغات کودک و آشنایی او با عبارات و مفاهیم در پرورش و تربیت اخلاقی و اجتماعی کودک نیز بسیار مؤثر است. کودک با تصور خور به جای قهرمان داستان ظرایف اجتماعی و رفتاری را درک می نماید. سپس در موقعیت های واقعی اجتماعی با الگوبرداری از رفتارهایی که در قصه ها تجسم کرده به شبیه سازی قهرمان داستان می پردازد و بسیاری از مفاهیم اخلاقی و اجتماعی را به این روش درک می کند.
تشویق کودک به مطالعه
برای تشویق کودک به مطالعه، متناسب با سن و سطح مهارتش در خواندن، کتابهای مناسب در اختیارش قرار دهید. به خصوص کتاب های قصه جذاب و همچنین کتاب در موضوعات مورد علاقه اش. این روش تجربه مطالعه را در ذهن کودک شیرین و خاطره اش را پایدار می کند و بذر علاقه به مطالعه را در عمق ذهنش می کارد. مطالعه در همه دوره های سنی یکی از موثرترین روش های توسعه دایره لغات و هوش زبانی محسوب می شود.
به خاطر سپردن کلمات جدید، واژه های زیبا و استعارات تشویق به نوشتن
نگارش نظرات و افکار و مطالعه مجدد آنها بصورت انتقادی نیز یکی از روش های خوب توسعه مهارت های کلامی محسوب می شود. بنویسید و سپس آن را ویرایش کنید. حضور در کلاس های آموزش نویسندگی ( داستان نویسی) در سالهای پایان دبستان برای کودکانی که به این موضوع علاقه نشان می دهند نیز برنامه مناسبی است.
بازی با کلمات و حل کردن جدول کلمات متقاطع
در حال حاضر اهمیت بکار گیری و تأثیر جداول کلمات متقاطع برای سیستم آموزشی روشن شده و بصورت گسترده ای در روش آموزش جدید مورد استفاده قرار گرفته است. کار با این جداول در سنین مدرسه و برای بزرگسالان علاوه بر افزایش دایره لغات و واژگان بر قدرت حافظه و توانایی به یاد آوری کلمات در جای مناسب نیز بسیار مناسب است. این مهارت یکی از پایه های کلیدی سخنوری محسوب می شود.
استفاده از جداول کلمات متقاطع یکی از ابزارهای سنجش هوش کلامی نیز محسوب می شود.
گوش کردن به صحبت های خود
برای خودتان یا دیگران صحبت یا سخنرانی کنید و آن را ضبط نموده و سپس به سخنان ضبط شده خودتان گوش دهید. با تحلیل نقاط قوت و ضعف فن بیان خودتان برای تصحیح و توسعه این مهارت برنامه ریزی کنید.
مراحل تقویت هوش کودک
روانشناسان مفهوم هوش کاربردی یا IQ کاربردی را مطرح کرده اند که هوش افراد را در عمل تعریف می کند. به اعتقاد این افراد می توان با در پیش گرفتن روش هایی به تقویت هوش کمک کرد.
پس از آنکه تست هوش یا همان آزمایش سنجش IQ ایجاد شد، بسیاری این آزمایش را به عنوان یک منبع برای سنجش هوش افراد پذیرفتند و در نظر بسیاری، هوش یک استعداد ذاتی است که محیط پیرامون انسان نقشی را در کم رنگ یا پررنگ کردن آن ندارد. اما هم اکنون و پس از گذشت سال ها، انتقادات فراوانی به این متد سنجش هوش وارد شده است.
تست IQ در بسیاری از موارد به عنوان یک مرجع برای سنجش هوش افراد در نظر گرفته می شود، اما در سال های گذشته بسیاری از کارشناسان مبنا قرار گرفتن این تست بدون در نظر گرفتن شرایط محیطی پیرامون افراد، نادرست خوانده و انتقادات فراوانی را به این روش وارد می کنند.
این افراد کودکی را مثال می زنند که در یک خانواده ی تهی دست در طبقه اجتماعی با محیطی پر خشونت رشد کرده و زبان انگلیسی نیز زبان دوم وی است. در مقابل کودکی قرار دارد که در یک محیط و خانواده ی آرام رشد کرده، راهی مدرسه ای ممتاز شده و محیط پیرامون وی نیز برای مطالعه و تحصیل مساعد است. آیا چنین شرایطی منجر به پیشرفت و افزایش IQ در کودک دوم نمی شود؟
بسیاری از روانشناسان با بررسی محیط افراد تردیدهایی را در این خصوص مطرح کرده اند. البته باید به این موضوع نیز اشاره کرد که نحوه ی استفاده از هوش ذاتی افراد از اهمیت بالایی برخوردار است.
همچون بسیاری از عملکردها که به مغز انسان وابسته است، هوش نیز این وابستگی را داشته، اما در شرایط مشخصی تعریف می شود. برای مثال از هوش برای تصمیم گیری استفاده می شود و تصمیم گیری نیز یکی از جنبه های رفتار انسان است که در آن احساسات، اطلاعات فرد، استرس و نگرانی و نگرش سایر افراد موجود در محیط بسیار تاثیر گذار است.
برای سنجش تاثیر گذاری موارد اشاره شده، روانشناسان مفهوم هوش کاربردی یا IQ کاربردی را مطرح کرده اند که هوش افراد را در عمل تعریف می کند. به اعتقاد این افراد می توان با در پیش گرفتن روش هایی به تقویت هوش کمک کرد.
مرحله اول تقویت هوش
در قدم اول باید از سلامت و تندرستی مغز خود اطمینان حاصل کنید. شما از مغز خود استفاده می کنید و در واقع همچون خودرو که از آن استفاده می کنید، کاربر مغز خود نیز هستید؛ یقینا یک خودروی تقویت شده و سالم بهتر و کارآمدتر از یک خودرو است که بی توجه استفاده شده است. مغز شما برای کار کرد صحیح و درست باید از یک خواب شبانه ی مناسب بهره ببرد.
همچنین باید در هر زمان برای انجام یک کار تمرکز کرد. انجام دادن چند کار در آن واحد به طور قطع توانایی شما را در انجام هر کدام از کارها به نحو احسن کاهش می دهد.
استفاده از الکل، دخانیات و یک رژیم غذایی پرچرب مشکلاتی را برای سیستم گردش خون ایجاد می کند که همین موضوع روی عملکرد مغر تأثیر گذاشته و در نتیجه منجر به اثرات منفی در IQ می شود.
يقينا همیشه نمی توان به یک محیط ساکت که عامل های برهم زننده تمرکز در آن جایی ندارند، دسترسی پیدا کرد، اما فعالیت در چنین محیطی کار را برای مغز انسان بسیار راحت تر می کند.
مرحله دوم تقویت هوش
در قدم بعدی بهتر است تمام عواملی که ذهن شما را تحت تأثیر قرار می دهد، شناسایی کنید. ذهن و مغز انسان با هم ارتباط دارند؛ به صورت کلی هر سلول در بدن انسان به صورت شیمیایی با احساسات فرد، سطح استرس و میزان مساعد بودن حال عمومی فرد در ارتباط است.
یک سیستم پیام رسان پویا در بدن انسان وجود دارد که وظیفه ی آن انتقال پیام ها به غشای خارجی سلول های بدن است و مرکز این سیستم ارسال پیام نیز جایی نیست جز مغز انسان. پیام ها دریافت شده از ذهن انسان وارد مغز شده و سپس به خروجی های ترجمه شده تبدیل می شود.
این چرخه در صورتی که مشکلی نظیر اضطراب، ناراحتی، خستگی، اضافه وزن، بیماری، اعتیاد به انواع مواد مخدر، تحت درمان بودن با داروهای شیمیایی و سوء تغذیه وجود نداشته باشد، به بهترین شکل ممکن کار می کند.
در صورتی که یکی از مشکلات اشاره شده در انسان وجود داشته باشد، ذهن انسان درگیر این موضوعات شده و افراد باید به عنوان کاربر مغز خود، همیشه سعی کنند خود را عاری از چنین مشکلات و مسائلی نگهداری کنند.
مرحله سوم تقویت هوش
نهایتا، IQ کاربردی به میزان قابل توجهی به توجه افراد بستگی دارد قابلیت تمرکز در بهترین حالت ممکن زمانی که بدن در آرامش کامل به سر می برد از جمله توانایی هایی است که تنها از راه تکرار و تمرین حاصل می شود. مدیتیشن یکی از اصلی ترین ابزارها برای تقویت این توانایی است که نیاز به انجام کارهای بسیار پیچیده ای نیز ندارد. برای مثال می توان نشستن با چشمان بسته در مکانی که سکوت در آن برقرار است، می تواند بسیار یاری کننده باشد.
جلوگیری از ایجاد خستگی در زمان کار نیز می تواند بسیار راهگشا باشد؛ برخاستن از سر میز کار پس از چند ساعت فعالیت و دور زدن در محیط کاری می تواند تا حدودی خستگی را از تن به در کند. البته یکی از مواردی که حتی افراد باهوش نیز از آن چشم پوشی می کنند، همین موضوع است که مداومت در آن نه تنها به بالا رفتن تمرکز کمک نمی کند، بلکه هوشیاری را نیز افزایش نمی دهد.
در زمان تصمیم گیری انسان می تواند تصمیم نهایی خود را با کمک از بخش سطحی ذهن خود که ویژگی هایی نظیر بی ثبات بودن و تحت تأثیر بودن را دارد، اتخاذ کند. در عوض می توان از بخش عمیق تری از ذهن که بسیار با ثبات، پایدار و وابسته به شخص است، کمک گرفت. این بخش در واقع همان عقل یا خرد انسان است. بر اساس تحقیقات صورت گرفته افراد مسن تر در تست هایی که نیاز به تجربه و یاری گرفتن از خرد دارد، بهتر از جوانانی که ویژگی های نظیر تصمیم گیری سریع دارند، عمل می کنند.
البته باید به این نکته اشاره کرد که با تمرین و تکرار می توان هر دو ویژگی را به بهترین شکل ممكن تقویت کرد. از جمله ی تمرین های اشاره شده می توان به مدیتیشن، تمرکز حواس، تفکر و تامل و همچنین متدهای مشابه اشاره کرد.
هوشیاری کامل و رعایت برخی نکاتی که در بالا به آنها اشاره کردیم می تواند منجر به بالا رفتن هوشیاری و در نتیجه ی اتخاذ تصمیمات بهتری شود که نتیجه ی آن رسیدن به موفقیت خواهد بود. بسیاری از افراد موفق که داشتن IQ بالا به آنها نسبت داده می شود، با بهره گیری از چنین شرایطی به صورت ناخواسته بهترین تصمیمات ممکن را اتخاذ می کنند که نتیجه ی آن موفقیت روزافزون برای چنین افرادی است.
یکی از مواردی که باعث افزایش هوش کاربردی یا همان IQ کاربردی می شود، خوب فکر کردن است که داشتن چنین ویژگی به شرط تحقق عوامل اشاره شده محقق می شود. افرادی که در یک خانواده ی تحصیل کرده با اشتیاق به یادگیری بزرگ می شوند، ناخواسته در شرایطی قرار می گیرند که هر دقیقه از آن را می توان به عنوان یک کلاس به منظور موفقیت در نظر گرفت، چرا که چنین افرادی از کودکی با مفاهیم موفقیت آمیز آشنا می شوند، در حالی که سایر افرادی که از چنین شرایطی بی بهره اند، خود باید برای ورود به این مسیر تصمیم گیری کنند که داشتن قدرت تصمیم گیری در این مورد مستلزم داشتن تجربه ی کافی است.
شناسایی معیارهای هوش نرمال در کودکان
به رغم انبوه مطالبی که درباره افزایش ضریب هوش نرمال در کودکان نوشته اند و به رغم مطالبی که همه روزه درباره طرز خواندن، تقویت ذهن و یا مواردی از این دست منتشر می شود، در سال های اول نخست زندگی فرزندمان کار چندانی در این زمینه نمی توانیم انجام دهیم. کودک شما حتی در صورت توانایی نیازی به خواندن ندارد و مسلماً نیازی به فراگیری ریاضی در سال های نخست زندگی نیست. پدر و مادر کار چندانی برای افزایش بهره هوشی فرزندان خود نمی تواند صورت دهد.
موضع سرآمد بودن فرزندان از لحاظ هوش عموما مورد استقبال والدین است. در بسیاری موارد والدین قبل از هر چیز به دنبال آنند که به گونه ای موجب پیشرفت هوش کودکشان شوند. ولی عموما این نوع تفکر رویکردی اشتباه را در پیش دارد. هوش در کودکان موضوعی نیست که بتوان آن را ارتقا داد بلکه به صورت ذاتی در کودکی نهادینه شده است. با این آگاه شدن والدین از توانایی هوشی فرزندشان موضوعی جذاب است.
وقتی پدر و مادر می خواهند از میزان هوش فرزند خود مطلع شوند، بی آنکه بدانند درباره دو موضوع حرف میزنند که عبارت اند از هوش و فراست (هوشیاری و انجام اعمال پیشرفته تر از سن) این دو ممکن است دست در دست یکدیگر حرکت نکنند. کودکی که به طور کلی جلوتر از سنش قرار دارد ممکن است در زمینه هوشی نیز بسیار قوی باشد اما این امکان هم وجود دارد که او در این زمینه در سطح متوسط قرار داشته باشد و بر عکس این قضیه نیز وجود دارد.
اما مطمئنا در یکی دو سال نخست زندگی ارتباط زیادی میان این دو معیار وجود دارد. به احتمال زیاد کودک یک ساله ای که به سطح بالیدگی مناسب کودکان سه ساله رسیده باشد در زمینه هوش نیز در حد طبیعی قرار دارد. (بیکر، ۱۳۸۷)
شناخت هوش نرمال در کودکان
شناسایی توانایی هوشی کودک به ویژه در سنین پایینتر کاری نیست که توسط والدین و عموم مردم قابل اجرا باشد. ارزیابی ضریب هوش و مهارت های هوشی نیاز به سنجش روانشناختی دقیق دارد. در این بخش ما صرفاً به بررسی برخی از ملاک های رفتاری کودکان در سنین مختلف می پردازیم. هدف ما در این بخش صرفاً یک شناخت عمومی از ملاک هاییست که به توانایی ذهنی نرمالی در هر دوره سنی مرتبط است.
در ادامه با رفتارهای مشترک و متعارفی که در اوایل سالهای زندگی برای کودکان مشاهده می شود اشنا می شویم:
16 هفتگی
تبسم های اجتماعی خود به خود
خنده به صدای بلند
پیش بینی رسیدن غذا
۲۸ هفتگی
نشستن کوتاه مدت، متمایل شدن به جلو روی دست ها
40 هفتگی
روی دست ها و زانوها چهار دست و پا راه رفتن، دست گرفتن به پایه های میز و صندلی و بلند
شدن
با انگشت به اشیاء کوچک فشار آوردن
۱۲ ماهه
می تواند در حالی که یک دستش را به جایی می گیرد راه برود. همکاری در پوشیدن لباس، علاوه بر کلماتی مانند «ماما» و « پاپا» دو کلمه دیگر هم زبان جاری کند.
۱۰ ماهه
می تواند دست کم چند قدم راه برود
می تواند به صورت خزیده از پله ها بالا برود
می تواند کتابی را ورق بزند
می تواند چهار کلمه را پشت سر هم ادا کند
می تواند از کلماتی مانند تاتا یا معادل آن استفاده کند
می تواند عروسکش را به مادرش نشان دهد. عروسکش را به مادرش میدهد اما لحظه ای بعد آن را پس می گیرد.
۱۸ ماهه
به راحتی راه می رود به ندرت به زمین می افتد
می تواند در حالی که دستش را به نرده ها گرفته از پله ها بالا برود
می تواند ده کلمه و از جمله اسامی را پشت سر هم بگوید
به تصاویر موجود در کتاب نگاه می کند
می تواند روی زمین راه برود و عروسکی را با خودش بکشد
۲۶ ماهه
به تنهایی از پله ها بالا و پایین می رود
صفحات کتاب را یکی یکی ورق می زند
هنگام غذا خوردن از پیچاندن قاشق خودداری می کند
احتمالا نیاز به توالت رفتن را در طول روز ابراز می دارد.
به خود با صدا زدن اسمش اشاره می کند.
۳۶ ماهه
سوار سه چرخه می شود و رکاب می زند
از کلمات جمع در صحبت استفاده می کند بدون اینکه غذای خود را به اطراف بریزد غذا می خورد
می تواند کفش های خود را بپوشد.
چند آهنگ موزون را می خواند.
۶۸ ماهه
می تواند از روی یک مربع شکل مشابهی را بکشد
می تواند چهار شی ء را بشمارد
می تواند روی یک پا لی لی کند
می تواند لباس هایش را با سر، دست و پا بکشد
60 ماهه
می تواند روی پاهایش یکی در میان پرش کند
می تواند اسامی رنگ ها را به زبان آورد
میتواند بدون کمک دیگران لباس هایش را عوض کند
از آنجایی که تفاوت های فردی در رشد نرمال زیاد است و این معیارها تماما میانگین هستند و اندک انحرافی نباید باعث نگرانی شود.
اگر فرزند شما می تواند سخن شما را بفهمد و متوجه منظورتان شود و اگر سایر رفتارهایش
طبیعی است ناتوانی در حرف زدن نباید قبل از ۳ یا ۴ سالگی موجب نگرانی بیش از اندازه شود. بعد از این سن اگر فرزند شما هنوز حرف نمیزند منطقی است که با یک فرد متخصص مشورت کنید. (رابینسون، ۱۳۸۷)
نکات کلیدی و کاربردی
نمی توان بر سرعت رشد رفتاری کودک با افزایش زکاوت او بیفزایید اما می توانید با فرزند کم سال خود حرف بزنید با او بازی کنید، برایش داستان بخوانید و به سوالات بسیار زیاد او پاسخ دهید. این راهکارهای موجب می شود تا کودک بتواند از ظرفیت هوشی خود بهره بیش تری ببرد و به نوعی از لحاظ عملکرد نسبت به توانایی های خود مناسب باشد. قویا توصیه می شود که کودک هنوز به مدرسه نرفته خود را زیر بار فشار قرار ندهید. اما شديدا توصیه می کنیم که تا حد امکان با او صرف وقت کنید و بر غنای محیط زندگیش بیفزایید.
عوامل مؤثر بر هوش کودکان
بازی دومینو و تأثیر آن بر ابعاد هوش و استعداد
برای معرفی بازی دومینو باید گفت که دومینو یک سرگرمی و بازی فکری بسیار جذاب است. در این بازی با چیدن مهره های مستطیل شکل می توان اشکال و تصاویر متنوعی را به وجود آورد. این بازی اولین بار با ایده ملوانان انگلیسی در سفرهای طولانی دریایی و با هدف سرگرمی و گذران اوقات فراغت ابداع شد. در سال ۱۹۹۸ میلادی، آقای روبین پاول ويجرز Robin) (Paul Weijers معروف به آقای دومینو این بازی را در هلند و سپس در سایر نقاط دنیا منتشر کرد.
هر ساله، در ماه نوامبر، جشنواره ای به نام روز دومینو (Domino Day) در سطح بین المللی برگزار می شود. طرفداران زیادی از ملیت های گوناگون و با گروه های سنی مختلف از سراسر دنیا در این جشنواره شرکت می کنند. در کتاب گینس ۲۱ رکورد برای دومینو در زمینه های مختلف به ثبت رسیده است. دومینو بعد از ورود به کشور ما توانسته جایگاه ویژه ای در بین گروههای مختلف اجتماعی، از جمله دانش آموزان، دانشجویان، خانواده ها و
… به دست آورد. جشنواره ها، مسابقات استانی و کشوری که در سال های اخیر برگزار شده است، با استقبال مخاطبان مختلفی روبه رو شده است. مسابقات دومینو با طراحی مکانیزم های تعیین شده همراه با تکنیکهای چیدمان مهره های دومینو و تلفیقی از هنر و خلاقیت، برگزار می شود. (ویکی پدیای فارسی)
روش انجام بازی دومینو
بازی دومینو به وسیله قطعه های کوچک مستطیل شکل انجام می شود. یک دست دومینو معمولاً از ۲۸ قطعه مستطیل دومینو تشکیل شده است که هر کدام به دو مربع با ابعاد یکسان تقسیم می شوند. روی هر مربع به تعداد یکی از اعداد ۰، ۱، ۲، ۳، ۴، ۵ نقطه درج شده است و جمعا ۶۶ نقطه روی این دومینو ها وجود دارد. بازی دومینو با ساختن زنجیره ای از دومینوها شکل می گیرد. بازی با یک دومینو شروع می شود و برای اضافه کردن یک دومینو جدید باید یکی از مربع های آن را با مربع موجود در یکی از دو طرف زنجیره موجود تطبیق دهید (یعنی هر دو مربع تعداد یکسانی نقطه داشته باشند).
بازیکنان با تعداد مساوی دومینو شروع می کنند و برنده کسی است که زودتر از همه دومینوهایش را مصرف کند. اگر دومینوهای اضافه ای وجود داشته باشند، در بانک بازی قرار می گیرند. در هر نوبت هر بازیکن یک دومینو به زنجیر اضافه می کند و اگر نتوانست، نوبت را به حریف واگذار می کند و یک دومینو از بانک بر می دارد (اگر بانک خالی نباشد)
دومینو یک بازی بسیار خوب و غیر قابل پیش بینی می باشد چون احتمال می رود که یکی از بازیکنان تنها یک دومینو داشته باشد تا بازی را به انتها برساند اما با بسته شدن راه ممکن است تمام بانکی را برای پیدا کردن دومینویی که راه او را بسته بردارد و دومینوی مورد نظر را پیدا نکند و دست آخر بازی را واگذار کند. اما این احتمال هم وجود دارد که باشمردن دومینوها که در دست خود و بر روی زمین وجود دارد بتواند بازی راببرد که این کار عملی می باشد.
دومینو را می توان ۲ و ۴ نفره بازی کرد که در بازی ۴ نفره بانک وجود ندارد و به این گونه است که مهره ها را کنار هم چیده البته بصورت بالعكس به طوری که روی سفید آنها دیده شود. برای شروع نفر اول ۲ مهره می کشد و نفرات بعدی نیز به ترتیب و از سمت راست ۲ مهره بر می دارند، در دور دوم نیز ۲ مهره و در نهایت ۳ مهره بر میدارند تا در آخر هر نفر ۷ مهره داشته باشد. شروع بازی با کسی ست که جفت شش داشته باشد و نفر بعدی باز هم در سمت راست او است.
دو فرد روبروی هم نیز شریک یا یار یکدیگر محسوب می شوند. اگر نوبت به هریک از بازیکن ها رسید و وی مهره مورد نظر را نداشت نوبت بازی به دیگری می رسد. در پایان هر کس زودتر مهره های خود را تمام کرد مهرهای دو رقیب دیگر که یکی در سمت راست و دیگری در سمت چپ وی است شمرده می شوند (منظور تعداد نقطه های روی مهره ها) و به نفع تیم برده ثبت می شوند و هر تیم که امتیاز خود را به ۱۰۴ برساند پیروز است.
این بازی پایه و ابتدایی دومینو است و بازی های بسیار متنوع و شور انگیزی دیگری می توان با دومینو انجام داد که بورکینافاسوییها در آنها مهارت فوق العاده ای دارند.