عنوان کتاب: هیهات
نویسنده: مهدی محمدزاده
چند صفحه ای در قالب شعر نو
یک نمونه از اشعار
ياد ايام…
به یاد روزهای قدیم و ندیم
مادر ای مهربانترین و پدر اي استوارترين
شب های احیاء ماه خدا، من و یک عالمه راز و نیاز
سر سجاده مادر بزرگ تسبیح کنان
برف های سپید و شب یلدا، زیر کرسی با داستاني
نقش آدم برفی در حیاط و نويد بهار
عمو نوروز و حاجي فيروز و تکم خواني آذربايجان
مشق پیک و تعطیلات بهار نشاط آور و جنب و جوش
خرداد رهسپار روستا با زیبائی اش، نهر جاری و جوانه گیاه
هر چه بگویم کم است
کار دوران کودکی ام، بازار فرش تهران
باز هم مهرماه و مدرسه، کلاس بالاتر و مطالب تکراری تر
شب های خیس و خشش برگ زرد
باران و توده ابر دلگیر
کنار پدر، پناه آخر آغوش مادر
نمونه ای دیگر از اشعار:
جنگ و ويراني…
آهي برآمد از نفس همراهش اشک
دل سوخته اي سوخت همچو شمع
در خلوت و تنهايي، نوري متجلي و رنگارنگ
همچون عقيق يمني گوهري ناياب
سربرآورد از تاريکي پشت ديوار
بگفت آدم خاکي در جستجوي افلاک
تا کي خون و خونريزي و ظلمت
مرده دلان پند نگيرند، در جهل فرو رفتگان راهي دوزخ
جنگ با خدا، عاقبت کار عصيان و آوارگي
برادر بيگانه با برادر، پسر فراری از پدر
زمين تاريک با ابرهاي سياه
خسته دلان، خسته از جسم خاک
(هیهات)