عنوان کتاب: جول اوستین
نویسنده: کمیل نصیری
چکیده ای از کتاب:
خلاصه کتاب خالی شدن از احساسات منفی
جول اوستین در کتاب خالی شدن از احساسات منفی، راهها و روشهایی را برای غلبه و جلوگیری از احساسات منفی و مخرب در زندگیتان، ارائه میکند، برای غلبه بر این احساسات منفی ابتدا رفتار و اشتباهاتی که موجب تقویت این افکار میشوند را باید شناسایی و مهار کنید
جول اوستین در این کتاب میگوید: اگر جای خالی باقی بگذارید، خداوند شما را با چیزهای خوب پر میکند، شما خودتان را از نگرانی خالی کنید خداوند شما را از آرامش پر میکند، خود را از ضعف خالی کنید، خود را از چیزهای منفی که دیگران در رابطه با شما گفتهاند خلاص کنید، خداوند شما را از اعتماد به نفس لبریز میکند.
شما نگرانیها را خالی کنید، خداوند در وسط طوفان به شما آرامش میدهد. تا وقتی که خودتان را از درد و ناراحتی، عصبانیت و بدخلقی خلاص نکنید، خودتان گرفتار هستید نه دیگران، اینها زندگی شما را عفونی میکنند. نبخشیدن مثل یک زهر سمی است، شاید احساس خوبی به شما بدهد، اما زندگی شما را آلوده میکند.
سوال من امروز این است: آیا ممکن است خداوند در تلاش باشد تا شما را از چیزهای خوب پر کند، ولی جای خالی پیدا نکند؟ خبر خوب این است که لطف خداوند تمام شدنی نیست.
خلاصه کتاب قدرت من هستم
کتاب قدرت من هستم در سال 2015 به چاپ رسید و تبدیل به یکی از پرفروشترین و محبوبترین کتابهای جول اوستین شد. جول اوستین در این کتاب به صورت کامل درباره قدرت کلام و من هستم “هایی که بر زبان میآوریم صحبت میکند.
جول اوستین در کتاب قدرت من هستم تمام تلاش خود را میکند که به خواننده این پیام را برساند که هر صفت یا عبارتی که بین دو کلمه من هستم قرار دهد، به نحوی آن را به زندگی خود دعوت کرده است.
جول اوستین در سال ۱۹۶۳ در ایالت تگزاس آمریکا دیده بر جهان گشود. او کشیش اعظم کلیسای بزرگ لیکوود است. سخنرانیهای او به طور متوسط ۷ میلیون بیننده در طول یک هفته و ۲۰ میلیون بیننده در طول یک ماه دارد و همچنین در ۱۰۰ کشور مختلف در سراسر دنیا پخش میشود. جول اوستین در سال ۲۰۰۶ در لیست ۱۰ انسان تاثیرگذار جهان قرار گرفت. او تا به حال هفت کتاب نوشته که تمامی این کتابها در صدر کتابهای برتر نیویورک تایمز قرار گرفتهاند و بعضی از آنها بیش از ۲۰۰ هفته در صدر بهترین کتابهای نیویورک تایمز بودهاند.
در بخشی از کتاب قدرت من هستم میخوانیم:
برخی از مردم حتی یکبار هم نگفتهاند «من زیبا هستم. من جذابم». آنها بیشتر روی نقصهای خود و روی آنچه در مورد خودشان دوست ندارند تمرکز میکنند و دائم به این توجه میکنند که کم و زیادهای زندگیشان در کجاست. زمانی که میگویید «من زیبا هستم»، زیبایی میآید و دنبال شما میگردد. جوانی میآید و دنبال شما میگردد. تازگی و شادابی میآید و دنبال شما میگردد. هیچکس دیگر نمیتواند این کار را برایتان انجام دهد. این باید از زبان خود شما بیرون بیاید.
خلاصه کتاب الطاف خداوند در تاریکیهای زندگی
جول اوستین نویسندهی پرفروش نیویورک تایمز و آمازون در کتاب الطاف خداوند در تاریکیهای زندگی شما را به داشتن دیدی درست حتی در لحظات سخت زندگی، ترغیب و تشویق میکند.
جول اوستین در کتاب الطاف خداوند در تاریکیهای زندگی به شما کمک خواهد کرد تا از طریق تمرینهای کاربردی و بینشهای الهی بر چگونگی نزدیکتر شدن به خداوند و توکل کردن به او در زمانهایی که زندگی غیر قابل درک است، متمرکز شوید. او همچنین، با طرح سوالاتی تأمل برانگیز و فعالیتهای انگیزشی کمک میکند تا در روزهای سخت زندگی، طرح و نقشهی الهی را کشف کنید.
همهی افراد کم و بیش با روزهای سخت و تاریکی از قبیل مشکل پیدا کردن با یک دوست، جدایی در رابطه، وضعیتی ناعادلانه در محل کار، پسرفت مالی، بیماری غیرمنتظره، طلاق یا از دست دادن عزیزان و… رو به رو میشوند، مشکلاتی که برایشان قابل درک نیستند. در این مواقع دلسردی، دور شدن از رویاهایی که در سر داشتند و اندیشیدن به پایان راحتترین کار است.
کتاب الطاف خداوند در تاریکیهای زندگی درباره یادگیری تغییر نگرش روزهای سخت و تاریکی است که همه ما یا آن را تجربه کردیم یا در حال تجربه آن هستیم. جوئل اوستین در این اثر صدها داستان واقعی از زندگی افرادی تعریف میکند که تمامشان به یک حقیقت و راز بسیار حیرتانگیز ختم میشوند.
تا به حال به این فکر کردهاید که چرا زندگی برای بعضی افراد سخت است و برای بعضی دیگر آسان؟ چرا یکی از بیماری شفا میگیرد اما دیگری نه؟ چرا یکی در وضعیت بد و بحرانی مالی قرار میگیرد دیگری نه؟ چرا یکی رابطه عاشقانه بسیار موفق دارد و دیگری نه؟
جوئل اوستین از طریق این کتاب هدایتگر کمک میکند تا به این درک و آگاهی برسید که دانههایی از استعدادهای بالقوه و شکوه در شما وجود دارند که در اعماق درونتان مدفون شدهاند و تنها در تاریکیها پا به عرصه وجود خواهند گذاشت.
همچنین به بیان نویسنده انسانها خود تصمیم میگیرند که بیشتر به خیر خداوند و زندگی عمیق متوسل شوند نه به گناه. او تلاش میکند تا اصول کتاب مقدس را به شیوهای ساده با تاکید بر قدرت عشق و نگرش مثبت آموزش دهد.
در بخشی از کتاب الطاف خداوند در تاریکیهای زندگی میخوانیم:
بانوی جوانی را میشناسم که در گروه دعا کنندگان ما در کلیسای لیکوود، داوطلب میشود. او و شوهرش سالها تلاش کردهاند تا بچهدار شوند. در طول خدمات روحانی ما، این بانو برای کسانی که در تلاش هستند تا صاحب فرزندی شوند، دعا میکند. بارها و بارها افرادی که او برایشان دعا کرده است، با نوزادانی در آغوش، بسیار خوشحال و راضی به کلیسای ما آمدهاند. او میبیند که دعاهای آنها مستجاب شده، اما دعای او مستجاب نشده است. به نظر میرسد که این بانوی جوان همه چیز دارد. او زیبا و موفق است و شوهری فوقالعاده دارد، اما چیزی که نمیتوانید آن را ببینید سرخوردگی پنهان است، تنها چیزی که او نمیتواند آن را درک کند.
زندگی پر از تضادهای ظاهری مانند این است که سعی میکنند ما را در تاریکی نگه دارند. شما به دیگران کمک میکنید که خوب شوند اما خودتان احساس خوبی ندارید. همکارانتان به گرفتن ترفیع ادامه میدهند و با این که شما هم همانقدر کار میکنید، به همان اندازه بازده دارید اما هیچکس به شما توجهی نمیکند. همهی ما سرخوردگیهای پنهانی داریم؛ چیزهایی که میدانیم خداوند میتواند تغییرشان دهد. ما میدانیم که خدا میتواند دری بگشاید، یا میتواند وسوسهای را بزداید، یا میتواند به ما فرزندی که آرزویش را داریم عطا کند، اما این اتفاق نمیافتد. در چنین شرایطی آسان است که درگیر سؤالاتی شویم که با «چرا» آغاز میشوند.
ما باید بفهمیم که خدایمان خدایی متعال و قدرتمند است. قرار نیست که بفهمیم چرا چیزهایی اتفاق میافتند یا اتفاق نمیافتند. چیزهایی هستند که خداوند آنها را حذف نمیکند. شرایطی هستند که خداوند مدت زمان زیادی منتظر است تا آنها را تغییر دهد. شما باید اعتماد داشته باشید که او میداند چه چیزی برایتان بهترین است. اگر نگرش درست را حفظ کنید، تمام این شرایط ناامید کنندهای که تغییر نمیکنند و مصیبتهایی که او از بین نمیبرد، علیهتان کار نخواهند کرد، بلکه در عوض به سود شما کار خواهند کرد. اجازه ندهید تضادهای زندگی باعث شوند که نا امید و خشمگین شوید و رؤیاهایتان را رها کنید.
خلاصه کتاب تفکر در سطحی بالاتر
جول اوستین در کتاب تفکر در سطحی بالاتر، 10 شیوه فکری قدرتمند برای برخورداری از زندگی موفق و غنی را به شما معرفی میکند.
در کتاب تفکر در سطحی بالاتر (Next Level Thinking)، جول اوستین اذعان میدارد که بسیاری از اوقات افراد به محیط خود، شیوه تربیت یافتن و انتظاراتی که سایرین از آنها دارند اجازه میدهند تا محدودیتهای زندگیشان را تعیین کنند. اگر بذر درخت بلوطی را در گلدانی با ارتفاع 70 سانتی کاشته شود، آن هرگز بدل به چیزی که ماهیت وجودی آنست نخواهد شد و هرگز یک درخت بلوط زاده نمیشود و نه ایراد از بذر، بلکه ایراد از محیطی است که بذر در آن قرار داده شده است.
پس باید به این مطلب واقف بود که همرنگ جماعت شدن و متوسط الحال پیش رفتن کار راحتی بوده ولی خداوند شما را برای متوسط الحال بودن نیافریده است. او شما را خلق کرده تا برجسته باشید، فراتر از حد عادی پیش بروید و اثری مثبت از نسل خود به جای بگذارید. نکته کلیدیای که باید به خاطر بسپارید این است که: اگر خود را به عنوان یک معتاد، انسانی بدون عزت نفس، افسرده یا فقیر بپذیرید، از رسیدن به سرنوشت نهایی خویش محروم میشوید. اجازه ندهید هیچ یک از این موارد در ذهن شما عادی شوند.
شما به طرز شگفتانگیزی قدرت، لطف، استعداد و توانایی درهم شکستن موانع و پیش رفتن دارید تا موانع گذشته را درهم خورد کنید و بر عادات بد خود غلبه نمایید و از محدودیتهای نسل اندر نسل رهایی یابید. در وجود شما پتانسیلی وجود دارد که منتظر مجالی برای بروز پیدا کردن است.
جملات برگزیده کتاب تفکر در سطحی بالاتر:
– بعضی مواقع مردم شما را به کناری گذاشته و ندید میگیرند، اما خداوند شما را فراموش نکرده است.
– وقتی خود را از ذهنیت فکر میکنم «رها کنید و ذهنیت» میدانم را در پیش بگیرید، آنگاه خواهید دانست عشق خداوند چیزی نیست که درصدد جلب کردنش برآیید.
– عشق واقعی ارتباطی با عملکرد شما ندارد، ارتباطی با اینکه چه میکنید یا خیر نیز ندارد.
– اگر خود را دوست نداشته باشید بدانید که به مشکل برخواهید خورد، زیرا خود شخص تنها کسی است که تمام مدت عمر همراهش است. خودتان را هرگز نمیتوانید ترک کنید.
– دیدگاه درست عبارت است از شاید از برخی نظرها اشکالاتی داشته باشم، اما با خودم در آرامشم. میدانم در مسیر خود قرار دارم. میدانم هنوز در جاده فرایند هستم.
در بخشی از کتاب تفکر در سطحی بالاتر میخوانیم:
یک بار فرصتی دست داد تا به خواندن مطالعهای بنشینم که دانشمندان بر روی ککها انجام داده بودند. به این ترتیب که ککها را در محفظهای قرار داده و درپوشی نیز برایش تعبیه کرده بودند. حشرات یاد شده برای بیرون آمدن از محفظه تلاش کرده و بارها و بارها پریده و به درپوش برخورد میکردند. خیلی زود دریافتند آنجا گیر افتادهاند. سپس محققان درپوش را برداشتند، اما در نهایت تعجب، ککها دیگر تلاشی برای پریدن انجام ندادند. آنها به دفعات آنقدر به درپوش برخورد کرده بودند که هرچه بیشتر تفکر شرطی را در پیش گرفته و فکر میکردند امکان بیرون رفتن از آن ظرف را ندارند. به همین خاطر حتی وقتی درپوش را کنار زدند نیز تلاشی برای خروج انجام ندادند.
برخی اوقات، ما نیز همانند این ککها به خاطر محیطی که در آن حضور داشتهایم، به خاطر بارها تلاش و شکست خوردن و آنچه از زبان دیگران شنیدهایم، ذهنیتی شرطی پیدا کرده و میاندیشیم که از دست من هیچ کار بزرگی ساخته نیست. من هرگز به رویاهایم دست نخواهم یافت. من هرگز دوباره تناسب اندام پیدا نمیکنم. شاید در گذشته آنچه شما خواستارش بودید رخ نداده است، شاید چند بار تلاش کرده و پریدهاید و هر بار به درپوش خوردهاید، اما اگر بهتان بگویم که درپوش را برداشتهاند چه؟ اگر بگویم اکنون زمان امتحان دوباره رسیده است چه؟ شما برای زندگی در محدودیت خلق نشدهاید، برای گیر افتادن نیز. پس ذهن خود را مجددا تربیت بدهید.
خلاصه کتاب رستگاری در تاریکی
کتاب رستگاری در تاریکی اثر جول اوستین، به بررسی زندگی افراد در مواقعی که اوقات واقعا دشواری را پشت سر میگذرانند پرداخته و دید آنها در این زمانها را به چالش میکشد.
به عقیده جول اوستین هر انسانی که دستاوردی عظیم داشته از نقاط تاریک زندگی خود به سلامت گذشته است. کتاب رستگاری در تاریکی بیان میکند که شاید از این نکته غافل باشید، اما به واقع در همین نقاط سردرگم زندگی است که میتوان رشد کرد. در همین مرحله است که شخصیت واقعی شما شکل خواهد گرفت و اعتماد به خداوند و استقامتورزی را آموزش میبینید.
زمانی که شرکت محل کارتان به تعدیل نیرو دست میزند و شما از کار بیکار میشوید، زمانی که در رابطهی عاطفی خود شکست میخورید و باید از نو شروع کنید، چه برکتهایی در این اوقات در جریان هست که به آن توجه نمیکنید؟
در زندگی همه، لحظاتی هست که از میان نقاط تاریک حیاتشان عبور میکنند. این نقاط تاریک میتواند طلاق، از دست دادن یک عزیز و یا شکستن قلبشان باشد. در این مواقع دلسردی، دور شدن از رویاهایی که در سر داشتند و اندیشیدن به پایان راحتترین کار است.
دانهای را در ذهن خود مجسم کنید. این دانه تا زمانی که در نور است جوانه نزده و هرگز آن گیاهی که باید از آن پدید نمیآید. بلکه در خاک، در جایی تاریک تا آن قوه درونیاش صورت واقعی به خود میگیرد؛ بنابراین، در وجود انسانها نیز دانههای تعالی در قالب رویاها، اهداف، استعدادها و توان بالقوهشان به امانت گذاشته شده که تنها در مکانی تاریک مجال بروز آن است.
به بیان نویسنده انسانها خود تصمیم میگیرند که بیشتر به خیر خداوند و زندگی عمیق متوسل شوند نه به گناه. او تلاش میکند تا اصول کتاب مقدس را به شیوهای ساده آموزش دهد، با تاکید بر قدرت عشق و نگرش مثبت.
در بخشی از متن کتاب رستگاری در تاریکی میخوانیم:
هنگامیکه قرار بر به صلیب کشیدن حضرت مسیح شد، او به مردم گفت، شما میتوانید این مقبره را ویران کنید، اما من سه روز بعد برخواهم خواست.«آنها گمان کردند منظور مسیح آن مقبره است، اما او داشت در مورد خویشتن حرف میزد. او این اصل را میدانست که پایان کارش تثبیت شده است. صحنه نهایی زندگی او را فیلمبرداری کرده بودند. صحنه نهایی زندگیاش خیانت و بدرفتاری دیدن، آویخته شدن روی صلیب با درد بسیار یا دفن شدن در مقبرهای که کفن پیچیده شده بود؛ نیست. او میدانست در صحنه نهایی زندگی در کنار خداوند خواهد نشست، با دارا بودن تمام قدرت و کلیدهای مرگ و جهنم. به همین دلیل است که میگویند»، به خاطر خداوند که در مقابل او قرار داشت سبب میشد تا او صلیب را تاب بیاورد و شرم را تحمل کند. در اوقات صعب، برای اینکه شادی خود را حفظ کنید باید چشم به آینده داشته باشید و بدانید پایان از قبل مشخص شده است، شما پایانی شکوفا خواهید داشت، خداوند همواره سببساز کامیابی شماست.
میگویند بدن مسیح در گوری امانتی گذاشته شده بود. او حتی جایی نداشت که او را در آن دفن کنند. یکی از حواریونش آمد و جسد را در گوری گذارد که متعلق به خودش بود. مسیح، پیش از مصلوب شدن، از آن حواری درخواست کرد که آیا میتواند گور او را به صورت امانی در اختیار داشته باشد. او میگفت، «من نیازی به خرید این گور ندارم؛ زیرا پایان زندگی من اینگونه نیست. من شکست نمیخورم. آنچه برایم روی میدهد موقتی است. ظرف چند روز آینده اینجا خواهم بود. من پایانی مشخص دارم که خداوند برایم تعیین کرده است و هیچ دشمنی قادر به تغییر دادن آن نیست. آنان میتوانند من را در خاک قرار دهند، اما نمیتوانند مرا زیر خاک نگاه دارند. من پایانی از پیش معینی دارم».
ما نیز بایستی هنگام روبرو شدن با سختی و مشکلات، همانند عیسی چنین دیدگاهی در پیش بگیریم و بگوییم، قرار نیست که من همواره اینجا باشم. اینجا منزلی است موقت. نیازی نیست مقبرهای برای خود بخرم. اعتیاد پایان کار من نیست. این بدهی، این بیماری یا این فقدان صرفا یک صحنه از زندگیام است. میدانم صحنه دیگری در راه است – صحنهای از پیروزی، صحنهای از ارتقا، صحنهای از راهگشایی، صحنهای از احیا
خلاصه کتاب دنیای درون
کتاب دنیای درون؛ منبع جهانی عرضه؛ هشت کیفیت انکارناپذیر فرد موفق اثر جول اوستین، با ارائهی اصول هشت گانهی موفقیت، شما را در شناخت استعدادهایتان یاری میکند.
در جهان هستی قوانین بیشماری وجود دارد که انسان تا به امروز تنها بخشی از آنها را درک و تجربه کرده است. هیچ روندی در جهان، تصادفی و اتفاقی نیست چرا که معادلات پیچیدهی حاکم بر گیتی، گویای چنان نظمی است که نمیتوان شانس یا تصادف را در کنار چنین نظم دقیقی، تعریف یا توجیه کرد.
درنتیجه حوادث و رویدادهایی که در زندگی اتفاق افتاده و گاه مسیر زندگی شما را تغییر میدهند جنبهای تصادفی و شانسی ندارند، بلکه انعکاس نیروهای درونیتان است که در بیرون از شما ظهور مییابند. اصولی که در کتاب دنیای درون؛ منبع جهانی عرضه و در بسیاری از کتب دیگر مطرح شدهاند، بر نیروها و استعدادهای وجودی شما اشاره دارند که با آگاهی و اذعان بر آنها، میتوان این عظمت نهفته در وجود بشر را به سطح آورده و به دنیای بیرون عرضه نمود.
بسیاری از مردم دربارۀ موفقیت، کامیابی، ثروت و زندگی بهتر، مطالب زیادی را مطالعه کرده و در تلاش برای تحقق اهداف خود هستند، ولی با وجود کوششها و تلاشهایی که برای رسیدن به این مهم از خود نشان میدهند، کوچکترین تغییر و تحولی در دنیای بیرونی آنها ایجاد نمیگردد و بعد از مدتی مأیوس و ناامید شدهاند.
آنها فکر میکنند که کتابها و اصول موفقیت تنها داستانهای مسحور کنندهای هستند که با واقعیت حقیقی زندگی در تضاد بوده و تنها جنبهای الهامبخش و انگیزشی دارند؛ در نتیجه، کامیابی و موفقیت به صورت تصادفی و اتفاقی، آن هم تنها در زندگی افراد معدودی ایجاد میشود. ولی این دسته از افراد این حقیقت را نادیده گرفتهاند که مطالعۀ نکات موفقیت و کامیابی؛ زمانی که گرفتار الگوهای فکری محدود کننده و ذهنی شرطی شدهاند، موجب دگرگونی بیرونی، جریان ثروت و کامیابی نخواهد شد.
اگر به دنبال ثروت، موفقیت، کامیابی و غیره هستید، باید ابتدا در درون به جستوجوی آنها بپردازید، آنها را رشد داده و به بیرون و دنیای اطراف انعکاس دهید؛ به عبارت دیگر «باید باشید تا داشته باشید»؛ یعنی اگر به دنبال پول هستید باید از درون غنی باشید تا در بیرون به ثروت دست یابید؛ اگر به دنبال آرامش هستید، میبایست از درون آرام باشید تا صلح و آرامش را در بیرون تجربه نمایید. اگر درونی فقیر داشته و اندیشههای کمبود و فقر را پیوسته با خود به همراه دارید، تعجبی نیست که در دنیای بیرونی، سراسر درد و رنج و کمبود را تجربه نمایید.
راز آرامش، کامیابی، موفقیت و شکوفایی در درون نهفته است و رشد تنها از درون به بیرون اتفاق میافتد؛ در نتیجه، تنها، خواندن این اثر و آثار دیگر، تحول و تغییری در رشد و باروری شما ایجاد نخواهد کرد؛ چرا که جول اوستین نویسندهی این کتاب معتقد است، کلمات، تنها حقایقی مرده و بیجان هستند که قابلیت ایجاد تغییر را در انسان ندارند و تنها تجربه به عنوان حقیقت زنده و پایداری میتواند دنیای درون و متعاقباً دنیای بیرون انسانها را دگرگون نماید. به زبان دیگر، شایسته است که با خواندن مفاهیم این اثر و هر کتاب دیگری، آنها را در عمل تجربه نموده و تواناییهای بالقوۀ خود را به فعل درآورید.
جملات برگزیدۀ کتاب دنیای درون؛ منبع جهانی عرضه:
– مشکل نباشید بلکه مشکلگشا باشید.
– از آنچه از شما انتظار میرود، فراتر قدم بگذارید.
– از طریق هر آنچه انجام میدهید، خدا را شاکر باشید.
– دیگران را بالا بکشید، خداوند به شما ترفیع خواهد داد.
– به موفقیتهایی که پیشتر به آنها دست یافتهاید، قانع نباشید.
در بخشی از کتاب دنیای درون؛ منبع جهانی عرضه میخوانیم
ما در جامعهای زندگی میکنیم که متأسفانه زندگی در سطح متوسط و عادی، یک هنجار محسوب میشود. بسیاری از مردم تا آنجایی که میتوانند کمکاری میکنند که تنها از روزی به روز دیگر زندگی را بگذرانند. آنها هیچ افتخاری به حرفهای که در آن مشغول به کار هستند یا شخصیتشان نمیکنند. اگر فردی آنها را به نظاره بنشیند، شاید به شیوۀ خاصی عمل نمایند، ولی زمانی که هیچ کسی مراقب آنها نیست، سعی میکنند میانبر زده و راه آسانتر را برگزینند.
اگر مراقب نباشید، ممکن است گرفتار این چنین ذهنیتی شوید، نگرشی که با خود فکر کنید که مسئلهای نیست اگر دیرتر در سر کارتان حاضر شوید، کمتر از بهترین و عالیترین سطوح قابلیت و تواناییهایتان به نظر برسید یا پایینتر از سطح تواناییهایتان عمل کنید؛ ولی خداوند، سطح متوسط را مورد برکت و رحمت قرار نمیدهد بلکه او سطح ممتاز و عالی را مورد برکت خود قرار میدهد. من دریافتهام که پنجمین کیفیت انکارناپذیر یک فرد برنده و موفق، متعهد بودن به کیفیت ممتاز و عالی است.
زمانی که دارای روحیه کامیاب و ممتازی هستید، تمام سعی و تلاشتان را برای به انجام رساندن کاری انجام میدهید، خواه کسی روی شما نظارت کند یا خیر. در این حالت شما بیشتر وقت صرف کرده و بیشتر از آنچه مجبور هستید، کار انجام میدهید.
خلاصه کتاب آغازی دوباره
کتاب آغازی دوباره: شخصیت جدید تو هر روز صبح شکل میگیرد نوشتۀ جول اوستین، خودسازی و موفقیت را از دیدگاه دین مسیحیت تعریف میکند و به شما میگوید که چگونه با بهرهمندی از آموزههای مذهبی میتوان درون خود را پرورش داد و به موفقیت دست یافت.
اولین قدم موردنیاز برای بهرهگیری از همۀ ظرفیتهایتان و بهترین تصمیمی که میتوانید در زندگیتان بگیرید، این است که خداوند را در مرکزیترین نقطه از زندگی خود قرار دهید. رمز این نکته که روزانه یک زندگی خارقالعاده را زیست کنید این است که ارتباط خود را با خداوند بهتر و زیباتر سازید. باید ریشههای خود را به خداوند وصل کنید تا موفق شوید قدرتش را دریافت کنید و جان دوباره بگیرید تا هر فکر و طرحی که برای شما دارد، به نتیجه برسد.
تمامی رابطهها در گذر زمان پرورش مییابند. خداوند از شما انتظار بیعیب و نقص بودن ندارد. او توقع ندارد که از همه چیز آگاه باشید. خدا تنها میخواهد هر بار یک قدم با او بردارید. دوست دارد لطفش را شامل حالتان کند و قسمتی از زندگی روزمرهتان را شامل شود. ممکن است در آغاز برایتان عجیب باشد اما همانند هر ارتباط دیگری، هر چه بیشتر وقتتان را با خداوند سپری کنید، همه چیز آسانتر میشود. جول اوستین (Joel Osteen) دلیل خود برای نوشتن کتاب آغازی دوباره (Fresh start study guide) را این میداند که به شما کمک کند تا با خداوند ارتباط بهتری برقرار کنید و شیوههای پروردگار را بیاموزید!
شما باید اطمینان داشته باشید که خداوند از تمامی مشکلات، ناامیدیها و مشکلاتتان بزرگتر است. شاید اشتباهات بسیاری مرتکب شده باشید اما خداوند قادر است از این اتفاقات به سود شما استفاده کند. شاید اطرافیان به شما آسیب زده باشند اما اگر به خداوند اطمینان کنید، او شما را بار دیگر احیا میکند. تنها کافیست بر زندگی جدیدی که با او دارید تمرکز داشته باشید. بهتر است این طور فکر کنید که این هم یک تغییر فصلی است. زمانی که بهار جای زمستان را میگیرد، همۀ کهنگیهای طبیعت نابود میشوند و زندگیهای جدید شروعی دوباره پیدا میکنند.
زمانی که این کتاب را میخوانید، قلبتان را برای آنچه که خداوند آشکار میکند آماده سازید. در بخش اول کتاب در مورد هشت کلید مهم صحبت میشود تا بتوانید به خداوند متصل بمانید و در سایۀ لطف و برکت او به زندگیتان ادامه دهید. در بخش دوم، جول اوستین به شما کمک میکند تا با چیزی روبهرو شوید که اغلب به عنوان بزرگترین مانع اتصالتان به خداوند محسوب میشود، یعنی همان گذشتهای که برای شما و راههای جدید ارتباط با خداوند مانع ایجاد کردهاند. در بخش سوم منبع ارزشمندی از بینش و خردورزی فراهم شده است تا با کشف آن به مهمترین و بزرگترین منبع الهام در ارتباط با خداوند دست پیدا کنید.