عنوان کتاب: دانشنامه پارچه شناسی
نویسنده: عادل علاف صالحی
کتاب دانشنامهی پارچهشناسی نوشته عادل علاف صالحی است که یکی از کتابهای تخصصی حوزه نساجی میباشد.
کتاب دانشنامهی پارچهشناسی اطلاعاتی علمی و کاربردی رشته نساجی را در اختیار متخصصان میگذارد. این کتاب زیبا را به علاقمندان و دانشجویان و متخصصان صنعت نساجی پشنهاد می کنیم.
قسمتی از کتاب را باهم میخوانیم:
انواع الیاف
به طور کلی، با توجه به روش ساخت آن ها به دو دسته طبیعی و مصنوعی تقسیم می شوند و با توجه به نوع کاربردشان در صنایع مختلف با نام خاصی شناخته می شوند.
الیاف طبیعی
الیافی هستند که از طبیعت و بدون نیاز به تغییری کلی در ماهیت یا شکل آن به دست می آیند و به سه دسته تقسیم بندی می شوند:
الیاف گیاهی
– دانه ای: مانند پنبه
پنبه یاپمبک از خصوصیات یکی از واژه های پهلوثی می باشد. این نوع گیاه بسیار نازک و ظریف می باشد و این نوع گیاه با گل های زرد و سرخ در طبیعت ظاهر شده است، میوه این نوع گیاه غوزه می گویند که دارای ۳تا ۵ ترک می باشد پس از رسیده شدن غوزه، ترک ها شکافته می شود و از میان غوزه تارهای بسیار نازک و سفیدی دیده می شود، تارها ی پنبه همگی به یک اندازه نیست. همچنین ما می توانیم این نوع الیاف را زیر میکروسکوپ مشاهده کرد، و تارهای استوانه ای شکلی می بینیم، که به ۳ دسته تقسیم می شود:
1- بخش رویی که کوتی کول ۲- دیواره ثانویه که سلولز نامیده می شود ۳- بخش میانی یا دیواره لومن که اندازه و ارتفاع های متفاوتی دارند، این نوع گیاه مخصوص مناطق گرمسیر مانند:
هندوستان، مصر، آمریکا و. . . یکی از مهم ترین الیاف سلولزی می باشد. این نوع الیاف در نساجی بسیار پر کاربرد می باشد هم چنین در پوشاک از جمله نخ، پارچه و در دستبافته هایی مانندقالی، گیلم، زیلو استفاده می شود.
پنبه در زمان های قدیم کشت می شده است از ونه های وحشی پنبه در مناطق گرمسیر کشت می شده، باستان شناسان طی تحقیقات آثاری مهمی از جمله پارچه هایی و ریسمان هایی در هندوستان پیدا کرده اند که به دوره هزاره سوم قبل از میلاد باز می گردد. در هنر نساجی پنبه مواد اولیه می باشد. همچنین الیاف کوتاه پنبه که نمی توان آن را تبدیل به نخ کرد را به الیاف مصنوعی تبدیل می کنند، و از ضایعاتش کاغذ ضخیم ساخته می شود.
پنبه بسیار اهمیت دارد و در اقتصاد جهانی به آن طلای سفید می گویند. این نوع الیاف در رنگ های سفید، زرد، قهوه ای، خاکستری دیده می شود. پنبه به عنوان ماده اصلی برای چله کشی فرش مصرف دارد.
پنبه دارای قدرت جذب بالایی دارد به همین دلیل رطوبت زیادی را به خود می گیرد. زمانی که پنبه را به پارچه تبدیل می کنند و برای مصارف زیر پیراهن، لباس های نوزاد و حوله استفاده می شود چون با بدن تماس دارد نرم و ضد حساسیت می باشد.
پنبه اگر مدت طولانی خشک و چروک شود به راحتی با اتو صاف و یک دست می شود. به همین دلیل آن را با پلی استر مخلوط کرده تا از عیب هایش کاسته شود.
– ساقه ای: مانندکتان، کنف، مانیلا
کتان این نوع گیاه از ساقه ای به نامفلاکس بدست می آید هر ساله کشت می شود و ارتفاعش به۱۲۰و قطر۱٫۸تا۱٫۱۶ اینچ است. گل های این نوع با رنگ های سفید، قرمز، بنفش، لاجورذدی، آبی ما را شیفته خود می کنند. الیاف این گیاه زمانی مرغوب می باشد که به خاک و شرایط جوی زمین بستگی دارد. این گیاه بر خلاف پنبه در شرایط آب و هوایی سرد و مرطوب کشت می شود.
کتان بیشتر در مناطقی مانند: فرانسه، بلژیک، ایرلند، شوروی، زلاندنو کاشته می شود. برای پارچه های کتانی از رنگ های خمی، پیگمنت های رنگی، استفاده می شودبه دلیل آنکه این نوع الیاف تارهای محکمی دارند برای رنگرزی باید بالای ۱۰۰ سانتی گراد در دما قرار بدهیم، تا رنگ را به خود بگیرد.
از خصوصیات این الیاف محکم بودن، درخشنده تر از پنبه است. پارچه های این نوع الیاف بسیار خنک است و برای فصل تابستان بسیار مناسب می باشد. اما زود چروک می شود در هنر نساجی این نوع الیاف را با الیاف های دیگر مخلوط کرده تا از چروکی سریع جلوگیری شود و مقامتش بالا برود.
این الیاف را برای پارچه هاب کتانی و لباس های زنانه، بلوزها، کت و شلوار مردانه استفاده می کنند. هم چنین در پارچه های مبلمان و حوله و پارچه هایبزرنت مورد مصرف قرار می گیرند. این الیاف را هم چنین قبرای تهیه پوشاک با الیاف ابریشم مخلوط می کنند.
کنف این نوع الیاف از دانه گیاهی به نام شاهدانه بدست می آید. این گیاه در آسیا در زمان های قدیم شناخته شده بوده، طول ساقه این گیاه به ۳متر و قطر ۲CMمی رسد، الیاف کنف ضخیم تر ازکتان و رنگش تیره تر می باشد و به همین دلیل دمای بالاتری از کنف و همچنین سفید کردن این نوع الیاف مشکل تر می باشد.
نوعی از این الیاف که در ایتالیا کشت می شود نسبت به منطقه های دیگر روشن و شفافیت بیشتری دارد. باستان شناسان عقیده دارند که این گیاه از زمان ۲۵۰۰ سال پیش از میلاد مسیح در بین مردم وجود داشته طبق اثری که از چین به دست آمده بود. از بین انواع این گیاه سونکه در هندوستان کشت می شود و زیر شاخه کنف می باشد مرغوب تر و کیفیت بهتری دارد.
الیاف مصنوعی
به گروهی از الیاف گفته می شود که توسط روش های خاص تولید می شوند و به طور معمول در طبیعت وجود ندارند ولی ممکن است ریشه طبیعی داشته یاشند. الیاف مصنوعی به دو دسته زیر قابل تقسیم است:
الیاف سینتتیک
الیافی که منشا آن ها نفت بوده با استفاده از فناوری های خاص تولید می شوند. مانند نایلون، داکرون، ارلون، ساران یا به طور کلی پلی آمیدها، پلی استرها، پلی اورتان ها، پلی اکریلونیتریل، پلی وینیل کلراید و. . .
الیاف بازیافته
الیافی که مواد اولیه شان در طبیعت بوده و با تکنولوژی های خاص تبدیل به الیاف می شوند، الیاف بازیافته می گویند: مانند ویسکوز، استات و تری استات.
امروزه تکنولوژی تولید الیاف مختلف در بخش های مختلف صنعت نساجی امکان پذیر است.
الیاف شناسی
الیاف در نساجی به دو دسته طبیعی و مصنوعی تقسیم می شوند.
الیاف طبیعی: این الیاف خود به سه دسته گیاهی، حیوانی و معدنی تقسیم می شود. از بین الیاف گیاهی پنبه مهم ترین و پر مصرف ترین آنهاست و بیشترین ماده ای که در پنبه وجود دارد سلولز می باشد.
و جین پارچه ای است که از الیاف ۱۰۰٪ گیاهی تولید می شود. از دیگر الیاف گیاهی می توان به: کتان، کنف، چتایی و رامی اشاره کرد. درمیان الیاف حیوانی مهم ترین و پر مصرف ترین آن ها پشم می باشد که منبع تهیه آن پشم گوسفند می باشد.
دیگر الیاف حیوانی شامل: کشمیر، موهر، ابریشم و پشم شتر می باشد. از الیاف معدنی می توان به آزبست یا پنبه نسوز اشاره کرد. الیاف مصنوعی شامل: ریون، نایلون، پلی استر، اکریلیک و ویسکوز ریون اشاره کرد.
رنگرزی
رنگرزی یا صبّاغی به فرایندی گفته می شود که در طی آن کالای نساجی مثل الیاف، نخ، پارچه یا پوشاک در محلولی که شامل مواد رنگزا و مواد شیمیایی می باشد، رنگ آمیزی گردد و مولکول های رنگ، با دوامی نسبی با مولکول های کالای نساجی، پیوند محکمی برقرار نمایند. به عبارت دیگر رنگرزی مهارتی است که طی آن ماده رنگزا در درجه حرارت هدایت شده و زمان مشخص، داخل الیاف یا کالای منسوج (بافته شده) نفوذ کرده و آن را رنگ می کند.
در رنگرزی، ماده رنگزا به طور کلی، به همه مواد طبیعی یا شیمیایی که قابلیت رنگرزی الیاف یا منسوجات را دارند اطلاق می شود. رنگ کالای رنگرزی شده نباید به آسانی در اثر شستشو یا در برابر نور از بین برود. رنگرزی و چاپ دو روش رنگ کردن پارچه هستند که تفاوت های اساسی با یکدیگر دارند. رنگرزی سنتی و رنگرزی صنعتی دو روش متداول رنگرزی می باشند.
کاربری رنگرزی سنتی با نوین شدن صنعت نساجی، رفته رفته کاهش پیدا کرده است. از نقاشی های روی دیواره های مقبره های مصر باستان چنین استنتاج می شود که از بیش از ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد مصری ها حصیرهای رنگی می ساخته اند. رنگرزی در ایران سابقه کهنی دارد. کارگاه قالی بافی شاهان هخامنشی در شهر سارد و نوشته هایی درباره قالی ارغوانی رنگ روی آرامگاه کوروش، گواه این مدعا است.
در فرایند رنگرزی چهار عامل نقش اصلی را بازی می کنند که عبارتند از: مواد رنگزا، کالای رنگرزی، مواد شیمیایی کمکی و ماشین های رنگرزی. مواد رنگزایی که در رنگرزی استفاده می شوند ممکن است منبع طبیعی یا مصنوعی داشته باشند. رنگرزی با چاپ کلاقه ای، گره ای و کاتازوم سه سبک مختلف رنگرزی از لحاظ نحوه ایجاد نقوش گوناگون بر روی پارچه، می باشند.
در رنگرزی سنتی ابزاری نظیر ظرف (پاتیل)، دماسنج، همزن و ظروف شیشه ای مورد استفاده قرار می گیرد. همچنین نمک های فلزی مثل انواع زاج، مواد قلیایی مثل آمونیاک و ماده اصلی یعنی آب که محیط رنگرزی را تشکیل می دهد، در فرایند رنگرزی سنتی کاربرد گسترده ای دارند.
ماشین های رنگرزی نخستین از وسایل بسیار ساده ای تشکیل می شدند ولی به مرور زمان پیشرفت های قابل ملاحظه ای در این صنعت به وجود آمد و برای رنگرزی، ماشین های مدرن و خودکار ساخته شدند.
رنگرزی شیوه های متفاوتی دارد که می توان از رنگرزی گره ای، کاتازوم و چاپ کلاقه ای نام برد. بررسی تأثیرات فرایند رنگرزی بر روی محیط زیست در همه کشورها و کل کره زمین بسیار حائز اهمیت است. بسیاری از کشورهای در حال توسعه مقررات خاصی در زمینه نوع رنگ های مصرفی، روش های گوناگون آن و دفع پساب های حاصل تدوین نکرده اند.
پیشینه
گیاهانی که دارای مواد و مایعات رنگین هستند، نقطه آغازی بهره مندی از این گیاهان برای انسان می باشد. انسان در ابتدا از مواد رنگین برای خود آرایی خود استفاده می کردند. این کار در ابتدا توسط مردان انجام شد. هدف از این کار جلب توجه زنان و دور شدن دشمنان، بوده است. این روش در بین مردمان آفریقایی و قبیله های بومی استرالیا وجود دارد. پس از سال ها با شناخت و روش های تهیه الیاف، از آن برای رنگرزی بهره بردند.
پیشینه رنگرزی در جهان
یش از ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد در چین، رنگرزی انجام می شده است، گرچه دلیل قاطعی در دست نیست. قدیمی ترین اسناد از مذهب هندو که در رابطه با رنگرزی است، متعلق به ۲۵۰۰ سال پیش از میلاد است.
در آن زمان رنگرزها کالای ابریشمی و پارچه های طلایی زربافت خود را به رنگ های گوناگون رنگرزی می کردند. از این اسناد تاریخی می توان نتیجه گرفت که رنگرزی در آن هنگام یک کار معمول و متداول بوده است. عقیده بر این است که این پیشه و صنعت از ایران به مصر منتقل شده است.
از نقاشیهای روی دیواره های گورهاها چنین برمی آید می شود که از بیش از ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد مصری ها حصیرهای رنگی می ساخته اند و آن ها را روی دیوارهایشان آویزان می کرده اند.
بوته رنگرزها، که بدون شک امروزه به عنوان گلرنگ شناخته شده در آن دوره برای ایجاد رنگ های قرمز و زرد بر روی کالای نساجی به کار می رفته است. پیرامون ۱۴۵۰ سال پیش از میلاد مصری ها به طور شگفت آوری کالای نساجی را با ساختار ظریفی می ساختند و قادر بودند آن ها را با رنگ های گوناگون رنگرزی کنند.
از دیگر مواد رنگزای طبیعی که طی دوره های بعد از آن در رنگرزی استفاده شده است ارغوانی صوری بود که برای رنگرزی شنل سزارها به کار می رفت. این ماده رنگزا بسیار کمیاب بود و از نوعی حلزون دریایی به دست می آمده است. مقدار زیادی از دانش رنگرزی قدیمی پژوهشگران مرهون نوشته های پلینی می باشد،
پلینی تعداد زیادی از روش های رنگرزی استفاده شده در دوران خودش را به نگارش درآورد. در بمبئی واقع در هندوستان در اثر حفاری، یک کارگاه رنگرزی کشف گردید؛ در این کارگاه مشاهده شد که دیوارهای آن را با یک رشته نقاشی های دیواری مختلف تزئین نموده بودند و جالب توجه است که یکی از این تصویرها، سیاره تیر (عطارد) بود که کیف پولی را حمل می کرد و این به عنوان نمادی بود که در آن روزگاران رنگرزی دادوستدی سودآور به شمار می آمده است.
تا اواسط قرن نوزدهم، تمامی مواد رنگزا از منابع طبیعی به دست می آمد. در هندوستان، از نیل استخراج شده از گیاه نیل و همچنین از آلیزارین به عنوان ماده رنگزا استفاده می کردند. در آن زمان رنگرزها، گل هایی را که دارای مواد رنگی بودند با پودر تالک مخلوط کرده و در تهیه مواد آرایشی قرمز رنگ مورد استفاده قرار می دادند.
اکثر مواد رنگزایی که ریشه طبیعی داشته و در قرون وسطی به کار می رفتند، قادر نبودند به تنهایی رنگ با ثباتی را بر روی کالای نساجی ایجاد کنند، به این خاطر الیاف را با مواد رنگزا همراه با اکسیدهای فلزی از قبیل اکسید آلومینیوم، آهن و قلع که به آن ها دندانه می گویند، رنگرزی می کردند؛ و بدین ترتیب ثبات رنگ روی کالا افزایش می یافت.
یکی از متداول ترین مواد رنگزای طبیعی دندانه ای که در آن زمان مورد مصرف قرار می گرفت، آلیزارین بود که از ریشه گیاه روناس به دست می آمد. این ماده به مقدار وسیعی در اروپا، ایران و هندوستان کشت می شد. این ماده در رنگرزی به همراه اکسید آلومینیوم و اکسید آهن به کاررفته و از آن به ترتیب برای کسب رنگ های قرمز و ارغوانی مایل به بنفش استفاده می کردند.
همچنین برای حصول رنگ های شکلاتی از مخلوطی از دندانه های اکسید آلومینیوم و اکسید آهن استفاده می کردند. یکی دیگر از مواد رنگزای طبیعی که کاربرد خیلی زیادی داشت، ماده رنگزای استخراج شده از درخت بَقَم بود و به مقدار زیاد در رنگرزی با دندانه اکسید کروم برای ایجاد رنگ های سیاه مورد استفاده قرار می گرفت.
قرمزدانه، ماده رنگزایی بود که از یک نوع حشره به دست می آمد، و در رنگرزی با دندانه آلومینیوم، رنگ قرمز سیر (لاکی) روی کالا ایجاد می کرد. این ماده رنگزا تا سال های اخیر برای رنگرزی لباس های ویژه افسران گارد در جشن ها، به کار برده می شد.
تا سال ۱۳۷۱ میلادی که رنگرزها صنف مستقل خود را در فلورانس تشکیل دادند اما اطلاعات دیگری در مورد آن ها در دست نیست. این اتحادیه عمر کوتاهی داشت و در سال ۱۳۸۲ منحل شد، ولی بعد از آن، به زودی اتحادیه های رنگرزان در سراسر کشورهای اروپایی تشکیل شد. در لندن نخستین منشور رنگرزها به نام ورشیپفال کمپانی آو دایرز به سال ۱۴۷۱ میلادی به وجود آمد.
تا اواسط قرن نوزدهم، تمامی مواد رنگرزی از منابع طبیعی به دست می آمدند. کتابی در مورد رنگرزی و چاپ چلوار توسط پارنلدر سال ۱۸۴۴ میلادی نوشته شده و آمار خوبی درباره مواد رنگرزی طبیعی که قبل از تولید مواد رنگرزی مصنوعی مورد استفاده قرار می گرفتند، داده است.
در انگلستان، فرانسه و آلمان، گیاهی به نام ایساتیس کشت می شده است، از این گیاه ماده فعالی به نام ایندیگوتین استخراج می شد که در رنگرزی جهت به دست آوردن رنگ آبی استفاده می شد. سال ۱۸۵۶ پرکلین ماده رنگرزی مفیدی به نام ماوین تولید کند.
در سال ۱۸۵۸ شیمی دانی به نام ورگوئین ماده ای رنگزا به نام فیوشین را تولید نمود. در سال ۱۸۶۳ لایت فوت برای نخستین بار، روش رنگرزی موفقی با رنگ سیاه بر اساس اکسیداسیون آنیلین که روی پنبه آغشته شده بود کشف کرد. وی در این فرایند محصولی تولید کرد که به نام آنیلین سیاه شناخته شد. از قرون وسطی تا زمان حال تولید مواد رنگزا با گسترش چشمگیری مواجه بوده است، امروزه کارخانه های زیادی در زمینه تولید مواد رنگزا که ماده اساسی رنگرزی است فعال بوده اند.
پیشینه رنگرزی در ایران
رنگرزی در ایران سابقه دیرینه ای دارد. پیش از اسلام، به خصوص شواهدی همچون اشاره گزنفون مورخ یونانی، به کارگاه قالی بافی شاهان هخامنشی در شهر سارد مربوط به ۴۰۰ سال قبل از میلاد و نوشته هایی درباره قالی ارغوانی رنگ.
روی قبر کوروش و کهن ترین اثر دارای گره ایران، که تا به حال نخستین نمونه قالی ایران محسوب شده و توسط پروفسور رودنگر در مغولستان در ناحیه ای به نام پازیریک کشف شده است، وجود هنر قالی بافی و به پیرو آن صنعت رنگرزی را از آغاز تاریخ ایران باستان به صورت هنری ارزنده و تکامل یافته در منطقه قطعی می سازد.
در حاشیه فرش پازیریک، نقش تعداد زیادی اسب به چشم می خورد و در بافت آن از رنگ های سبز، آبی، قرمز و زرد استفاده شده است. با بررسی نقوش و همچنین طریقه بافت آن معلوم می شود که دست کم سنت هزار ساله ای لازم است تا چنین فنون پیچیده ای شکل گیرد.
در دوره ساسانی رنگرزان از احترام خاصی برخوردار بوده اند. کشف نمونه هایی از پارچه های دوره ساسانی که شاهکارهایی از ذوق و ظرافت و هنر طراحی و رنگرزی به حساب می آید ناشی از وجود صنایع پیشرفته رنگرزی و نساجی و بی تردید بافت فرش است که اعتبار آن را به اوج می رساند.
از نمونه های فرش ساسانی فرش بهارستان یا بهارخسرو می باشد که علاوه بر استفاده از سنگ ها و جواهرات و تزئینات گران ب ها و بی نظیر، استفاده از رنگ های زیبایی که تمام فصول سال را به نحو شگفت انگیزی در مقابل نگاه بیننده قرار داده است.
شیوه ساسانیان در به کارگیری رنگ ها با شیوه بیزانسی تفاوت داشته و تنها رنگ های به کار رفته یکی است ولی رنگ های ساسانی دارای درخشش کمتر و معتدل تر است و هنرمندانه تر تقسیم شده و با در نظر گرفتن نقش انتخاب شده اند. در دوران آل بویه و سپس سلجوقیان به وجود کارگاه های رنگرزی که به صورت صنفی و تولیدی در بسیاری شهرهای ایران نظیر یزد، کاشان و اصفهان اشاره شده است.
در این کارگاه ها علاوه بر بافندگان، رنگرزان نیز به طور دائم حضور داشتند و تجربه و مهارت و ذوق خود را در این رنگرزخانه ها به کار می گرفتند. شهرت ایرانیان در رنگسازی و دریافت ارزش رنگ ها به خصوص در زمینه های مربوط به کتاب سازی و مینیاتور نیز به مرزی رسیده بود که با گسترش مکتب هنری برجسته ای نظیر مکتب هرات، ایرانیان به عنوان استادان رنگ شناخته می شدند.
با شروع حکومت سلاجقه در ایران تمامی فنون و به خصوص رنگرزی و قالی بافی نیز به خاطر عشایر ترک در سراسر کشورهای اسلامی اهمیت فراوان پیدا کرد. یک نمونه از بافته های دوره سلجوقی که در موزه متروپولیتن نیویورک موجود است.
دارای اشکال توریقی به معنی برگ دادن درخت به رنگ پرتغالی و قهوه ای، و قطعه ای دیگر به رنگ سبز و سفید است. رنگ های فرش با استفاده از گیاهان و به کمک مهارت استادکاران رنگرز به حد و دامنه ای رسید که به تدریج دیگر هنرها و صنایع دستی را در سایه قرار داد.
روناس، نیل، اسپرک، پوست گردو، پوست انار و زعفران و سایر رنگ های گیاهی که از صدها سال پیش بشر شناخته بود به دست هنرمندان رنگرز ایرانی جلوه ای یافت که در هیچ کجای دیگر از جهان تقلید شدنی نبود.
دوران صفویه اوج ترقی صنایع رنگرزی و قالی بافی است؛ خوشبختانه آثار زیادی از آن زینت بخش موزه های دنیاست که شیوه رنگ آمیزی ملایم و بی نظیر در قطعات به دست آمده به چشم می خورد.
رنگ های متعددی که در بافت قالی ها بکار رفته است که عبارتند از: قرمز سیر، آبی، سبز، زرد کمرنگ و نارنجی؛ که این رنگ ها تقریباً معادل رنگ هایی هستند که امروزه در رنگرزی سنتی ایران از آن ها استفاده می شود و نشانه بارز قدمت صنعت رنگرزی در ایران است.
رنگرزان به کمک خلاقیت خود، ته رنگ هایی به وجود می آوردند که با یکدیگر تفاوت جزئی داشتند. مثلاً در ترکیب رنگ ها، بنفش مخلوط با سرخ را برای ساختن رنگی مانند شاه توتی که درخشش شگرفی داشت یا با مخلوط بیشتری از زرد تند آن ها را به رنگ سرخ خرمالویی درمی آوردند.
صنعت رنگرزی ایران در اواخر دوران صفویه، هم زمان با رشد رنگرزی مدرن در اروپا عظمت و اهمیت خود را تا حدی از دست داد. در دوره پهلوی کاربرد رنگ های شیمیایی خارجی نسبت به رنگ های طبیعی افزایش چشمگیری پیدا کرد.
فرایند رنگرزی
در فرایند رنگرزی چهار عامل نقش اصلی را بازی می کنند، که عبارتند از: مواد رنگزا، کالای رنگرزی، مواد شیمیایی کمکی و ماشین های رنگرزی.
مواد رنگزا در رنگرزی
استفاده از رنگ در کالاهای نساجی و تزئینی به دلیل زیبایی و تأثیر آن در روح انسان از زمان های خیلی قدیم معمول و متداول بوده است. پیشرفت های زیادی از دیرباز در کار رنگرزی و تولید مواد رنگزا به وجود آمده است، به طوری که امروزه این صنعت با استفاده از جدیدترین فنون رنگرزی و به کارگیری انواع مختلف مواد رنگزا توانسته است مطلوب ترین کالاهای رنگرزی شده را در فام های متعدد به بازار عرضه نماید.
مواد رنگزای استفاده شده در فرایند رنگرزی به دو روش طبقه بندی می شوند که یکی از آن ها طبقه بندی بر اساس ساختار شیمیایی و دیگری طبقه بندی بر اساس نوع کاربرد می باشد.
از لحاظ طبقه بندی بر اساس ساختار شیمیایی مواد رنگزا به گروه های رنگدانه ها (پیگمنت ها)، مواد رنگزای اسیدی، مواد رنگزای آزو، مواد رنگزای آنتراکینون، مواد رنگزای خمی، مواد رنگزای ایندیگو، مواد رنگزای آریل کربونیوم، مواد رنگزای پلی متین، مواد رنگزای متالوسیانین، مواد رنگزای نیترو و مواد رنگزای نیتروزو و مواد رنگزای متفرقه تقسیم بندی می گردند.
مواد رنگزا از لحاظ نوع کاربرد به چهار گروه مواد رنگزای گروه اول، مواد رنگزای گروه دوم، مواد رنگزای طبیعی و درخشان کننده های فلورسنتی تقسیم می شوند. مواد رنگزای طبیعی ریشه طبیعی داشته و با توجه به منبع استخراج آن ها در سه گروه زیر می توانند تقسیم بندی شوند:
- مواد رنگزای به دست آمده از گیاهان مثل نیل، روناس و غیره که از ریشه، گل، برگ، میوه و پوست نباتات به دست می آیند.
- مواد رنگزای به دست آمده از جانوران مانند قرمزدانه و صدف فرفری و آن هایی که از مواد معدنی به دست می آیند مثل خاک سرخ.
کالای رنگرزی
کالای رنگرزی در تعریف به ماده ای می گویند که هدف فرایند رنگرزی است و عملیات رنگرزی جهت رنگ کردن آن انجام می گیرد. کالای رنگرزی یا به عبارتی کالای نساجی، به سه ظاهر مختلف می تواند وجود داشته باشد که عبارتند از الیاف، نخ، پارچه.
فرایند رنگرزی برای هر سه شکل الیاف، نخ و پارچه انجام می گردد. در مهندسی نساجی، الیاف به دو گروه الیاف آب دوست و الیاف آب گریز تقسیم می شوند، الیاف آب دوست به دو زیرگروه الیاف سلولزی یا گیاهی (مثل: پنبه، کتان) و الیاف پروتئینی یا حیوانی (مثل: مو، پشم و ابریشم) طبقه بندی می شوند، الیاف آب گریز یا الیاف مصنوعی نیز به سه زیرگروه استات ها، آکریلیک ها و نایلونها رده بندی می شوند.
اصطلاحات رنگرزی
زاج: یکی از انواع دندانه می باشد که سابقه طولانی از نظر مصرف در رنگرزی با رنگ های طبیعی در ایران دارد و به صورت های گوناگون مثل زاج سیاه، زاج سفید، زاج سبز، کات کبود موجود است.
آب آهک: آب آهک یا هیدروکسید کلسیم برای تهیه رنگ های حنایی در رنگرزی استفاده می شود.
اسید لاکتیک: ماده ای است که در دوغ، ماست، قرقوروت موجود است و به عنوان دندانه استفاده می شود.
اسید اگزالیک: یا جوهرترشک ماده ای است که یکی از دندانه های اسیدی می باشد و در گیاهانی چون اسفناج وجود دارد.
اسید سیتریک با (جوهر لیمو): یکی از دندانه های اسیدی می باشد، که برای تهیه رنگ های بنفش و گلی استفاده می شود، این ماده در لیمو ترش موجود است.
اسید سولفوریک یا جوهر گوگرد: یکی از دندانه های اسیدی است که برای تهیه رنگ گلی استفاده می شود ولی عیب آن این است که به علت آبگیری بسیار خورنده می باشد و و رنگ های بدست آمده از آن کدر مایل به زرد می باشد.
سود کاستیک: (سود سوز آور- هیدروکسید سدیم) یک دندانه بازی است که در تهیه رنگ آبی، زیتونی، موشی، شویدی، نیلی استفاده می شود. در صورتی که غلظت آن بیش از حد استاندارد باشد موجب تخریب الیاف پشم می شود.
هیدروکسید کروم: دیکی از دندان های بازی است که رنگ لاجوردی می باشد و مانند همه ترکیب های کروم رنگی می باشد.
رنگرزی سنتی
پیشینه در جهان
نقاشی رنگی بر روی دیوارها، ۹ تا ۱۵ هزار سال قبل از میلاد در اسپانیا مشاهده شده است. این نقاشی ها به وسیله رنگدانه های غیرآلی انجام شده و توانسته اند برای مدت بسیار طولانی دوام آورند. لباس های رنگی در همه فرهنگ های گذشته تولید شده اند، ولی به دلیل کمی پایداری رنگ آن ها. نمونه های بسیار قدیمی کالاهای نساجی رنگرزی شده با مواد رنگزای طبیعی کمیاب است.
با توجه به نوع آب و هوا، انواع گیاهان جهت تولید رنگ های متنوع در رنگرزی استفاده می شوند، به علاوه از پس مانده های گیاهی نیز به عنوان منبع مهم و منشأ طبیعی استفاده می شود که مورد دوم در اغلب منابع و مقالات علمی به دست فراموشی سپرده شده است. تا پایان قرن نوزدهم میلادی رنگزاهای طبیعی منبع اصلی رنگ برای رنگرزی کالاهای نساجی بوده اند.
پیشینه در ایران
پژوهش های باستان شناسی مؤید آن است که ایرانیان در رنگرزی مانند سایر اقوام و ملل قدیم بسیار با تجربه بوده و مواد رنگزایی که در منسوجات خود به کار می برده اند، بسیار با ثبات و چشمگیر بوده است. برای سال های متمادی مواد رنگزای طبیعی یکی از اقلام صادراتی ایران بوده است.
در اواخر دوره قاجاریه کارگاه های متعدد رنگرزی در جوار کارگاه های قالی بافی فعالیت پررونقی داشتند. در این کارگاه ها فراورده های گیاهانی از قبیل روناس، اسپرک، پوست گردو و انار را به مصرف می رسانیدند و تجار صادرکننده نیز مواد رنگزای گیاهی مازاد بر مصرف داخلی را که در کارگاه های تولید رنگ بسته بندی شده بود را به خارج صادر می کردند.
رنگین نمودن الیاف یا پارچههای ابریشمی، پشمی، کرک، و پنبه از طریق روش های قدیمی و کاملاً سنتی و با استفاده از مواد طبیعی که منشأ گیاهی یا حیوانی دارند را رنگرزی سنتی می گویند. رنگرزی سنتی با وجود تفاوت هایی که در مناطق مختلف وجود دارد، دارای فرمول مشخصی است.
ابریشم یا پشمی که با مواد گیاهی رنگرزی می شود دارای نوعی جذابیت و زیبایی است که به مرور زمان و در اثر استفاده و قرارگرفتن در معرض نور و مواد قلیایی و. . . نه تنها از ارزش آن کاسته نمی شود، بلکه به ثبات و درخشندگی آن نیز افزوده می شود.
علاوه بر این، رنگ های سنتی (گیاهی و حیوانی) حاصل تجربه صدها ساله مردمان سرزمینی است که همواره با اقتباس از طبیعت به زندگی خود رنگ بخشیده اند، به این سبب از ارزش معنوی و مادی بسیاری برخوردار هستند.
حداقل تا یک قرن پیش که رنگینه های شیمیایی ناشناخته بودند، الیاف مورد استفاده در نساجی به طور سنتی رنگرزی می شدند. در ایران بیش از صد نوع رنگینه گیاهی به ثبت رسیده که از نظر ثبات از درجات مختلفی برخوردار است و بعضی از آن ها دارای ثبات کمی بوده و برای عوض کردن شید رنگ های دیگر استفاده می شوند.
رنگرزی سنتی، با وجود تفاوت هایی که در مناطق مختلف وجود دارد، دارای فرمول مشخصی است. ابریشم یا پشمی که با مواد گیاهی رنگرزی می شود دارای جذابیت و زیبایی خاصی است که به مرور زمان و در اثر استفاده و قرارگرفتن در معرض نور و مواد قلیایی و. . . نه تنها از ارزش آن کاسته نمی شود بلکه به ثبات و درخشندگی آن نیز افزوده می شود.
طبقه بندی مواد رنگزا در رنگرزی
رنگ های طبیعی به دو دسته تقسیم شده اند: دسته اول دسته ای که بدون وجود دندانه اساساً جذب پشم نشده یا مقدار جذب آن ها بسیار ناچیز می باشد؛ و دسته دوم آن هایی هستند که رنگ جذب الیاف می گردد اما ثبات آن بسیار کم می باشد. دسته ای از گیاهان دارای رنگینه هایی با ثبات عالی و متوسط هستند و در رنگرزی سنتی نقش مؤثری دارند.
روناس، اسپرک، نیل، گل بابونه، برگ انگور عسگری، چغندر، پوست پیاز، برگ درخت توت، وسمه، گل رنگ، گل جعفری، برگ انجیر، پوست انار، بلوط، پوست گردو، هلیله، سماق، زعفران، جا شیر و غیره از گیاهانی هستند که در ایران یافت شده و از مواد رنگزای آن ها در رنگرزی استفاده می شده است.
بزغنج: پوست نوعی پسته کوهی است که چون تانن زیادی دارد به عنوان دندانه برای ثبات نمودن رنگ قرمز دانه از آن استفاده می شود. همچنین برای رنگ خاکستری و مشکی نیز از آن استفاده می شود.
وسمه: کشت این گیاه توسط انسان دارای قدمت زیادی است. به دلیل داشتن زندگانه ای آبی و بنفش از عصاره گیاهی آن برای رنگرزی استفاده می کنند.
روناس: روناس یکی از مهم ترین رنگ های طبیعی است. شرایط رشد گیاه، نوع دندانه مصرفی و اسیدیته حمام رنگرزی روی رنگ حاصل از روناس تأثیر دارد؛ به همین دلیل جزء رنگ های پلی کرومیک قرار می گیرد. نوع دندانه در زمان رنگرزی بر میزان روشنایی الیاف اثر مستقیم دارد. این رنگ تحت شرایط مختلف رنگرزی رنگ های متنوعی را حاصل می نماید.
روناس یا روغناس گیاهی است که در بیشتر نواحی به صورت خود رو می روید ولی در سال های اخیر در کرمان، یزد و مازندران کشت می شود. ریشه آن کلفت، گوشتی و به رنگ سرخ می باشد. نام ماده رنگی آن آلیزارین است.
بهترین محل رویش این گیاه زمین های کویری و آفتاب گرم مناطق یزد و انارک و کرمان است. این گیاه بومی از گذشته های دور در پارچه و لباس و فرش و حتی بعضاً برای رنگ آمیزی مواد خوراکی کاربرد داشته است.
ماده رنگزای این گیاه در ریشه آن و پوست خارجی و مغز میانی گیاه است. ریشه روناس گاه تا دومتر در خاک فرو می رود. هنگام جوانی گیاه ماده رنگ در ریشه گیاه روشن تر و در ریشه های کهن تیره تر است؛ کهنه یا تازه بودن روناس را از طعم آن (بوته جوان شیرین تر و بوته های کهنه تلخ تر است) می توان تشخیص داد. ارزش رنگی روناس بین سال های ۳تا۷ سالگی آن است و از سال نهم به بعد گیاه ارزش رنگی ندارد.
برگ و ساقه روناس برای علوفه دام مصرف دارد. ماده رنگی این گیاه شامل چد ترکیب رنگی به نام های آلیزارین (قرمز آجری) و پورپورین (ارغوانی) و روبیادین (بنفش مایل به قرمز) است که بر حسب نوع رشد گیاه بر کیفیت رنگ اثر می گذارد. عمل آوردن روناس به این صورت است که ریشه روناس را روزهای آخر پاییز از خاک بیرون آورده شده است خشک می کنند.
رنگ رزان خامه قالی این عمل را با قرار دادن روناس در سایه انجام می دادند. سپس روناس خشک شده را به مقداری که بر حسب وزن نخ نیاز است می سایند و گاه آن را می جوشانند تا ماده رنگی از ریشه جدا و خوب حل شود، سپس تفاله ها را از آن محلول جدا می کنند.
گاه نیز برای جدا کردن قسمت رنگ دار ریشه خرد شده را با روغن چرب می کنند و در اثر این عمل پوسته خارجی خرد می شود و می ریزد.
برای بدست آوردن گل روناس (گرد روناس) ریشه روناس را می سایند و تبدیل به گرد می کنند و سپس با بیست برابر آن آب سرد و سه درصد اسید سولفوریک مدت دو ساعت به هم می زنند تا محلول اسید در آن نفوذ کند. آن وقت از پارچه می گذرانند.
چند بار با محلول رقیق کربنات سدیم و سپس با آب می شویند تا اسید آن از بین برود. روناس را در این حال خشک می کنند و می سایند و تبدیل به گرد می کنند که این گرد را گل روناس می نامند و معادل ۴۵ تا ۵۰ درصد ریشه روناس است.
روناس قابلیت رنگی بسیار انعطاف پذیر دارد و در ترکیب با دندانه های مختلف و رنگ های دیگر نظیر پوست گردو و نیل رنگ های بسیار زیبایی از نخودی و نارنجی روشن و قرمز تا رنگ های ترکیبی نظیر قهوه ای و بنفش و سبز یشمی و سرمه ای به دست می دهد. علاوه بر رنگ لاکی که یکی از مشهورترین رنگ های فرش دست باف است سرمه ای پر طاووسی نیز حاصل استفاده از روناس در رنگ رزی با نیل است.
میزان حلالیت مواد رنگی موجود در گیاه روناس در آب بسیار کم و شاید کمتر از ۱۰٪ است، لذا پساب حاصل از رنگرزی این گیاه رنگی بوده و می توان عملیات رنگرزی با پساب را تا چندین مرحله تکرار کرد و شیدهای رنگی روشن تری حاصل نمود.
روناس در واقع ماده رنگزای روناس ترکیبی است به نام آلیزارین که در ریشه آن قرار گرفته است. با کم و زیاد کردن درصد دندانه و نوع آن، از این ماده شیدهای قرمز به دست می آید.
تمشک: این گیاه بیشتر در مناطق مرطوب و شمال ایران می روید و مصرف خوراکی دارد و جوانه های گیاه قسمت رنگ زای آن محسوب می شوند و در فصل بهار جمع آوری می گردد و از آن رنگ خاکستری تیره حاصل می گردد.
اسپرک (ورث): گیاهی است که در تمام نقاط ایران یافت می شود. با رنگینه آن انواع رنگ های زرد به دست می آید مثل طلایی، زرد، زرد طلایی، زرد کدر و شفاف.
این گیاه به صورت خود رو می روید و گل های اسپرک بیشترین رنگ و ریشه آن کمترین ماده رنگی را دارا می باشد.
نیل: ایندیگو یا نیل، برای تهیه شیدهای آبی تا سرمه ای استفاده می شود. گاهی نیل را در جاشیر، همراه با دندانه می جوشانند و رنگ سبز می گیرند و با افزودن روناس به آن رنگ بنفش می سازند. از وسمه نیز رنگ آبی به دست می آید.