عنوان کتاب: مدیریت آموزشی و مهارت های مدیران آموزشی
نویسندگان: سیدمهدی محمد نژاد، سجاد شمسی پور، محمد غبیشاوی، مهدی قاسمی
ویراستار: دکتر سیدفخرالدین طاهر زاده موسویان
کتاب مدیریت آموزشی و مهارت های مدیران آموزشی به قلم آقایان سیدمهدی محمد نژاد، سجاد شمسی پور، محمد غبیشاوی، مهدی قاسمی از آن دسته کتاب های آموزشی هست که در نظر دارد خوانندگان علاقه مند را با نحوه مدیریت آموزش علمی و اهداف مدیریت آموزشی و وظایف مدیران آموزشی آشنا کند و درصدد این است که خوانندگان علاقه مند به حوزه مدیریت آموزشی را با سبك رهبري و اثربخشي رفتار مديران مدارس آشنا کند.
قسمتی از کتاب را باهم می خوانیم:
تاريخچه مديريت:
مديريت يكي از پديدههايي است كه جوامع بشري از آغاز پيدايش با آن روبرو بوده است، اين پديده ريشهاي كهن در تمدنهاي باستاني دارد.
سومريها با اختراع خط در 500 سال قبل از ميلاد مسيح توانستند ضوابطي را براي نگهداري سوابق بمنظور اعمال كنترل در مديريت بوجود آورند. مديريت در جوامع سومريها، مصريها، چينيها و ايرانيان باستان، رايج بوده است، در آثار كتبي باقيمانده از آنان به مفاهيم مديريت از قبیل برنامهريزي، تقسيم كار، كنترل و رهبري اشاره شده است.
با اين وجود پيشرفت مديريت تا انقلاب صنعتي محسوس نبود. در سال 1776 آدام اسمیت با اطلاعاتي كه از كارخانه سنجاقسازي بدست آورد محسنات تقسيم كار را اعلام كرد. كه خود گامي در جهت سازماندهي و مديريت بود. در سال 1832 چارلز بابيج رياضيدان انگليسي و سازنده ماشين حساب مقالهاي به نام «دربارة اقتصاد ماشينها و كارخانهها» در زمينه توليد نوشت، بابيج در اين مقاله براي اولين بار موضوع اختلاف در مهارت و نقش آن در تعيين مقدار دستمزد و نيز مفاهيمي از مهندسي صنعتي را به بحث گذاشت. به اعتقاد چارلز بيرد نوشتههاي بابيج مبناي كارها و مطالعات تيلور براي تدوين مديريت علمي قرار گرفت
قرن بيستم و آغاز مطالعه منظم علمي مديريت
در اوايل قرن بيستم، سه تن از بنيانگذاران اصلي علم مديريت به طور مستقل از يكديگر مشغول مطلعه و تحقيق در مورد سازمانها و مديريت بودند. آنها فردريك تيلور امريكايي، هنري فايول فرانسوي و ماكس وبر آلماني بودند كه تحقيقات و نوشتههايشان اساس دورة كلاسيك مديريت نوين را پايهگذاري كرد
دوره كلاسيك
الف) مديريت علمي
ب) تئوري اداري
ج) بوروكراسي
مديريت علمي:
از اواخر قرن نوزدهم ميلادي گروهي تلاش كردند اصول مديريت را با به كارگيري روشهاي مهندسي در «طراحي شغل» علميتر سازند، و در اين جهت مطالعات اوليه روانشناسان صنعتي، كه «رويههاي آزمايشي انتخاب پرسنل» را به كار ميبردند بدانها كمك كرد. اين گروه تلاش خود را بر «طراحي اثربخشي كاركنان» متمركز كردند. (رضائيان، 1370، ص11)
فردريك تيلور كه به پدر مديريت علمي معروف است، با توجه به تجربياتي كه در سطوح مختلف شغلي در صنعت كسب كرده بود، در موقعيت ممتازي قرار داشت تا تحقيقات و نظريات خود را در ارتباط با افزايش و بهبود توليدات صنعتي ارائه دهد. نتيجه سالها تلاش او در حل مشكلات توليد در كارخانههاي سرتاسر آمريكا اصولي بود كه در كتابي تحت عنوان «اصول مديريت علمي» در سال 1911 ميلادي انتشار يافت. (شيرازي، 1373، ص40)
تيلور اساس سيستم مديريتي خود را به صورت ساده بدينگونه بيان ميكند «مديريت خوب مديريتي است كه تقريباً بدانيم چه كاري را ميخواهيم كارگران انجام دهند و سپس نظارت كنيم كه آن كارها را به بهترين و ارزانترين روش انجام دهند.هيچ سيستم يا طرح مديريتي موفق نميشود مگر اينكه در درازمدت رضايت كارفرما و كارگر را بهمراه داشته باشد» اين جملات تيلور فرضيههاي اصلي مديريت علمي او را تشكيل ميدهند. ريموند ويلرز، اصول مديريت علمي تيلور را اين چنين برميشمارد