عنوان کتاب: عطر قلم
نویسنده: علیرضا امن پور
کتاب عطر قلم نوشته علیرضا امنپور .
در این کتاب مجموعه اشعار شاعر معاصر ایرانی، علیرضا امنپور را میخوانید.
این کتاب زیبا را به دوست داران شعر معاصر فارسی را پیشنهاد میکنیم.
خلاصه ای از کتاب عطر قلم نوشته علیرضا امن پور را باهم بخوانیم:
چه می گوید ماه
۱ حسن اگر حسن رخ توست چه می گوید ماه
گشت مدهوش چو بر جلوه تو کرد نگاه
۲پرتوی جلوه تو برده قرار دل من
خم ابروی تو و خال لب و چشم سیاه
۳تویی اینک دُرّ منظومه شمسی و جهان
حسن گل رفت به پیش توو زیبایی ماه
۴کیست آرد خبری سوی تو از حال دلم
می کِشد سینه من از غم هجران تو آه
۵بیش از این صبر ندارد دل شوریده من
شد جوانی من از درد فراق تو تباه
۶در فراق تو چنان آب ز چشمم میرفت
که سفیدیش کنون گشته براین حرف گواه
۷خالی از ذکر تو عضوی نبُود در تن من
چون که هر لحظه خیالت شده بامن همراه
۸بر منه عاشق دلداده نگاهی بنما
که گدایی چو شکیبا بشود پیش تو شاه
خلاصه ای از کتاب عطر قلم نوشته علیرضا امن پور را باهم بخوانیم:
آدم و حوا
صنما هجر تو برکنده کنون بنیادم
دل من خون شد هماندم که به تو بنهادم
۲همدمی نیست که گویم سخن دل بااو
می کِشم اه دل از درد فراقت هر دم
۳شد دل از آنِ توو مهر تو افتاد به دل
عاشقت گشتم و در سینه تو را جا کردم
۴هر گز آشفته نبودم به چنین صورت و حال
همچو زلف تو من آشفته ترم از دردم
۵منه بی مایه کجا فکر وصال تو کجا
لیکن هر لحظه به امید وصالت شادم
۶آنچنان دل به تو دادم به گمانم حتی
دل ندادست به حوا چو من انگار ادم
۷گفت مجنون که کنون کشت مرا درد فراق
کی میایی برسی لیلی من بر دادم
۸لیکن این سرزنش خلق و غم مهجوری
درد دوری و جنون داد مرا بر بادم
۹مانده ام گوشه میخانه نگارا امشب
تا که مستی ببرد درد تو را از یادم
خلاصه ای از کتاب عطر قلم نوشته علیرضا امن پور را باهم بخوانیم:
بسم الله زینت قران
۱ میدهد بسم الله آرامش به جان ای نازنین
هیچ نامی را ندیدم نیک و زیبا این چنین
۲باب عشق است و هم او آغاز گر در زندگی
صیقل روح است و پل بین خدا و اهل دین
۳می کند دل را همیشه پرنشاطُ پرامید
مایه خرسندی است این نام رب العالمین
۴عاشقان مارا دلیلی نیست بالاتر از این
زینت قرآن شده نام خداوند مبین
۵می کند دل را منور تا می آید برزبان
می دهد قوت به جان و بر لبت چون انگبین
۶خانه تن میشود سبز و خرامان چون بهار
عقل و طبعم مست شد از گفتن این بهترین
۷قدرتُ شوق فراوان میدهد ای عاشقان
گفتنِ بسم اللهُ یاد خدا بر دل یقین
مطلع و باب سخن هست و صفای ارتباط
گو تو بسم الله شکیبا کار اول آخرین
خلاصه ای از کتاب عطر قلم نوشته علیرضا امن پور را باهم بخوانیم:
بى شريك
1-اى خداوند اى حبيب مهربان
بى شريكى در خدايى لا مكان
2-پادشاه لايق حمد و ثنا
اى كه بر ما داده اى دست دعا
3-پاك و رحمان و بصير و دادگر
از رگ گردن به ما نزديكتر
4-هر چه در عالم بُود از آن تُست
عشق و ايمان لطف بى پايان تُست
5-بى نيازى و بُود صبرت زياد
ميكنم سجده تو را هر بامداد
6-گر گُنه كاريم ما شرمنده ايم
بس به لطف و رحمتت دل بسته ايم
7-رَهنماى آسمانها و بهشت
آشناى قلبهاى خوش سرشت
8-غايتِ دولت بوَد طاعت ز تو
هر چه در عالم بوَد آيت ز تو
9-خالق دانايى عرفان تويي
در دو عالم بهترين جانان تويى
10-مبدأ و مقصد تو هستى اى خدا
نام تو آرامش دلهاى ما
11-ميدهى با عشق بر انسان اميد
از كلامت نور بر دلها رسيد
12-هر زمان يا رب سپاست ميكنم
روح و جانم را فدايت ميكنم
خلاصه ای از کتاب عطر قلم نوشته علیرضا امن پور را باهم بخوانیم:
محمد (ص)
1-اى محمد اُسوه آزادگى
مظهر مهر و وفا و بندگى
2-اى معين و پيشواى مؤمنان
خاتمى بر جمله پيغمبران
3-نور رخسارت مثال آفتاب
گشته عالم از وصالت كامياب
4-غايت مهرى اَمين و آشنا
از ملائك برترى اى مصطفى
5-عَبد والاى خداى مهربان
با قدومت شد چراغان آسمان
6-عهدو پيمانى كه بستى با خدا
مست كردى عالمى را زين وفا
7-آمدى بر پا كنى در اين جهان
دين و قانون خداى مهربان
8-آمدى اخلاق نيك و معرفت
اوج گيرد در ميان امتت
9-در كلامت شربت قند و گلاب
در نگاهت رحمت و مهر و ثواب
10-دل ز عشقت مى شود هر لحظه شاد
مى شود سر مست چون آيى به ياد
11-اى محمد اى گل باغ بهشت
آسمانى هستى و نيكو سرشت
12-رستگارى با محمد بودن است
راه احمد اى بشر پيمودن است
12-سرور خوبان عالم احمد است
اى شكيبا عشق احمد سَرمد است
خلاصه ای از کتاب عطر قلم نوشته علیرضا امن پور را باهم بخوانیم:
شرح مقام محمد (ص)
1-برده دل از من دلداه رخ و مهر نبى
اى محمد به دل من به تپيدن سببى
2-عجبا اسم محمد چو مي ايد به زبان
مايه شادى و مخمورى هر جان و لبى
3-كام شيرين كند اين نام محمد بى شك
نام احمد به دهان هست عسل يا رطبى
4-تو كه دنياى وفايى شده مست از تو ادب
غايت مهر و گذشتى و محبت ادبي
5-همه خوبان جهان دلشده عشق تواند
عشق تو هست به دل راه سعادت طلبى
6-زينت دفتر شعر من دلداده تويي
نور چشم دل من زينت شعر و كتبى
7-هر دم و لحظه و ساعت صلواتت گويم
آفتاب دو جهان ، آيتى از نور نبى
8-عاشق از ياد حبيبش شود هر ان مسرور
تو كه در جان و دلى هر دم و هر روز و شبى
9-اى شكيبا تو بگو با قلم از وصف نگار
يكسر از شرح مقام و ادب و مهر و نبى
خلاصه ای از کتاب عطر قلم نوشته علیرضا امن پور را باهم بخوانیم:
على فخر خدا
1-اى على اى مايه فخر خدا
اى على اى ساقى اهل ولا
2-اى على اى مظهر مهر و وفا
باب عشق و علم و ايمان و سخا
3-دادخواه و حامى هر بى نوا
بود با درد يتيمان آشنا
4-پرتو نورش رسيده تا سماء
نام و يادش ميكند دفع بلا
5-اى على اى قلّه بى انتها
اى ولى اى جاودان شير خدا
6-شاه خوبانى تو اى شمس هدى
محو جانانى تو در حمد و ثنا
7-عاشقان را كرد سيراب از وِلا
قدسيان را كرد مدهوش از وفا
8-شد جهان شيداى عشق مرتضى
شد خدا راضى ز عدل لافتى
9-هر كه باشد در دلش عشق على
مى شود سلطان اگر باشد گدا
10-دل اگر خواهى رَوى سوى خدا
عشق بازى با على كن در دعا
11-اى على اى عادل بى ادّعا
شاد شد از عدل نابت ربنّا
12-اى مه تابان عرش كبريا
هر زمان بر تو درود و مرحبا
13-اى شكيبا از ولاى مرتضى
توشه اى كن بهر خود روز جزا
خلاصه ای از کتاب عطر قلم نوشته علیرضا امن پور را باهم بخوانیم:
جانشين
1-على اى شمس سماء سبب گرمى نور
ياد تو مى كند از سينه و جان غم را دور
2-هر دلى را كه در آن عشق تو ساكن باشد
بوَد هر لحظه چو خورشيد درخشنده ز نور
3-به عدالت شده اى شهره آفاق و زمين
گشته از مهر تو خرسند خداوند غفور
4-با تو ره يافت محمد به رسالت آن شب
كه تو در بستر او يافتى از عشق حضور
5-ناتوانم بكنم لايق حسنت وصفىٓ
مى كنم اى صنم از عشق تو در سينه غرور
6-در غدير خم و انديشه يزدان نبي
جانشين نام تو بوده است على جان منظور
7-كوى تو هست برايم ز بهشت اولىٰ تر
يا على گفتم و دل گشت ز نامت مخمور
8-بى گمان قصد خدا هست كه در هر دو جهان
بكند فخر به عبدى چو تو والا و صبور
9-دستگيرى بكن از دست شكيبا به كرم
تا ز دروازه جنّت بكند با تو عبور
خلاصه ای از کتاب عطر قلم نوشته علیرضا امن پور را باهم بخوانیم:
درجات مولا
1-على آن مظهر عدل است ندارد همتا
زين سبب گشته مقامش به دو عالم اعلاء
2-از حديث حسناتش نه فقط اهل زمين
شده مدهوش ز مهر و كرمش اهل سماء
3-حرف آزادگى و مهر و وفا هر جا هست
على آن جاست ولىٰ زينت و هم شاه وفا
4-عجبا جمله دو عالم همه سر مست على
عُرفا و شُعرا و اُدبا و عُلما
5-شعر گفتن ز كمالش نبُود كارى سهل
گل گلزار جنان است و به گلزار صفا
6-غايت جُود و كرم بود و فداكارى و مهر
على فرمانده دين است اسداللّه خدا
7-همه ى عمر اگر شرح مقامش گويم
بُود از عمر من افزون درجات مولا
8-مى شد از ديدن او شمس همانا مخمور
چون كه از شمس درخشانتر على هست و فتىٰ
9-هست در دست على رمز كليد رضوان
يا على را تو بخوان تا كه دهد بر تو صدا