عنوان کتاب: مسافر صبا
گرد آورنده: علی صالحی
مجموعه آثار منتخب دومین جشنواره ملی فاخته
در بخشی از کتاب میخوانیم:
- قانون مورفی و چاقی
فلسفه قانون مورفی؛ لبخند بزن، فردا روز بدتری است!
باورم نمیشد بعد از مدتها با عشقم دور یه میز توی رستوران نشسته بودیم، نشسته بودیم اما من داشتم روی ابرها پرواز میکردم، حرفهای محبت آمیزش رو با تمام وجودم جذب میکردم و خوشحال بودم که در بهترین لحظهی عمرم هستم.
من و مردی که بهم میگفت دوستم داره و شمع و گلهای رُز روی میز، فضا رو بیشتر از اینکه واقعی به نظر برسه رمانتیک کرده بود.
میخواستم سالها همونجا بنشینم و به حرفهای عاشقانهاش گوش بدم تا اینکه کادویی بهم داد و ازم خواست بازش کنم. تمام سعی مو کردم ذوق و شوقم رو مخفی نگهدارم و بسته رو با آرامش باز کردم.
یه حلقه طلایی نگیندار بود. محو زیبایی انگشتر بودم که پرسید: با من ازدواج میکنی؟ لبخند زدم، در جواب سؤالش فقط مکث کردم. با صبوری سؤالش رو تکرار کرد. جواب دادم: بله……..(کتاب مسافر صبا)
- دست های قیمتی
دلم نمیخواست کاری را که میگوید انجام بدهم. اما چارهای نبود.
خوب به هر دو طرف کوچه چشم گرداندم. بیشتر از همه از این نگران بودم که آقامعلم و بچههای مدرسه که خانه خیلیهایشان همین اطراف بود یکدفعه سربرسند و من را توی این وضعیت ببینند.
اما آشنا به چشمم نخورد. تیشرت همیشگیام را مرتب کردم و موهای عرق کردهام را به بالا چنگ زدم.
گفت: «یاالله. بنشین دیگر…»
- چند قدم بیگانگی
اتفاق افتاد. با دیدن کسانی که این حال و روز را داشتند همیشه به این موضوع فکر میکردم که اگر زمانی برای من هم این ماجرای عجیب اتفاق بیفتد چه کار خواهم کرد و چه آیندهای در انتظار من است، اما چرا باید مهم باشد؟
اگر هم اتفاق بیفتد و به همان شدت باشد که فکر میکنم احتمالا چیزی حس نخواهم کرد و شرایطم را با عقل یک انسان عادی نمیسنجم بلکه مانند همان چیزی که تبدیل شده ام فکر میکنم، راستی آنها چگونه فکر میکنند؟ اصلا قادر به فکر هستند؟ (کتاب مسافر صبا)
این کتاب برای چه کسانی مناسب می باشد؟؟
صاحبان استعداد،
علاقمندان به رشته ادبیات و نویسندگی،
علاقمندان به رمان و رمان نویسی،
و …..