عنوان کتاب: چطور تحت حمایت مالی همسرمان باشیم نه حمایت کننده! (برای خانم ها )
نویسنده: فاطمه نیک سیرت
کتاب چطور تحت حمایت مالی همسرمان باشیم نه حمایت کننده! (برای خانم ها ) نوشته فاطمه نیک سیرت میباشد. زندگی مشترک پازلی است که اجزای آن را زن، مرد و مجموعه روابط بین آنها شکل میدهد؛ پس باید آن را به شکلی چید که همهچیز باهم هماهنگ باشد.
نحوه ارتباط زن و شوهر تعیین میکند که آیا پول، خانه و ماشین، باعث اختلاف میشود و یا وسیلهای برای ادامه زندگی! از نتایج پرسشنامهای، دلیل اصلی دعوای 70 درصد زوجین «پول» است که طبق گفته افراد شرکتکننده در این پرسشنامه خرید بیشازحد، بودجهبندی مسائل مالی و بدهی، بزرگترین عامل برای بحثوجدل در بین آنها بوده است.
قسمتی از کتاب را باهم میخوانیم:
مادر
حامی و سرپرست است. زنی است كه با وابستگیاش به دیگران كامیاب میشود، او نه تنها فرزندانش را بزرگ میكند، بلكه سایرین و خویشاوندان، دوستان مؤنث و همسر را هم میپرورد.
آمازون
ویژگی های مردانه ی درون یک زن. زن آمازون دارای تمركز حواس بالا و فزون خواه است، ابراز وجود میكند، هدفدار و متكی به نفس و خود كفا ست، ارتباط او با مردان زندگیاش در قالب همكار، رفیق و رقیب است.
زن امروزی شدیداً به سوی جنبه آمازون شخصیتش متمایل شده است، او به سوی قدرت و در ضدیت با عشق جهتگیری كرده است. مادری را به تعویق میاندازد، با مادونا كه از مد افتاده، در تماس نیست و از معشوقه فقط به قصد كامجویی جنسی استفاده میكند.
زنِ مردانه، مردها را می ترساند. استقلال و برخورد ستیزهجویانه زنان، در مردان احساس عجز و ناتوانی به وجود میآورد. اشتیاق مرد به ادامه رابطه، وقتی صادقانه و خالصانه احساس نكند كه زن به او نیازمند است، رو به زوال میگذارد.
زنی که فقط مردانگی خود را زندگی کند، کم کم از هویت اصلی خود فاصله می گیرد.
رفتارهاي زنانه از يكسو سبب تقويت حس آسيبپذيرى، پذیرندگی و جذابیت زنان میگردد و از سوی دیگر میل به سطوح بالایی از سرسپردگی و حمایت را در مردان بر میانگیزد.
در مقابل، زنی که آمازون نداشته باشد به شخصیتی وابسته (به مرد) و بی اراده تبدیل می شود.
مادونا
متانت، دید عمیق، خلاقیت، معنویت، قدرت تحلیل، سرشتی الهام بخش است و معیارها و ارزشها و ایدهها را منتقل میكند. بازتابنده و تجسم محسنات كامل زنانه از لحاظ بردبارى، وقار و وفای به عهد است. این نوع زن در پی كسب عظمت برای خود نیست، او ترجیحاً مرد را در زندگی به سوی عظمت میكشاند و بی هیچ قید و شرطی از تلاش وی در جستجوی كسب خرسندی و موفقیت حمایت میكند.
مهمترین بخش غالب مادونای زن، وفای به عهد اوست. او مرد را در ثروت يا تنگدستى، در خوشی یا ناخوشی میپذیرد.
کم بودن مدونا باعث رفتارهای بچگانه می شود. تصمیمات عجولانه و بچگانه که در امتداد تفکرات بچگانه قرار دارد. زود احساساتی شدن، بی صبری، کوته فکری و…
زن باید نهایتاً در طول دوره حیاتش تمام چهار جنبه روان خود را تجربه كند و در هم بیامیزد. باید به درون خویشتنِ خود بنگرد و آن جوانبی از شخصیتش را كه هنوز نیازمند رشد است، كشف كند و بین اینها تعادل برقرار سازد. زیرا افراط در یکی، تفریط در دیگری را به دنبال دارد.
مسیری که جنبش آزادی زنان طی دو دهه گذشته ما را به سوی آن رهنمون کرده، مسیری به سوی جامعه آمازون است.
زن آمازون امروزى، نه آرامش یافته و نه حصارهای خود را گشوده است. او پریشان و فرسوده است و نسبت به جنس مخالف نگرشی رقابتی دارد و با آنها مبارزه میکند «تا مردانی بهتر از آنها باشد» از درک تفاوتهای روانشناختی و رشدی میان دو جنس عاجز است. برای وی صِرف وجود داشتن به تنهایی کافی نیست و به معنای هیچ بودن است.
زن امروزی از طبیعت ملایم و لطیف خود دور افتاده و اکنون نیازمند است تا زنانگی گم شدهاش را باز یابد. به ویژه جنبههای مادر، مادونا و معشوقه شخصیتش را باز یابد. وی در نهایت زنی را کامل میداند که در طول دوره حیاتش همه جنبههای روانی خود را تجربه کند و در هم بیامیزد. وي پی برده است که زندگی کردن فقط با جنبه مردانه شخصیتش برای او دارای فواید معدودی ست.
در پس ظاهر فریبنده، کامل و خودکفای خود بعنوان يك زنِ مردنما موجودی عصبی و غمگیني است که غالباً احساس میکند، برای زندگی واقعی خود وقت ندارد و مي بايست در لباس مردانگي ساختار زنانه اش را تقويت كند.
زن اگر پیش از این، در بند خانه و شوهر و فرزندانش بود، اکنون غالباً با کار و اهدافش به زنجیر کشیده شده است و هیچ وقت در گذشته فشار را مثل امروز احساس نکرده است. چرا كه تمام انرژیاش را در جهان بیرون به کار میگیرد و نه در جهت آفرینش پیوند و روابطی پر مهر و محبت. او احساس میکند فقط به دلیل‹‹انجام دادن›› ارزش دارد و موفقیتها و دستاوردهایش نه به دلیلِ بودنش، یعنی شایستگیهای زنانه ي کاملش، بدست مي آيد كه تنها جنبه سرد زنانگی و در پستوي مردانگي بوجود آمده است.
خانم ها زنانگی خود را بشناسید
بنشینید و به زمانهایی فکر کنید که واقعاً احساس زن بودن میکردید.
آن لحظه ها را با جزئیات به خاطر آورید. چه حسی داشتید؟ چه لباسی پوشیده بودید؟ چه می کردید؟ این اولین و مه مترین مرحله است. چون درک شما از زن بودن را آشکار می کند. روی آن جزئیات متمرکز شوید و برای ایجاد دوباره آن وضعیت ها و حالت ها و آن حس در خودتان تلاش کنید.
تفاوت بین زن بودن و دختر بودن را درک کنید
دخترانه بودن همان زن بودن است، اما با حالتی جوانتر و مادی تر. این هیچ اشکالی ندارد اما تنها راه زن بودن نیست. شما می توانید ۷۰ سال سن داشته باشید و هنوز حس زنانگی را در خود داشته باشید، چون قادرید هر کاری که باعث می شود، این حس بیشتر در شما به وجود آید را انجام دهید.
ظرافت ظاهری داشته باشید
در اکثر جوامع، زن ها خیلی بیشتر از مردها به ظاهر خود می رسند. البته استثناهایی هم وجود دارد و این کاملاً به خودتان بستگی دارد که انتخاب کنید، ظاهرتان هم بخشی از زنانگی شما باشد یا نه.
شوخ باشید
این تفکر که زن بودن یعنی کامل و بی عیب و نقص بودن را دور بیندازید. زمان هایی که هیچ حرفی برای گفتن ندارید، بهترین آزمایش زن بودنتان این است که بخندید و بخندانید. بیش از حد جدی گرفتن زندگی، چندان زنانه نیست، شوخی های در حد شخصیت خودتان را داشته باشید. برای زن بودن باید با خودتان راحت باشید و با جدیت و خشک بودن زیاد نخواهید توانست با خودتان راحت باشید.
به خودتان اعتماد داشته باشید
این هم یکی دیگر از مراحل مهم زنانه به نظر رسیدن است. این را هم مثل مراحل دیگر، باید یاد بگیرید که خودتان را دوست داشته باشید. اعتماد به نفس نه تنها باعث می شود هم از نظر ذهنی و هم جسمی زنانه تر به نظر برسید، بلکه کمک می کند، مستقل تر و برجسته تر هم دیده شوید. هیچوقت دست ازخودتان نکشید و مردانگي خيالتان را به دنياي مردانگي واگذاريد.
اگرچه جامعه از حضور زنانی میگوید که حیاتشان از بام تا شام در چارچوبی کوچک از چوب و شیشه تداوم مییابد، ثانیهها، دقیقه میشوند و روزها، ماه، تا زنان در چارچوبی این چنین نیز حکایت نبرد برای بقا را روایت کنند تا بجنگند با تکراری که نقشههای بزرگی را برای از پای درآوردنشان طرح میزند تا باز هم لبخند را بر لبان کودکانشان ببینند. گاهي مردانگي خيال رشد مي كند و پروار مي شود تا روياي زنانه و واخواهي هاي آنان در پوستين مردانه شكل گرفته تا زندگي رنگ نباخته و چهارچوب ضعيفش حفظ شود.
نتيجه
گناه بسیاری از زن ها چیست که همسرانشان مردانه عمل نمی کنند؟ مردانی که در حمایت کردن از خانواده ضعیف عمل می کنند، مردانی که در تصمیم گیری تردید دارند، مردانی که خودشان را طعمه ی سوء استفاده کنندگان و کلاهبرداران قرار می دهند، نمی توانند از زنانشان توقع زن بودن داشته باشند! زنی می تواند زنانه رفتار کند که در کنار یک “مرد” زندگی کند. زنی که همیشه مجبور است، وظایف مردانه ی همسرش را انجام دهد، هیچگاه لذت زن بودن را درک نخواهد کرد.
زنی لذت زن بودن را می فهمد که اگر پولی از شوهرش دریافت کرد، نگران نباشد که آن را از کجا آورده و کی قرار است، تاوان آن را پس بدهد. هر زنی چنانچه در پناه مردی با کفایت و مقتدر قرار گیرد، خواه نا خواه به نقش زنانگی خود روی می آورد و واقعاً از زن بودنش لذت خواهد برد.
یک زن به شرطی می تواند زن باشد که همسرش را واقعاً مسئول و توانا ببیند و نیازی به دخالت در امور او احساس نکند. برای عدم دخالت، اعتماد و آرامش لازم است. وقتی یک مرد نمی تواند این اعتماد و آرامش را ایجاد کند، همسرش هم نمی تواند، یک زن باقی بماند.
گاهي زن براي بدست آوردن آنچه نمي تواند در لباس و شخصيت زنانگي اش پيشتاز باشد پستوي در همِ مردانه را بهترين شكل، براي رسيدن به روياهاي خود مي پندارد، تا با اتكا به آن زنانگي درونش را حفظ كند، بدون هيچ خدشه اي… اگرچه خمير مايه درونش هر لحظه دستخوش مرگ تدريجي زنانگي اش خواهد بود …
و در حقیقت، وجود آنان نشان دهنده این موضوع است که اگر طی تاریخ بشریت، انواع و اقسام شکل زندگی و سازمان های اجتماعی دستخوش دگرگونی شده و مذاهب کمال مطلوب ها و ارزش ها تغییر کرده اند، پاره ای از ویژگی های روانی زن، علی رغم همه این ها در طی قرون متمادی همچنان پایدار و ثابت مانده اند و زنان همچنان در پستوي مردانگي خود زنانه رويانه مي كنند و مردانه تلاش…!