عنوان کتاب: شعرهای شبهه دار
نویسنده: فاطمه عربی
در بخشی از کتاب آمده:
این خودکار را از من بگیرید
و من را بیست و نُه سال قبل از به دنیا آمدن
به دردهای مادرم پس بدهید
دیگر برایم شعر نخوانید
دیگر شعرهایم را نخوانید
و چند ماه قبلتر
از بیست و نُه سال قبل
با یک تصادف خوشحالم کنید
شاید به تاریخ برخورد
و مادرم در جغرافیا گم شد
و پدر در زیست
که به جای خودکار و دستکشم
دنبال من میگردند
لابه لای شعرهای گمشده!
در قسمتی از کتاب آمده:
بیرون از قبرم
بیرون از تختخوابم
بیرون از آغوش مادرم _شاید کمی عمیق تر_
این فاجعه را
نُه ماه و چند سال بعد
پیش بینی میکردم؛
آب دادم ریشه ها و رگهایم را از ریشه زدم
خودم را کشتم
و به جای بهشت؛
به جنازه ی خودم رسیدم
به جای جهنم؛
به جنازه ی خودم
به جای تو؛
به جنازه ی خودم…
باید جنازه ی خودم را از پله ها بالا بکشم
روی پشت بام بایستم
و به کِشتَنِ خودم فکر کنم
در باغچه ی کوچک پایین این آپارتمان 13 طبقه!
لطفا
این قصه را به عقب برگرد…
به پشت بام
به رگهایم
به نُه ماه و چندسال قبل
که به جای تو
قید خودم را بزنم
و بیفتم از چشم آینه
و از مادرم
بزرگترین جراحت صورتش را
پس بگیرم
لبخندش را!
(شعرهای شبهه دار)