عنوان کتاب: دانستنی های استرتژیک بحران
نویسنده: متینه مقدم
ویراستار: سایه مهری
کتاب دانستنیهای استراتژیک بحران نوشتهی متینه مقدم، به چگونگی توسعه موازی مدیریت بحران و مدیریت استراتژیک میپردازد و درمورد ضرورت و اهمیت دیدگاه آنها بحث میکند.
کتاب دانستنیهای استراتژیک بحران (Strategic Crisis Management) نشان میدهد که نقاط اشتراک زیادی بین این دو حوزه وجود دارد که نشان دهنده ارتباط نزدیک بین آنهاست. همچنین تفاوتهایی که از منبعهای متفاوت به دست آمده نیز فرصتی برای برقراری ارتباط بین این دو حوزه را نشان میدهد.
خلاصه ای از کتاب:
مدیریت ریسک OECD مدیریت بحران استراتژیک
مقدمه
دولتها با بحرانهای بسیار زیادی مواجهه هستند که غالباً متشکل از تهدیدهای جدید میباشند. این اصل فراتر از مرزهای ملی گسترشیافته و اثرات اقتصادی ناگواری به همراه دارد. گزارش OECD در ارتباط با خطرات آتی جهانی، خبر از آسیبپذیریهای اقتصاد جهانی مرتبط به هم میدهد.
با پیدایش بحرانهای مالی و پولی، رهبران جهانی کاملاً هشیارند که خطرات سیستماتیک آتی باعث به چالش کشیدن بازیابی اقتصادی، انسجام اجتماعی و حتی پایداری سیاسی میشوند. دولتها، همیشه بایستی به فکر اداره این رویدادهای مخرب باشند و البته اعتماد شهروندان به دولتها، مستقیماً بر چگونگی واکنش دولتها در وضعیت بحرانی، تأثیر میگذارد.
پیچیدگیهای بحرانهای امروزی، نیازمند دخالت مجریان فراوانی برای کنترل آنهاست و این امر نیازمند هماهنگی مؤثر برای برآیندهای موفق است. ناگفته نماند که نیاز به هماهنگی باعث به چالش کشیده شدن حاکمیت عمومی میشود و این امر به خاطر این است که مدیریت بحران و کارکردهای آن در سطوح فراملی توسعه مییابند ولی در مراکز دولتی، هماهنگ میشوند.
با هماهنگسازی در فرایند مدیریت بحران، ظرفیت دولتها برای تدارک واکنشهای مناسب در زمان درست، مهیا می شود و در این زمان از شهروندان و کسبوکارها، مراقبت کرده و تأثیر بلایا را تعدیل می نماید
بیشتر دولتهای OECD این ارزیابیهای ریسک و چشمانداز بحران را موردبررسی قراردادند و سیستمهای مدیریت بحران، طی دهههای گذشته، تغییرات زیادی کردهاند تا به این قالب جدید، رسیدهاند. بااینوجود برخی بحرانها ادامه داشته و چالشها، به سیستمهای بدتر و جدیدتری تبدیلشدهاند.
اشکال جدید بحران به دنبال واکنشهای جدید و ابداعی از مدیریت بحران هستند
ماهیت جدید بحران
بحرانهای اخیر، باعث به چالش کشیدن رهبران سیاسی و مدیران ریسک در بسیاری از کشورها شده است که این امر ناشی از شرایط غیرمنتظره یا پیشبینینشده و ارتباطات ضعیف و شکست در جریان اطلاعات میباشد.
بهطور مثال رویدادهای 11 سپتامبر 2001، SARS و شیوع دردآور H1N1 در سال 2003و 2009، سونامی اقیانوس هند، طوفان کاترینا در سال 2005، آتشفشان 2010 و ابر خاکستری در اروپا در سال 2011 و زمینلرزه 2011 توهوکو در شرق ژاپن که در آنها سونامی و حادثه هستهای فوکوشیما دایچی به اثرات مخربی انجامیدند.
- در این موارد، مدیران ریسک، پروسهها و ساختارها، در ارتباط باهم، آماده نبودند و انتظار این بحرانها را نداشتند
- این بحرانهای جدید در جنبههای متعددی از گذشته ناشی شدهاند
- مقیاس فوقالعاده بزرگ آنها
این واقعیت که آنها جدید یا غیرمترقبه هستند، حداقل در مخیله مدیران بحران یا افراد مربوطه ماهیت بین مرزی قرار دارند. بحران بین مرزی در مرزهای جغرافیایی گسترش مییابد( حتی بین ملتها، دولتها یا سایر مقامات محلی) و در مرزهای سیاسی( بین دولتها، بخشهای خصوصی یا دولتی) دیده میشود. این بحرانها، نامعین بوده و ساختارهای دولت را به چالش کشیده و بین سهامداران در بخشهای دولتی و خصوصی بحرانهایی ایجاد مینمایند.
اثرات مخرب زلزله بزرگ شرق ژاپن
ساختار زنجیره ای تخریب ها
زمینلرزه- سونامی- نیروگاه هستهای- کمبود برق- تهدید ایمنی محصولات ژاپنی- کاهش تعداد توریستهای خارجی و اثرات بین مرزی به چیزی تبدیل میشوند که OECD آن را بهعنوان خطر جهانی نامگذاری کرده است یعنی، رویداد سریعی که با نتایج مخربی همراه می شودو در دو قاره، ظهور میکند. این مفهوم، الگوی دیگری از بحران برجسته را شامل میشود.
خطرات مخربی که به تهدیدهای فعال تبدیل میشوند و در سیستمهای جهانی، توسعه مییابند و میتوانند در زمینه بهداشت، آبوهوا، سیستمهای اجتماعی یا مالی باشند. بحران دیگر به شرایط بین مرزی تبدیلشده و باعث توسعه خطرات گستردهتر در سطح جهانی می شودو از طریق پروسههای غیرخطی، حاصل میشود.
آسیبپذیریهای مضاعف جوامع مدرن
قرن بیستویک، شاهد صدمات زیاد و خطرات هزینه بری بوده است. در این عصر جوامع ما، نهتنها پیچیده وبهم مرتبط شده اند، بلکه بسیار آسیبپذیر و در معرض موارد زیاد بوده و تهدیدهای جدید یا متفاوت، بهسرعت از طریق اثرات مضاعف، بروز میکند.
خطرات جهانی آتی، اهرمهای کلان کلیدی را شناسایی کردند که آسیبپذیریها را اصلاحکرده و نتایج بحرانهای کلاسیکتر را تقویت مینمایند. تحرک پذیری در این فضا، در دنیای ما باعث تسهیل توسعه بحرانها و حاملهای ریسک یا بردارهای آن مانند تروریست میشود.
جهانیشدن به افزایش وابستگی تولید و سیستمهای تحویل و زیر ساختار آنها به همراه تمرکزگرایی و محوریت سیستمهای اساسی میشود. زنجیرههای تأمین خدمات حیاتی، بسیار جهانیتر شده و در معرض خطرات و تهدیدهای زیادی قرار دارند. آنها آسیبپذیر، مستقل بوده و جوامع و اقتصادهای ما برای نقشپذیری و عملیات روزانه، به آنها متکی هستند.
بحران اثرگذار بر یک گره از این سیستم میتواند بر کل آن تأثیر داشته باشد و اثرات بسیار زیادی بر آن دارد. شهرنشینی و تمرکزگرایی جمعیتها و داراییها، آسیبپذیریهای اجتماعی را با تا ایجاد نقاط کوری برای رویدادهای مخرب همراه کرده و به زیانهای مستقیم و اهداف اثربخش برای حملات تروریستی منتهی میشود.
مشخصات خطرات و تهدیدها، هم در حال تغییر هستند. افزایش در تناوب و شدت رویدادهای بدآبوهوایی میتواند تغییر اقلیم را به همراه داشته باشد و بالا رفتن سطح آب دریا باعث به خطر انداختن نواحی ساحلی میشود.
بیماریهای جدید عفونی در حال گسترش هستند و با افزایش تحرک پذیری فعالیتهای اقتصادی، رشد میکنند. تروریسم و سایر اقدامات بینالمللی، در حال تبدیل به اشکال جدیدی میباشند چون نمادهای آنها، روشهای اجرایی در این چشمانداز را اقتباس میکنند.
نقشهای متغیر دولتها و افزایش تقاضا از شهروندان و رسانه
علاوه بر بروز تهدیدها و آسیبپذیریهای جدید، با بررسی عناصر موجود در الگوی متغیر برای مدیران بحران، دیده شده که بیشتر تهدیدهای جدید در ارتباط با تکامل دولتها میباشد.
درحالیکه مدیریت بحران، همیشه یکی از نقشهای بنیادین را عهدهدار بوده است، موج خصوصیسازی و تمرکززدایی، ظرفیتهای کلی در بسیاری از دولتها را به سمت هدایت کردن اقدامات برای پیشگیری یا تعدیل از ریسکها در بخشهایی نموده است که برای نقشپذیری بهینه جوامع سودمند است و مانند تسهیلات و زیر ساختار میباشد.
مدیران بحران، نیازمند اقتباس روشهایی برای ارتباط با طیفی از سهامداران متفاوت میباشند که همگی دارای منافع، اهداف، اولویت هاو ارزشهای متفاوتی هستند. زیر ساختار اساسی در بسیاری از کشورهای OECD، با بخش خصوصی توسعه مییابد.
شهروندان باید خودشان را به واکنش نشان دادن نسبت به بحران از طریق سازمانهای غیردولتی و اجتماعی مدنی همسو سازند و مجریان جدیدی را به زمینههایی سوق دهند که طی آمادهسازی و عملکردها، به این اهداف قابلدسترس هستند. در ضمن، صداقت و شفافیت دولت، نظارت مستمر با رسانه و تمایز گسترده اطلاعات بهصورت آنلاین و ارتباط با رسانه اجتماعی، باعث میشود تا دولتها و تصمیمگیرندگان، تحتفشار ثابت قرار داشته باشند.
این فشار، وقتی حادتر است که بحران، بروز نماید، انتظارات شهروندان، بر اساس ماهیت عاطفی بحران در بالاترین مرحله قرار دارد. آنها متقاضی، شفافیت بیشتر، مسئولیتپذیری و استانداردهای بالای اخلاقیات از دولتهای خود میباشند که باید مستمر به آن واکنش نشان داده یا نقد و واکنشپذیری را نسبت به آن داشته باشند.
چشمانداز متغیر برای مدیران ریسک
در همه این مسیرها، تصویری از پیچیدگی جهانی کشیده میشود که مدیران ریسک را در سطح مراکز دولتی به چالش میکشد. این چشمانداز متغیر، نیازمند اقتباس پروسهها، ساختارها، ابزار و تجهیزاتی برای اداره رویدادهای مخرب اشکال جدید است. امروزه، مدیران ریسک با موارد ذیل مواجههاند:
- ارتباط با ناشناختهها
- ارتباط با سایر سطوح اداری و کشورها یا سازمانهای بینالمللی
- ظرفیتهای کاهشیافتهای از دولتهای مرکزی بر اساس تمرکززدایی یا خصوصیسازی
- مجریان جدید با برنامهها و روشهای متفاوت، بخش خصوصی، NGO, CSO ها
- نظارت جدید رسانه و شهروندان از طریق رسانه اجتماعی
- تقاضاهای بالاتر از و انتظارات شهروندان
در ضمن، دولتها باید ظرفیت لازم برای ارتباط با بحرانهای گذشته را داشته باشند. ابداعاتی برای اقتباس با روشهای جدید بحرانها و جوامع موردنیاز است که جایگزین ظرفیتهای موجود نمیشود و بر اساس آنها ساخته میشود.
اداره بحرانها در هسته نقشهای دولتی در مدیریت ریسک باقی میماند
مدیریت ریسک بلایا، مبتنی بر برنامهریزی سازمان واکنشهای اضطراری بعد از بروز رویدادهای مخرب است. پیشرفتهای علمی، فنآوری و مدیریت اطلاعات در دهههای اخیر به درک بهتر محیطهای دولتی برای خطرات و تهدیدها، و آسیبپذیریهای جمعیتها، دارایی اقتصادی و منابع محیطی تبدیل میشود. این امر باعث میشود تا مدیریت ریسک به استفاده بهتر از ارزیابی ریسک برای روش جامعتر و استراتژیک تر، ختم شود که باعث ترکیب سیاستهای پیشگیری و برنامههای تعدیل برای کاهش آسیبپذیری میشود.
اقتباس چارچوب اجرایی Hyogo در سال 2005تا 2015 که توسط 18 کشور طی دومین کنفرانس سازمان ملل در ارتباط با کاهش ریسک بلایا صورت گرفته است، بر چشمانداز گستردهای از مدیریت ریسک از واکنشهای اضطراری تأکید دارد. نهایتاً، چیزی که در این کشورها، دیده میشود شامل بازیابی و بازسازی به همراه مکانیزم های بازخوردی برای ترکیب آموزههایی است که بعد از بحران یا حادثه، میآموزیم.
بحث اقتصادی برای دولتها، سرمایهگذاری بیشتر در پیشگیری از ریسک است که بازده بیشتری به دست میآورد و با هزینههای بازیابی و بازسازی مقایسه میشود. سرمایهگذاری بلندمدت در پیشگیری باعث ایجاد برگشتهای مثبت قابلتوجهی شده است. این تلاشها، برای ایجاد و توسعه جوامع مستحکمتر و اقتصادهای بنیادین بوده است اما فوریتها، بروز کرده و بحرانها، متناوبتر میشوند.
کشورهایی که در پیشگیری از طریق توسعه زیر ساختار مراقبتی، سیستمهای هشدار، قوانین استفاده از زمین و کدهای ساختمانی همگی بلایای عمدهای را تجربه مینمایند که اهمیت مستمر ظرفیتهای مدیریت بحران را اعتلا میدهند. زلزله بزرگ شرق ژاپن در سال 2011 و طوفان شن در شاحل شرقی آمریکا در سال 2012 این دیدگاه را نشان میدهند.
اخیراً، تحقیق اجتماعی در ارتباط با آمادهسازی دولتی برای ریسکهای گسترده، مفهوم منعطفی را به همراه دارد که مبتنی بر بومشناسی و بر اساس فرضیه اکوسیستمها بوده است.
قابلیت ارتجاعی که برای مدیریت ریسک استفاده میشود، توانایی سیستم، جامعه یا اتحادیه برای قرارگیری در معرض خطرات، جذب، مقاومت کردن، تشریک و بازیابی ناشی از اثرات خطر در حالت مؤثر و زمانبندی و از طریق حفظ و ترمیم ساختارها و کارکردهای مؤثر آن است. این روش بر تداوم در همه نوع سیستمها و جوامع تأکید دارد. ساخت قابلیت ارتجاعی در ارتباط با سرمایهگذاری در پیشگیری و آمادهسازی و تقویت ظرفیتهای مدیریت ریسک میباشد.
ارتقا مفهوم قابلیت ارتجاعی، اهرم قوی برای سازماندهی ظرفیتهای ریسک و آمادهسازی در همه زمینهها و سطوح میباشد. مفهوم تداوم اجتماعی بر مفهوم قابلیت ارتجاعی تأکید داشته و برای خدمات از قبیل خدمات عمومی میباشد. تداوم کسبوکار، میتواند به اجرای کارکردهای اصلی طی بحران حتی در مقیاس کاهشیافتهای ختم شده و حتی المکان بهسرعت، بازیابی شود.
دولتها، نقش محوری در تقویت قابلیت ارتجاعی جمعیتها و شبکههای زیر ساختاری دارند. درحالیکه ارتقا جوامع و سیستمها در همه سطوح میتواند از طریق قانون تعیینشده و ریشه در چارچوبهای اصلی در بعضی از کشورها دارد، دولتها درنهایت وقتی تضمین میدهند که ظرفیتهای قابلیت ارتجاعی در هر سطحی، مختل شود.
بر اساس منظر شهروندان، دولتها باید سرپرستی قوی در مدیریت بحران داشته و در این هدف، قابل برآورد باشند. دولتها از تبادل و تجربه ناشی از هدایت بهتر در قالبسازی، بهرهمند میشوند. این مورد برای کشورهایی صادق است که حبابهای اساسی اقتصاد جهانی را اداره میکنند.
مدیریت بحران: روش سنتی در مقابل اصیل
چارچوبها و مفاهیم مدیریت بحران
مدیریت بحران، متشکل از فازهای متعددی است: آمادگی قبل از بحران، واکنش به صدمات محدود طی بحران و بازخورد بعد از بحران
قبل از بحران، آمادگی متشکل از توسعه دانش و ظرفیتها بهمنظور انتظار، واکنش و بازیابی ناشی از بحران
- ارزیابی ریسک: اولین مرحله بنیادین در آمادهسازی است، آمادگی برای بحران نیازمند شناسایی و تحلیل تهدیدها، خطرات و آسیبپذیریهای مرتبط است
- سیستمهای هشدار ابتدایی مبتنی بر کشف این تهدیدها برای فعالسازی فوریت یا طرحهای اضطراری است.
- ذخیره کردن، حفظ تجهیزات و تأمین، آموزش، تمرین واکنشهای اضطراری و مکانیزم های هماهنگ از طریق مسیرهای مداوم همگی نسبت به آمادهسازی میباشند.
- ساختارهای سازمانی مناسب، احکام دقیق که توسط سیاستها و قوانین جامع تعیین می شوندو اختصاص منابع برای این ظرفیتها از طریق بودجهها همگی از ابزارهای مناسب برای آمادهسازی کلی بحران میباشند.
وقتی بحران، بروز کند، فاز واکنش آغاز میشود:
- کشف بحران میتواند از طریق منابع متعدد( شبکههای ثبت و سیستمهای هشدار ابتدایی، مقامات دولتی، شهروندان، رسانه، بخش خصوصی) باشد. این کار میتواند در طول زمان یا بهصورت آنی باشد.
- ثبت توسعه بحران بهمنظور عملی کردن مشخصات و تأکید بر تصویر عملیاتی آن نیازمند سازمان هشدار است
- این امر به انتخاب بهینه طرحهای اضطراری و فعالسازی شبکههای واکنش اضطراری ختم میشود.
- تلاشهای واکنش دهی باید هماهنگ، ثبت و اقتباس یابند و از طریق نظارتهای تاکتیکی و استراتژیک هستههای بحران در سطوح مناسب، هدف بندی شوند.
- روندهای عملیاتی استاندارد باید عملکردها و هماهنگسازی را اداره کرده و باید شامل تقسیم اطلاعات و پروتکلهای ارتباطی و مکانیزم های درجهبندی برای فعالسازی روشهای اضافی واکنش اضطراری باشند
- علاوه بر اطمینان از همکاری و اعمال تصمیمگیری، سرپرستی، نقش کلیدی در ارتباط بحران ایفا میکند. ارتباط یافتن با رسانه و سیاستهای کلی برای تهیه حس رویدادها، اعتمادسازی در واکنشدهندههای اضطراری و دولت و انتقال پیامهای ویژه، از کارکردهای اساسی رهبران طی بحران میباشند.
- نهایتاً، بحران، به وقفه خود میرسد، فاز مدیریت بحران خاتمه مییابد. بعد از بحران، مکانیزم های بازخوردی، بهتفصیل، اقدامات برای محدود کردن صدمات را مرور میکنند. طراحی آموزههایی از بحران قبلی یا رویدادهای مخرب برای بهبود آمادهسازی و پروسههای واکنش، لازم است.
مرور مختصر مفاهیم مدیریت بحران، مبنایی برای مرور چگونگی به چالش کشیدن فازها، پروسه هاو ابزار ارائه کرده و باید منطبق با ماهیت متغیر بحران باشد.
آمادهسازی بحران: راهکار برنامهریزی در مقابل آمادهسازی برای ناشناختهها
آمادهسازی برای بحران، متشکل از توسعه ظرفیتها و ابزاری برای آمادهسازی بحران است که درگذشته رویداده است. آمادهسازی برای چشمانداز جدید بحران نیازمند اقتباس روشهایی است که باعث آمادهسازی برای واکنش به ناشناختهها میشود.
ارزیابی ریسک: تحلیل بر اساس رویدادهای تاریخی در مقابل ارزیابی ریسک ملی
دانش ریسک، به آمادهسازی موارد اضطراری منجر خواهد شد. تحلیل خطرات، تهدیدها و آسیبپذیریها از طریق ارزیابی ریسک به برنامهریزی واکنش منتهی میشود. روشهای ارزیابی ریسک و ایدههای آن از اهداف آنها ناشی میشود، درحالیکه ارزیابی ریسک برای بحرانهای سنتی به هدف توسعه طرحهای واکنش اضطراری است، بحرانهای بین مرزی، انعطافپذیرتر بوده و ظرفیتهای سازگارانهای برای واکنش داشته، لذا، روش دینامیکیتری برای ارزیابی ریسک به همراه دارند.
به لحاظ سنتی، ارزیابی بخشپذیر ریسک برای خطرات طبیعی، همهگیری، رویدادهای صنعتی یا حملات تروریستی روی میدهد تا سطح محلی یا تعداد افرادی را شناسایی نماید که نیازمند حمایت اضطراری، تعداد دزهای واکسن یا تختهای بیمارستان برای بیماری همهگیری، مسیرهای تخلیه سریع در زمان طوفان یا سیل، یا اندازهگیری واحدهای هستهای ناشی از حملات بیولوژیکی، رادیولوژی یا شیمیایی برای پراکندهسازی عناصر شیمیایی یا رادیولوژی در شهر یا شبکه میباشند.
انجام این تحلیل نیازمند ترکیب اطلاعات از آژانس هاس فنی در ارتباط با خطر و تهدیدها و قرارگیری جمعیت، سکونتگاهها و زیر ساختارهای اصلی و آسیبپذیری آنها میباشد. روشهای سیلویی، با تمرکز خدمات بهداشتی بر همهگیری، خدمات دیگر و تمرکز بر خدمات جوی و آبوهوایی بوده و برای خدمتدهی در زمان زلزله میباشند. بیشتر این تحلیلها، بر اساس رویدادهای تاریخی میباشند.
اطلاعات خطر و تهدید باید در دسترس مقامات محلی و خدمات اضطراری باشند تا جایی که طرحهای اضطراری را توسعه دهند. دسترسی دادهها و اطلاعات برای اجرای ارزیابی ریسک و طراحی آن، به همراه توسعه شبکهها، فازها و بایگانیها، و مدلسازی و ابزار طراحی، در حال رشد است. چارچوبهای سازمانی به تضمین و تقسیم این اطلاعات در سطح محلی و راهنمایی فنی برای تشخیص این ارزیابی هاو طراحی آن، منتهی میشوند. راهنماها، باید جزییاتی در ارتباط با آمادهسازی خدمات اضطراری، در دسترس بودن اطلاعات و تضمین روشها و استانداردها، تهیه نمایند.
درنهایت، در سطح ملی، این اطلاعات بهصورت مفیدی برای توسعه طرحهای ملی و ظرفیتهای حمایتی برای فوریتهای سطح کلان، استفاده میشوند اما استفاده از روش بخشبندی شده، برجستهتر است. تلاشهای ادغام ارزیابی و طراحی ریسک برای آمادهسازی اضطراری از طریق استفاده از فنآوریها و ابزار طراحی صورت میگیرد. در مکزیک، سیستم تحلیل و تجسم سازی راهکار ریسک یا saver، روش چند آژانسی است که برای طراحی ریسک و توسعه راهکار برای برنامهریزی واکنش اضطراری استفاده میشود.
کادر 1. سیستم تحلیل و تجسم راهکار ریسک در مکزیک
این سیستم که در سال 2010توسعه یافت، برای تحلیل و تجسم سازی راهکار ریسک همه تلاشهای مقامات مراقبت شهری در مکزیک و برای گنجاندن اطلاعات راهکار ریسک در آمادهسازی اضطراری، به کار گرفته شد. این سیستم، اطلاعات جغرافیایی در ارتباط با آسیبپذیری بیمارستانها، مدارس، زیر ساختار عمومی و آسیبپذیری جمعیتها در یک پایگاه دادهای را ادغام میکند. اخیراً، ظرفیت آن برای ایجاد راهکار ریسک، یکی از مهمترین مشخصات میباشد. Saver نتیجه هماهنگی افقی و عمودی در کشور است.
وزارت خانههایی مانند توسعه اجتماعی، وزارت ارتباطات و حملونقل و وزارت آموزشوپرورش، داده هاو اطلاعات باارزشی در ارتباط با زیر ساختار خوددارند تا پایگاه دادهای سیستم را تغذیه نمایند. اخیراً، این سیستم متشکل از 700 لایه خطر و دادههای اجتماعی اقتصادی و آسیبپذیری آن است. در سال 2011، توسعه saver 2. 0 باعث افزایش ظرفیتهای آن شد و به طرفین اجازه داد تا ورودی برای پایگاه دادهای آنلاین را ارائه دهد. این سیستم، اطلاعاتی در ارتباط با صدمات بالقوه و تأثیرپذیری جمعیتها بر اساس اسناد بلایا ارائه میدهد. در نسخه بعدی، saver 3. 0 به دنبال ادغام کلیت 32 طرح دولتی است.
ارتباط با بحرانهای اصیل و بین مرزی به دنبال روش واقعگرایانهای برای ارزیابی ریسک در سطح ملی است. این روش باید چالشهای ذیل را معرفی نماید:
- توسعه دیدگاه گستردهتر و مشترک در ارتباط با ریسک در سطوح ملی از طریق روش چندخطی و چند تهدید و گنجاندن تهدیدها و آسیبپذیریهای بالقوه از طریق ارتقا و مقیاس زمانی. ردیابی پیچیدگیها، شناسایی اثرات بالقوه و دیدگاهها باید بخشی از این تحلیل باشد.
- تقسیم ارزیابی ریسک برای همه سهامدارانی که در واکنش اضطراری، نقش دارند( یعنی نیروهای فوریت محلی، آژانسهای بهداشتی، پلیس و نیروهای امنیتی، اپراتورهای زیر ساختاری، ngo ها، سازمانهای داوطلب، رسانه و پلیس، در سطح بینالمللی با کشورهای همجوار هردوی این چالشها، نیازمند همکاری قابلتوجه بین رشتهها و سهامداران مختلف است.
- علم، مهارت و هوش باید برای ترکیب دادهها، اطلاعات و دانش استفاده شوند تا با ریسکها و تهدیدهای نوظهور، اطلاعات موردنیاز برای انجام تحلیل را داشته باشند. آژانسهای دولتی، مقامات محلی، ngo ها، بخش خصوصی و اجتماعی همگی نتیجه ارزیابی ریسک را برای ادغام آن با استراتژیهای آمادهسازی در تمام سطوح بر عهدهدارند. مقامات ملی باید این پروسه را برای اطمینان از همکاری و هماهنگی از طریق مشارکت کامل، هدایت نمایند.
اخیراً، روش ملی جدید ارزیابی ریسک برای معرفی این چالشها بروز کرده و کشورهای OECD بسیاری در حال اقتباس آن هستند. باهدف توسعه برنامهریزی مبتنی بر قابلیتهای ملی برای واکنش اضطراری، ایده ارزیابی ریسک ملی برای ارزیابی تهدیدها و ریسکها از طریق روش چند خطری، اجرا میشود. و هدف آن ارزیابی اثرات بالقوه و احتمال هر ریسک است. نتیجه، ماتریس ریسک است که از ردیابی ریسکها و تهدیدهای اصلی حمایت مینماید که بر کشور تأثیر نهاده و با فعالسازی منابع، همراه میشود.