عنوان کتاب: عاقلانه ترین رفتار در برابر همسر دروغگو
نویسنده: بهناز صیامی
کتاب عاقلانهترین رفتار در برابر همسر دروغگو نوشته بهناز صیامی میباشد. این کتاب به مساله دروغ در زندگی زناشویی میپردازد. اعتماد جوهره زندگی زناشویی است و اگر دروغگویی باعث شود اعتماد زوج ها نسبت به یکدیگر سلب شود، زندگی به کام آن ها تلخ خواهد شد و سردی عاطفی جای صمیمیت را خواهد گرفت. در این کتاب راه برخورد با این مساله را یاد میگیرید.
قسمتی از کتاب:
ريشه يابي علمي علل دروغگویی و راه هاي درمان آن
روایت اغراق آمیزی از واقعیت
همه ما طی روز با افراد دروغگو روبه رو می شویم. دوستان و یا همکارانی که از شجاعت های خود داستان ها می گویند و یا درباره ماجراهایی که در زندگی گذشته برایشان پیش آمده روایت های پر از مبالغه را برای ما تعریف می کنند. در این میان افرادی نیز هستند که بدون دلیل خاصی از صبح تا شب درباره تمام مسائل به دروغ پناه می آورند تا حدی که شنونده شخصیت شخص دروغگو را همچون یک بیمار می پندارد.
اخیراً دانشمندان علوم پزشکی و روان شناسان در تحقیقات خود سعی کرده اند پاسخی برای این سوال بیابند که چرا مردم در صحبت های روزمره از دروغ استفاده می کنند و آیا این مساله می تواند دلیلی بر وجود نوعی بیماری روانی در شخص گوینده باشد؟ در تحقیقی که به تازگی به منظور بررسی یکصد سال ادبیات داستانی کشورهای مختلف صورت گرفت.
محققان دانشگاه “ییل” دریافتند که نویسندگان گاهی برای افزایش جذابیت موضوع، از مبالغه استفاده کرده اند؛ در عین حال که خود افرادی موفق، توانا و منظم بوده اند؛ اما مساًله همیشه به همین سادگی نیست. بسیاری از روانپزشکان دروغگویی دایمی را همیشه به عنوان نشانه ای از وجود مشکل روانی در نظر می گیرند که می تواند شامل بیماری هایی مثل توهم و خیال پردازی، انواعی از بیماری های روانی و یا خود شیفتگی روانی باشد.
دکتر “چالرزدیک”، استاد روان شناسی دانشگاه “ییل” می گوید: در بعضی موارد نیز افراد دروغگو نشانه ای از وجود بیماری نداشته و صرفاً به دروغ عادت کرده اند. این گونه اشخاص صبح از خواب بیدار می شوند و انگار مجبور هستند که تا شب دروغ بگویند. در این حالت باید نوع زندگی و کار آن ها مورد بررسی قرار گیرد و شاید به دلیل نوعی اجبار کاری یا فشار در زندگی روزمره مجبور به دروغگویی می شوند.
دکتر “رابرفلدمن”، روانپزشک دانشگاه “ماساچوست” گروهی از افراد داوطلب را به دوربین مخفی مجهز کرد که حرکات آن ها را در طی روز ثبت می کرد. بررسی نتایج نشان داد که اکثر افراد طی روز از دروغ های مصلحت آمیز استفاده کرده اند.
این دروغ های مصلحت آمیز اکثراً دلایل مشابهی دارند؛ مثلاًً اجتناب از توهین به دیگران و یا جلوگیری از اهانت به احساسات و عقاید اطرافیان، پوشاندن و مخفی کردن اشتباهات شخصی، خودداری کردن از ایجاد درد سر های بیهوده و … اما هنگامی که دروغ به عنوان یک روش و استراتژی برای مقابله با مشکلات روزمره دائماً به کار گرفته شود، بسیار مضر و در واقع نوعی بیماری خواهد بود.
گاهی اشخاص به دلیل عدم ناتوانی کافی در انجام وظایف محوله و یا عدم علاقه در کار یا تحصیل به دروغ روی می آورند. محققان می گویند: مردم گاهی برای کسب موقعیت های مهم کاری یا اجتماعی و یا در برخورد با مسؤولیت های مهم خانوادگی برای این که بتوانند فرصت و مجالی برای خود بیابند به دروغ متوسل می شوند.
محققانی که در اوایل قرن بیستم به بررسی علمی پدیده دروغگویی پرداخته اند، از حالتی نام برده اند که «بصیرت مضاعف» نامیده می شود و طی آن شخص در یک لحظه دو موضوع را در ذهن خود مرور می کند. یکی مربوط به آرزوهایش او در زندگی ایده آل و دیگری زندگی واقعی است و در اغلب موارد مورد اول بر دومی سایه می افکند ذهن را تحت تأثیر قرار می دهد.
در واقع در بعضی حالات، شخص دروغگو از داستان های خود به وجد می آید و از آنان لذت می برد. در بسیاری از این موارد دروغگویی در واقع عمق بخشیدن به آرزوهای شخصی برای احساس جذابیت و لذت حتی برای لحظاتی کوتاه است. مثلاًً زنی که رابطه عاشقانه خود با همسرش را بزرگنمایی کرده و یا شخصی که موفقیت های اجتماعی و یا ورزشی را بسیار بزرگتر جلوه می دهد.
در واقع چهره ای از خود نشان می دهد که دوست دارد آن گونه باشد و در واقع نشان از نقص شخصیت دارد. در آزمایش های دیگر نشان داده شد که بسیاری از دروغگوها نشانه هایی ازعدم تعادل روانی و ضعف شخصیت را از خود نشان می دهند که گاهی در تجربیات دوران کودکی و نحوه تربیت ناصحیح خانوادگی اشخاص ریشه دارد. همه ما رویاهای خود را داریم،
همه در برخورد با حقایق تلخ زندگی می خواهیم خود را ایمن کنیم و همه ما از ذکر ناملایمات و شکست های گذشته خود اکراه داریم؛ اما باید توجه داشت که هیچکدام از این مسائل نباید ما را به ورطه دروغگویی بکشاند که اینک به عنوان یک بیماری شناخته شده است. دروغ و دروغگویی از نگاه قرآن دروغ در حوزه رذایل اخلاقی و نابهنجاری اجتماعی به معنای سخن ناراست، خلاف حقیقت و یا واقعیت و گفتاری ناحق است.
راغب اصفهانی در کتاب مفردات الفاظ القرآن بر این باور است که اصل کذب و دروغ در گفتار است. تفاوتی در دروغ از این لحاظ نیست که در گذشته اتفاق افتاده باشد یا در آینده; چنان که تفاوتی از این جهت وجود ندارد که دروغ نسبت به وعده ای باشد که انجام نمی شود و یا امر دیگری باشد. (مفردات ص ۴۷۸ ذیل واژه صدق) البته برای دروغ اقسام و انواعی گفته اند و برای هر یک از آن ها نام های خاصی گذاشته شده است. از جمله به افک و افترا و زور و حرص اشاره کرد.
نفاق و دروغ، دو روی یک سکه
شخصی که کاری ناپسند انجام می دهد و یا قانون شکنی می کند، زمانی که در موقعیت بازخواست قرار می گیرد با ابزار دروغ می کوشد تا زشتی کار خویش را بپوشاند و دیگری را فریب دهد. فریب و نیرنگ زدن از راه تغییر ماهیت عمل به گفتار موجب می شود تا شخص در جایگاهی قرار گیرد که عیب و عاری بر او نیست.
ماهیت دروغ فریب دیگری است. دروغگو در تعامل اجتماعی، برای بازسازی وجه شخصیتی و اعتباری خویش تلاش می کند و فریب و نیرنگ در گفتار از این جهت انجام می شود.
دروغگو، به نوعی، شخصی منافق است و اساساً ارتباط تنگاتنگی میان دروغ و دو رویی است. دو رویی و دروغ بیانگر آن است که میان ظاهر و باطن فرد سازگاری و تناسب نیست و عدم تطابق به عنوان مولفه اصلی نفاق و کذب می باشد. دورویی و دروغگویی از این نظر یکسان هستند.
در دروغگویی شخص برای بازسازی و توجیه رفتارها و کردارهایش تلاش می کند و می کوشد تا شخصیت کاذبی را به جامعه نشان دهد که عامل وادارکننده شخص به دروغگویی می تواند ترس از قدرت دیگری و یا دست یابی به منفعت و یا مصلحتی باشد اما در نفاق عامل اصلی و هدفی که موجب می شود.
به نفاق گرایش یابد ترس از قدرت است که می تواند وی را از منفعتی محروم کند و یا فشاری بر او وارد سازد و او را وادار به امری کند که با باورها و اعتقادات وی سازگار نیست. از این رو می توان گفت نسبت میان دروغگویی و نفاق عموم و خصوص مطلق است.
عوامل دروغگویی
قرآن عوامل چندی را به عنوان عامل دروغگویی معرفی می کند. قرآن منشا دروغ را شیطان و ابلیس می داند و به انسان هشدار می دهد که شیطان به عنوان بنیانگذار دروغ و کسی که از این طریق کوشید تا به اهداف پست خود دست یابد، موجودی است که انسان را تشویق به دروغ می کند. قرآن در داستان آفرینش و خلافت انسان گزارشی کامل از واقعه به دست می دهد و در آن جا به اموری توجه می دهد که بسیار حیاتی و حساس است.
دروغگو، انسان نامتعادل به نظر می رسد که دروغ به عنوان نابهنجاری گفتاری، هم به صورت موردی و هم به صورت تداوم عامل مهمی در خروج انسان از تعادل شخصیتی است. انسان متعادل برای این که دچار بیماری نفاق و فقدان سلامت شخصیتی نشود می بایست از دروغ موردی نیز پرهیز کند.
انواع دروغ
دروغ بازي: با اين دروغ ميخواهند حوادث تخيلي و يا بازي را به ديگران بفهمانند.
دروغ مبهم: از ناتواني فرد در گزارش دقيق جزئيات و يا مغالطه کردن ناشي ميشود.
دوغ پوچ: جهت جلب توجه کردن ديگران اين دروغ را ميگويد.
دروغ انتقام جويانه: از نفرت فرد به شخص يا شيئي ناشي ميشود.
دروغ محدود: در نتيجه ترس از مقررات شديد و يا تنبيه ناشي ميشود.
دروغ خودخواهانه: دروغ حساب شدهاي است جهت گول زدن ديگران براي به دست آوردن آنچه را که ميخواهد.
دروغ عرفي يا وفادارانه: به منظور حفظ و مراقبت از دوست يا دوستانش انجام ميدهد.
دروغ عادتي: به دليل الگوبرداري از ديگران يا افراد مورد علاقه فرا ميگيرد. نتيجه تحقيقات انجام شده محققانی كه در اوایل قرن بیستم به بررسی علمی پدیده دروغگویی پرداختهاند، از حالتی نام بردهاند كه « بصیرت مضاعف » نامیده میشود و طی آن شخص در یك لحظه دو موضوع را در ذهن خود مرور میكند. یكی مربوط به آرزوهایش در زندگی ایدهآل و دیگری زندگی واقعی است.
در اغلب موارد مورد اول بر دومی سایه میافكند و ذهن را تحت تأثیر قرار میدهد. در تحقیقی كه به تازگی به منظور بررسی یكصد سال ادبیات داستانی كشورهای مختلف صورت گرفت، محققان دانشگاه “ییل” دریافتند كه نویسندگان گاهی برای افزایش جذابیت موضوع، از مبالغه استفاده كردهاند؛ در عین حال كه خود افرادی موفق، توانا و منظم بودهاند.
اما مساًله همیشه به همین سادگی نیست. بسیاری از روانپزشكان دروغگویی دایمی را همیشه به عنوان نشانهای از وجود مشكل روانی در نظر میگیرند كه میتواند شامل بیماری هایی مثل توهم و خیالپردازی، انواعی از بیماری های روانی و یا خود شیفتگی روانی باشد. دكتر “چالرز دیك”، استاد روان شناسی دانشگاه “ییل” میگوید:
در بعضی موارد نیز افراد دروغگو نشانهای از وجود بیماری نداشته و صرفاً به دروغ عادت كردهاند. این گونه اشخاص صبح از خواب بیدار میشوند و انگار مجبور هستند كه تا شب دروغ بگویند. در این حالت باید نوع زندگی و كار آن ها مورد بررسی قرار گیرد و شاید به دلیل نوعی اجبار كاری یا فشار در زندگی روزمره مجبور به دروغگویی میشوند.
برابر نظر ارونیگ گافمن جامعه شناس معروف، دروغ گو باید جلوی صحنه را چنان بیاراید تا ببیننده و شنونده از آن خوشش بیاید و در حرفهای او منطق و استدلال ببیند؛ اما وقتی تنها گوشهای از پشت صحنه رو شود تمامی آن بنا یکباره فرو میریزد و ببیننده و یا شنونده را دچار حیرت میکند.
دكتر “رابر فلدمن”، روانپزشك دانشگاه “ماساچوست” گروهی از افراد داوطلب را به دوربین مخفی مجهز كرد كه حركات آن ها طی روز ثبت میشد. اين بررسی نتایج نشان داد كه اكثر افراد طی روز از دروغهای مصلحت آمیز استفاده كردهاند. این دروغهای مصلحت آمیز اكثراً دلایل مشابهی به شرح زير دارند:
- اجتناب از توهین به دیگران
- جلوگیری از اهانت به احساسات و عقاید اطرافیان
- پوشاندن و مخفی كردن اشتباهات شخصی
- خودداری كردن از ایجاد دردسرهای بیهوده و…
پنج عامل دروغگویی بیماری دروغگویی
نداشتن درک صحیح از کار درست و غلط و نداشتن حس پشیمانی پس از آزار دیگران از ویژگی های اصلی اینگونه بیماران است. چنین افرادی بسیار حرفهای دروغ میگویند و به هیچ وجه احساس بدی نسبت به عمل خود ندارند و اصولاً با عذاب وجدان بیگانهاند.
عادتی به نام دروغگویی: برای چنین افرادی همیشه دروغ اولین گزینه است؛ حتی اگر برایش دلیلی قانعکننده وجود نداشته باشد. تجربیات و خاطرات دوران کودکی افراد دروغگو نظیر زندگی در محیط فاسدی که دروغ ضرورت ادامه حیات و زندگی نسبتا راحت آن ها بوده است باعث میشوند آن ها در هر سن و سالی هم که باشند به طور ناخودآگاه دروغگویی را ترجیح دهند.
خود شیفتگی: نارسیسیتها دروغ میگویند تا نزد دیگران محترم شمرده شوند و بزرگتر از آنچه هستند جلوه کنند.
بیثباتی شخصیتی: معمولا زندگی افرادی که چنین خصوصیتی دارند با بیبند و باری اخلاقی همراه است. آن ها برای فرار از احساس گناه و شرمی که نسبت به اعمال و مسوولیت ناپذیری خود دارند در دروغگویی افراط میکنند. دروغهای نمایشی: “حالم اصلاً خوب نیست، به زودی میمیرم” و “اگر ترکم کنی خودم را میکشم” از این قبیل دروغ هاست که غالبا برای جلب حس ترحم یا عشق و محبت اطرافیان گفته میشود. این دروغها لزوما منعکسکننده احساسات واقعی شخص نیست. علل دروغگويي به طور كلي دروغگويي به عنوان يك مشكل علل گوناگون و متعددي دارد كه در اينجا به برخي از آن ها اشاره ميشود:
- ناتواني در گفتن جزئيات دقيق يک امر يا موضوع
- يادگيري از ديگران
- محافظت از تنبيه يا تهديد
- هنگام مواجه شدن با مخالفت و استيضاح
- پوشاندن ضعفهاي خود
- گمراه كردن شنونده
- جلب توجه ديگران
- ترس از دست دادن جايگاه و يا موقعيت شغلي و اجتماعي
- احساس كمبود نسبت به ديگران
شناخت دروغگو
افراد دروغگو معمولاً از نظر نوع رفتاری با یکدیگر شباهت بسیاری دارند که دانستن برخی از خصوصیات به ما کمک می کند که تا حدودی انسان دروغگو را بشناسیم برخی از علائم و روش هایی که باعث شناخت دروغگو می شود عبارتند از
ـ چشمان کسانی که دروغ می گویند یا بازتر از حد معمول است یا دائما چشم های آنان به نقاط مختلف حرکت می کند. در عین حال آن ها معمولاً از نگاه مستقیم به شما احساس ناراحتی می کنند و سعی می کنند مستقیماً به شما نگاه نکنند.
ـ گاهی اوقات افراد دروغگو بخشی از صورت یا دهانشان را هنگام حرف زدن می پوشانند.
ـ وقتی از آن ها سوال می شود دماغ یا گوششان را به حالت عصبی می خارانند.
ـ فرد دروغگو معمولا هنگام حرف زدن حرکت اضافی زیادی از خود بروز می دهد.
ـ در هنگام حرف زدن زیاد تپق می زنند و اشتباهات فراوان گفتاری را سعی می کنند.
ـ آن ها همیشه کلی گویی می کنند و بارها این کلیات را تکرار می کنند و با این کار تلاش می کنند تا خودشان را قانع کنند.
ـ آن ها سعی می کنند به گونه ای گیج و مبهم سخن بگویند و با این کار به شما اجازه نمی دهند تا حرف های آنان را تجزیه کنید.
ـ هنگامی که سعی دارید در مورد موضوع مورد بحث از آن ها سوال کنید بلافاصله موضوع بحث را عوض می کنند.
ـ حتی سوال شما را متوجه شوند چنین وانمود می کنند که سوال شما را نشنیده اند و با این کار به بحث خاتمه می دهند.
ـ اگر می خواهید مطمئن شوید که او دروغ گفته است چند روز بعد راجع به موضوعی که در مورد آن دروغ گفته است از او سوال کنید تا برایتان یک داستان با مطالب متفاوت تعریف کند.
ـ اگر قدری به صحبت آن ها شک دارید شما را متهم به بی اعتمادی می کند و خیلی سریع با این کار به بحث خاتمه می دهد.
ـ آدم های دروغگو معمولا پر حر ف هستند و در مورد هر چیزی اظهار نظر می کنند
ـ افراد دروغگو معمولاً کسانی هستند که در زندگی شخصی یا خانوادگی دچار مشکل هستند. پس در مورد حرف های چنین افرادی بیشتر دقت نمایید.
ـ خنده های بی دلیل و بی گاه در هنگام صحبت کردن یکی دیگر از علائم افراد دروغگو است.
ـ آدم های دروغگو همیشه سعی می کنند حرفهای زیبا و جذاب به زبان بیاورند و با این کار می خواهند امکان کشف حقیقت را از ما سلب کنند.
ـ نکته پایانی این که اگر چه که شاید افراد دروغگو در کوتاه مدت بتوانید حقیقت را از دیگران پنهان کنند اما زمان باعث خواهد شد که همیشه افراد دروغگو رسوا شوند و هیچ گفته حقیقت پنهان نخواهد ماند, اگرچه شاید مدت زمان طولانی پنهان بمان
چگونه دروغ سنج خوبی باشیم؟
تشخیص فرد دروغگو از شخص راستگو جزء علایق مشترک همه ماست و به قولی “لذتی که در گرفتن مچ شخص دروغگو هست در دروغ گفتن نیست”.
روان شناسان توصیه هایی میکنند که دانستن آن ها میتواند به شما کمک کند:
– به حرکات ظاهری او توجه کنید:
– تنها به یک فاکتور مثلاً استرس داشتن فرد توجه نکنید چرا که ممکن است شخصی راست بگوید ولی هنگام صحبت کردن عصبی به نظر برسد. قبل از اینکه سوال بپرسید.
– بدون آنکه جلب توجه کنید.
– حالات اولیه وی نظیر میزان نگرانی، عصبانیت، ارتباط چشمی و پلک زدن و موقعیت دستهایش را به خاطر بسپارید.
ـ کلید فهمیدن اینکه شخصی دروغ میگوید یا نه در این است که پس از سوال کردنتان.
– در طول زمان کوتاهی که اطلاعات در مغز طرف مقابل پردازش میشود تا جواب شما را بدهد.
– تغییرات رفتاریای را که در مرحله پیش به خاطر سپردهاید بررسی کنید.
– توجه داشته باشید فرصت مقایسه را از دست ندهید زیرا احتمالاً پس از گذشت این زمان طلایی فرد به تسلطی نسبی روی رفتارش خواهد رسید.
ـ به حرفهای او خوب گوش کنید. گاهی اوقات توجه به حالات بدن و ریز شدن در رفتار طرف مقابل کمک شایانی به شما نمیکند. در اینگونه موارد دقت در گفتههای شخص، بهترین راهنماست. دروغگوها معمولا بیش از حد به جزئیات بیربط میپردازند. آن ها سعی میکنند با این کار ذهن مخاطبشان را از موضوع اصلی دور کنند تا دروغشان کمرنگ جلوه کند. فراموش نکنید که دروغگو فراموشکار است و احتمال اینکه متناقض صحبت کند بسیار زیاد است.
ـ چند دقیقه مکث کنید. برای بیشتر مردم دروغ گفتن امری سخت و استرس زاست و هیچ اتفاقی مثل سکوتی که میان پاسخ او و سوال بعدیتان برقرار میکنید عذابآور نیست. سعی کنید در این لحظات میزان عصبانیت و نگرانیاش را بسنجید.
– بحث را عوض کنید. بیتردید شیرینترین زمان برای دروغگو لحظهای است که احساس کند دروغ به پایان رسیده و در کارش موفق بوده است. تغییر بحث توسط شما احتمالاً لبخندی بر لبان دروغگو مینشاند. در این هنگام بازگشت به مبحث قبلی مانند ضربه پایانی یک بوکسور برای ناک اوت کردن حریفش است و با خشم مضاعف او همراه خواهد بود.
روشهاي درمان دروغگويي
اصلاح الگوي مورد علاقه فرد
جبران وعدههاي داده شده
آمادگي شنيدن حقايق تلخ و شيرين او
توجه به حالات و احساسات مثبت و منفي
جلوگيري از ايجاد ترس در فرد دروغگو
سوال پيج نکردن و پرهيز از طرح سوالاتي که جنبه دام و تله دارند.
تعـــــــديل انتظارات از فرد (به عبارتي نبايد بيش از توانايي از فرد انتظار داشت).
نشــــــان دادن ارزش راســـــت گويي.
نتيجهگيري هنگامی كه دروغ به عنوان یك روش و استراتژی برای مقابله با مشكلات روزمره دائماً به كار گرفته شود، بسیار مضر و در واقع نوعی بیماری خواهد بود. گاهی اشخاص به دلیل عدم ناتوانی كافی در انجام وظایف محوله و یا عدم علاقه در كار یا تحصیل به دروغ روی میآورند. محققان میگویند: مردم گاهی برای كسب موقعیت های مهم كاری یا اجتماعی و یا در برخورد با مسؤولیتهای مهم خانوادگی برای این كه بتوانند فرصت و مجالی برای خود بیابند به دروغ متوسل میشوند.
در واقع در بعضی حالات، شخص دروغگو از داستان های خود به وجد میآید و از آن لذت میبرد. در بسیاری از این موارد دروغگویی در واقع عمق بخشیدن به آرزوهای شخصی برای احساس جذابیت و لذت حتی برای لحظاتی كوتاه است. مثلاًً زنی كه رابطه عاشقانه خود با همسرش را بزرگنمایی كرده و یا شخصی كه موفقیتهای اجتماعی و یا ورزشی را بسیار بزرگتر جلوه میدهد.
در واقع چهرهای از خود نشان میدهد كه دوست دارد آن گونه باشد و در واقع نشان از نقص شخصیت دارد. در آزمایشهای دیگر نشان داده شد كه بسیاری از دروغگو ها نشانههایی از عدم تعادل روانی و ضعف شخصیت را از خود نشان میدهند كه گاهی در تجربیات دوران فردی و نحوه تربیت نا صحیح خانوادگی اشخاص ریشه دارد.
همه ما رویاهای خود را داریم، همه در برخورد با حقایق تلخ زندگی میخواهیم خود را ایمن كنیم و همه ما از ذكر ناملایمات و شكستهای گذشته خود اكراه داریم؛ اما باید توجه داشت كه هیچكدام از این مسائل نباید ما را به ورطه دروغگویی بكشاند كه اینك به عنوان یك بیماری شناخته شده است.
خودتان را بی تقصیر ندانید
علت دروغگویی همسرتان را پیدا کنید، چه بسا در بعضی موارد علت دروغگویی همسر، خود شما و نحوه برخورد شماست. بسنجید ببینید که دروغ های همسرتان تا چه حدی به عکس العمل های شما مربوط است.
یکی از پیامد های سختگیری های بی مورد، حساسیت بیجا و کنترل شدید، سرزنش ها و… توسل به دروغگویی است. در حقیقت همسر تان به خاطر بعضی از رفتارهای شما تبدیل به یک دروغ گو شده است. مثلاً ممکن است همسرتان به خاطر گفتن حقیقتی، از جانب شما مورد مواخذه قرار گرفته و کار به دعوا و تلخی رسیده است.
در چنین شرایطی دروغ گفتن همسر، راهی برای حفظ شخصیت، ایجاد آرامش و دوستی است، چه بسا با خود می گوید: اگر درباره کارهایم دروغ بگویم راحت ترم تا آن که بخواهم مورد توهین قرار بگیرم یا از انجام کاری که دوست دارم محروم شوم.
بنابراین بهترین راه حل برای این که همسرتان دروغ نگوید این است که به همسرتان احساس امنیت بدهید و شرایطی را فراهم کنید که او از راستگویی هراسی نداشته باشد. به جای این که نسبت به دروغ حساس باشید، به موضوعی حساسیت نشان دهید که سختگیری در مورد آن بیجاست و توجیه عقلی و شرعی و عرفی ندارد.
تقویت رابطه عاطفی می تواند این هراس را از بین ببرد و امنیت لازم را به وجود آورد. اگر همدیگر را کمی آزاد بگذارید و اجازه دهید هر کدام آن طور که دوست دارید. زندگی کنید، بی شک به مرور تبدیل به دو دوست خواهید شد که دیگر لزومی بر دروغ گفتن هم نیست.
البته لازم است اگر خودتان نیز در مواردی بنا بر دلایلی دروغ گفته اید، آن را ترک کنید. از خودتان شروع کنید و با خود و همسرتان قول دهید تحت هیچ شرایطی دروغ نخواهید گفت.