عنوان کتاب: شیرین ترین کلمات تلخ
نویسنده: صبیحه آفی راد
به نام خدای، خالق کننده درد ها که هرزمانی که در قلب ها خودرا جا کنند عجیب این درد ها شیرین ترین درد های تلخ می شوند.
نویسنده کتاب شیرین ترین کلمات تلخ به قلم خانم صبیحه آفی راد دختری از خطه جنوب، جزیره قشم با بیانی لطیف و شیوا سعی کرده تمامی دردها و غم های مردم را به قلم بکشد تا شاید مرهمی بر دل های درد کشیده انسان های دردمند باشد.
گزیده ای از کتاب
بگذار سخن بگویم …
بگذار درمورد آدم ها سخن بگوییم، بعضی از آدم ها عجیب بوی خدا می دهند، بعضی از آدم ها هیچ موقع در زندگی مان نبوده اند حتی چشممان هم با چشمشان هیچ برخوردی نداشته اما، تا برای بار اول می بینیمشان عجیب بوی خدا می دهند عجیب حسی در ما ایجاد می کنند که انگار سال ها بوده می شناختیمشان، هه عجیب است نه ولی من می گویم عجیب نیست، می دانی چرا نسیم آرامم صبر کن می گویم، گوش کن شنیده ایی که می گویند وقتی انسان از گل بی جان درست می شود روحی که در آن دمیده می شود از آن خدا هست چه زیباست چه دلنشین خدا شخصا روحش را در ما می دمد خیلی زیباست ن ما خود خود روح خداییم به همین است که می گویم بعضی ها عجیب بوی خدا می دهند چون ما خود خود روح خداییم لکن بعضی ها انگار آن بخشی از روح خدا رو دریافت کردن که از قسمت قلب خدا بود واااااای چه زیبا چه زیباااااست کاش من هم از قسمت قلب خدا روحم را گرفته باشم کاش، تا هرکسی مرا ببینت بوی خدا را در من استشمام کند، چه دلنشین می گویند خدا از رگ گردن هم نزدیک تر است به همین است که می گویند چون ما خود خود خداییم، شاید بگویند ای دختر نادان گستاخ تو چه می گویی مگر می شود ما خود خدا باشیم می گویم نه آن هایی که باید بدانند می دانند چه می گویم به قول خودم که همیشه می گویم اهل دل ها می دانند آه خدا آه وقتی روحت را در ما دمیدی یعنی پیوندی محکم بین من انسان و تو وجود دارد مگر این طور نیست خداوندم هان؟؟ یعنی دردهایی که روحم احساس می کند روح تو هم احساس می کند خدایا هان؟ یعنی زخم هایی که روحم خورد جان تو هم درد گرفت ؟؟ یعنی ترک هایی که روحم خورد، روح تو هم خورد واااای آه چه مظلومانه یعنی دردی که بر من تحمیل شد بر خدا هم تحمیل شد، اری می شود چون روح خدا پیوندی محکم با روح من دارد چه زیبا به همین هست که می گویند اگر انسانی درد بکشد قلبش زخم بر دارد عرش خدا به تکان می آید من می گویم آن عرش همان روح خداست همان روحی است که در ما آن را دمید چه زیبا، یعنی خدایا تمام این دردهایی که برقلبم تحمیل شد تو هم قشنگ آن هارا حس کردی پس می دانی چه کشیده ام ن خدایا ببخش مرا که اجازه دادم روحم زخمی شود ببخش این دردهایی که کشیدم بر روح تو هم تحمیل کردم آه خدا آه چه روح هایی که ندمیدی ای وای بر ما ای وای بر ما انسان ها غافل از آن که روح خدا در وجود ما هست و پیوندی عمیق با خدا دارد وااای خدایا فکرَش را بکن ما انسان ها فقط درد های خودمان را حمل می کنیم اما، وااای قلبم به درد آمد خدا چطور توانسته این همه درد های انسان هارا بر دوشش تحمل کند چون روح خدا در تک تک انسان های جهان وجود دارد و روحش با تکتک انسان ها پیوندی عمیق دارد در این صورت هرکسی روحش درد بکشد خدا هم روحش به درد می آید ای وای برما چه درد هایی که نکشیدیم و چه بسا درد هایی که همه این بشر نکشبدن و خدا چطور این همه درد روح را تحمل کرد امان، امان از ما که اجازه دادیم روحمان زخمی شود و خدا را هم با خودمان زخمی کردیم ای واای بر ما، چه بگویم سکوتی سخت مرا فرا گرفت خیلی سخت، نسیم آرامم تو بخواب خود را درگیر مکن مگذار روحت زخمی شود مگذار بر بار روح های زخمی خدا اضافه شود دیگر به فکر خود نیستم دیگر به فکر دردهای خود نیستم به این فکر می کنم چطور این همه روح های زخمی شده را خدا تحمل کرد همین!!