عنوان کتاب: 21 روش موثر در ازدواج موفق
نویسنده: سمیه حبیبی
کتاب 21 روش موثر در ازدواج موفق نوشته سمیه حبیبی میباشد. الان بهترین زمان برای زندگی کردن است. هیچ زمانی بیشتر از امروز تا به این حد فرصتهای موفقیت و شادی برای مردم وجود نداشته است.
در آن واحد، مهمترین تصمیم در زندگی شما، شخصی است که با او ازدواج و سازش میکنید. تصمیم درست در این زمینه، بیش از هر عامل دیگر، بر خوشبختیتان تأثیر دارد. میزبان شما در کتاب 21 روش موثر در ازدواج موفق که اطلاعات مفید و زیادی در این مورد دارد.
قسمتی از کتاب را باهم میخوانیم:
امروزه كه جدايي ها با كوچكترين اختلاف اتفاق مي افتند مهم است كه از خودتان سوال كنيد تعهد شما نسبت به ازدواج چيست؟ تعهد به ازدواج به اين مفهوم است كه زن و شوهر به يكديگر چنين گفته باشند: “مـا نسبت به زندگي مـشترك مان بياعتنا و بياهميت نيستيم.
ما ازدواجمان را بر پايه عشق، احترام، شرافت و عـلاقـه دو سويه و خالصانه با يكديگر آغاز كردهايم. ما اعتقاد داشتيم و داريم كه به يكديگر وفادار بمانيم، صادق بـوده و دروغ نگوييم و به يكديگر اعتماد داشته باشيم. چـه در حضور يكديگر، چه در غياب يكديگر.”
مهارت داشتن تعهد نسبت به همسر از برترین مهارت های یک ازدواج موفق است. ازدواج موفق یک قرار است وقتی که تصمیم میگیرید به یک فرد و رابطه عاطفی و یک سبک زندگی در مدت ماندگار متعهد شوید. تعهد و پای بند بودن به زندگی مشترک در حفظ رابطه زناشویی بین زن و مرد نقش موثری دارد.
قبل از اینکه تصمیم به ازدواج بگیرید بیاموزید چگونه برای یک زندگی مشترک متعهد شوید تا بتوانید زندگی خود را بر پایهی وفاداری، عشق و پذیرش مسئولیت ها بسازید.
بدانید زندگی زناشویی، دوران مجردی نیست بلکه مسیری است که کاملا از زندگی مجردی متفاوت است. در زندگی زناشویی شما باید غیر از خود به یک یا چند نفر دیگر نیز فکر کنید. دیگر دوران مهمانی ها، تفریحات و سفر های مجردی به حداقل رسیدهاند. دیگر نمی توانید تنها برای خود ولخرجی کنید، افراد دیگری هم هستند که به اندازه شما در زندگیتان سهم دارند. پس قبل اینکه به ازدواج فکر کنید باید خود را بشناسید.
از خود بپرسید آیا می توانید از تفریحات تک نفره خود بگذرید؟ آیا می توانید به نظرات و خواسته های یک نفر دیگر حتی بیشتر از خود اهمیت دهید؟ و آیا توانایی انجام مسئولیت های پرفراز و نشیب زندگی را دارید؟ وقتی در مورد همه این موارد تفکر کردید و به این نتیجه رسیدید که قادر به پذیرش همه آن ها هستید می توانید در مورد ازدواج و آغاز زندگی زناشویی خود تصمیم قطعی بگیرید.
از افرادی که زندگی خوبی دارند بپرسید علت دوام زندگی آن ها چه بوده است؟ چه تعهداتی را در زندگی پذیرفته اند و چگونه توانسته اند بر آن پای بند بمانند؟ همچنین از کسانی که زندگیشان به جدایی ختم شده، بپرسید چرا نتوانستهاند بر عهد و پیمان خود وفادار بمانند؟ سعی کنید از تجربیاتی که دیگران در زندگی زناشویی خود به دست آوردهاند، آگاه شوید و از آن ها برای تداوم زندگی آینده خویش استفاده کنید.
با ازدواج مسئولیت هر انسانی چندین برابر خواهد شد. تامین نیاز های مالی همسر و بعد ها فرزندان، توجه به حقوق افراد خانواده، تامین نیاز های عاطفی آنان و توجه به نیاز های جنسی زن و مرد از مسائلی است که هر فرد قبل از اینکه تصمیم به ازدواج بگیرد باید از آن آگاهی داشته باشد. فردی که از تمام جهات به بلوغ رسیده باشد، می تواند نسبت به توانایی خود در این زمینه اطمینان یابد.
متاهل بودن یعنی متعهد شدن. تعهد نسبت به پذیرفتن مسئولیت ها و وفاداری به عهد و پیمانی که در آغاز زندگی با همسر خود می بندیم. تعهداتی که عمل به آن ها می تواند ضامن پایداری و دوام زندگی مشترک شوند.
بدون تعهد هرگونه رابطه اي سطحي، ظاهري و بدون سمت و جهت خواهد بود و شما و همسرتان نخواهيد توانست عمق عشق و صميميتي را که تنها در سايه ي وفاداري به تعهدتان به وجود خواهد آمد، تجربه کنيد.
ـ تعهد به رابطه ي شما هدفمندي مي بخشد. يک رابطه ي بدون تعهد هم چون قايقي بدون سکان در اقيانوس است. چنين قايقي هيچ گونه اختياري از خود ندارد که جهت و هدف خاصي را دنبال کند و در معرض هر جريان آب، اعم از موافق يا مخالف و وزش هر بادي خواهد بود. تعهد به رابطه ي شما جهت و سمت مي دهد. به علاوه به آن اين امکان را مي دهد که «پيش» برود، عوض آنکه بدون هدف برگرد خود بچرخد.
تعهد موجب مي شود در رابطه از خود مايه بگذاريد. تفاوت يک رابطه ي بدون تعهد و يک رابطه ي با تعهد، هم چون تفاوت ميان اجاره کردن يک خانه و خريدن يک خانه است.
بيشتر مردم توجه کمتري به آپارتمان يا خانه اي دارند که مال خودشان نيست. به مجرد اينکه اولين خانه تان را خريداري مي کنيد، همه چيز تغيير خواهد کرد. ناگهان چشمتان هرلکه و خرابي را بر روي ديوار مي بيند. چهار چشمي بچه ها، دوستان، سگ يا گربه تان را مي پاييد مبادا چيزي را بريزند يا بشکنند و به «ملک» گران بهاي شما صدمه اي بزنند.
وقتي که تمام و کمال به کسي که به او علاقه منديد، متعهد مي شويد، رفتار متفاوتي را پيشه خواهيد کرد؛ چرا که حال قسمت بيشتري از وجودتان را در آن سرمايه گذاري کرده ايد. اين حالت به رابطه ي شما اجازه رشد مي دهد تا در جهاني شکوفا شود که هرگز بدون تعهد امکان نداشت.
هنگامي که به رابطه اي متعهد مي شويد، توجه و انرژي خود را به طرز عميق تري در آن سرمايه گذاري مي کنيد، زيرا حال ديگر نسبت به اين رابطه احساس مالکيت داريد
تعهد موجب احساس امنيت روحي در شما مي شود. آيا مي توانيد تصور کنيد آپارتمان، خانه و يا يک دفتر کار را بدون اجاره نامه اجاره کنيد؟ هرلحظه صاحب خانه يا صاحب ملک اين حق را دارد که شما را بيرون کند، تصور کنيد چه تنش و اضطرابي خواهيد داشت.
وقتي بفهميد نامزدتان چندان به شما متعهد و پايبند نبوده است. روابطي که به عنوان مبنا و اساس خود فاقد هرگونه تعهد و پايبندي هستند، همواره چنين تنش هاي پنهاني را در خود خواهند داشت.
بدون تعهد، يک احساس ناامني خواهيد داشت که نگراني و تشويشي ناخودآگاه را در شما توليد خواهد کرد. دراين جا منظورم اين نيست که چنان چه پس از چند هفته آشنايي تعهد خاصي دريافت نکرديد، احساس ناامني کنيد.
دراين جا مقصودم روابطي است که در آن براي مدت قابل ملاحظه اي از لحاظ احساسي و… با کسي درگير شده ايد و هنوز تعهد خاصي دريافت نکرده ايد تا چشم انداز روشني از اميد ها و نقشه هاي آن فرد نسبت به رابطه اش با شما دستگيرتان شده باشد.
طبيعتاً صرف تعهد، شما را به تمامي از «رنج» و يا «از دست دادن» محافظت نمي کند. همان گونه که يک اجاره نامه نمي تواند از اينکه شما را بيرون کنند، محافظت تان کند يا مانع فروش ساختمان توسط صاحب خانه شود. اما مسلماً انعکاسي است از نيت هاي نامزدتان و مي تواند درجاتي از امنيت روحي را برايتان به همراه آورد تا بتوانيد در رابطه احساس آرامش داشته باشيد.
تعهد، آزادي مي آورد. بسياري از مردم تداعي معاني مثبتي با کلمه ي «تعهد» ندارند. به ويژه مرد ها در برابر تعهد دادن مقاومت مي ورزند چرا که آن را معادل محروميت و اسارت مي گيرند. معتقدم که تعهد تأثيري کاملاً متفاوت خواهد گذاشت: بدين معنا که از هرز رفتن انرژي روحي شما در ديگر جهان جلوگيري مي کند و به شما اين امکان را مي دهد که انرژي تان را تنها بر روي يک نفر متمرکز کنيد.
آزاد هستيد تا خود را غرق رابطه تان کنيد. عشق بورزيد، آن هم تمام و کمال و بي هيچ محدوديتي، تعهد موجب مي شود خود را رها کنيد و «تسليم» شويد، آن هم نه به معشوق تان، بلکه به خود «عشق».که اين نيز به نوبه ي خود هنگامي تحقق مي يابد که با فرد مناسب باشيد.
تعهد به شخص مناسب شما را از لحاظ احساسي آزاد مي کند. تعهد به شخصي نامناسب، شما را از لحاظ احساسي در بند خواهد کشيد.
چرا گوش دادن اینقدر مهم است؟
وقتی زن و شوهر برای صحبت های یک دیگر گوش شنوا نداشته باشند، از نیازها و احتیاجات هم بی خبر می مانند. زن نمی داند مرد روز خود را چگونه گذرانده و چه در اندیشه دارد. مرد هم از دنیای زن بی خبر می ماند و فاصله ها روز به روز بیشتر می شود و آرام آرام احساس طرد شدن و تنهایی به رابطه ها رخنه می کند. اما این تنها حسن گوش دادن نیست.
گوش دادن مهارتی است که به کاهش تنش در رابطه زناشویی کمک موثری می کند. مثلا تصور کنید در موقعیتی که یکی از همسران عصبانی است، آرامش و مهارت دیگری در شنیدن صحبت تا چه اندازه در کاهش عصبانیت و حفظ آرامش موثر است. وقتی فرد خشمگین احساس کند درک می شود و حرف هایش شنیده می شود، آرامتر خواهد شد و موقع حرف زدن حالت دفاعی ندارد و علت عصبانیت و خشم او راحت تر آشکار خواهد شد.
یکی دیگر از مزایای خوب گوش دادن در روابط زناشویی به دست آوردن اطلاعات درست و با کیفیت است، اطلاعاتی که نیاز ها و خواسته های واقعی همسرمان را برای ما آشکار می کند و اجازه نمی دهد ما در دام سوء تفاهم و برداشت های صرفاً شخصی خود گیر بیفتیم.
در روابط زناشویی خوب شنیدن، خوب شنیده شدن را به دنبال دارد. وقتی به خوبی گوش می دهیم، طرف مقابل نیز به این کار تشویق می شود و در نتیجه، حس خوشایندی از صمیمیت و احساس نزدیکی در روابط به وجود می آید.
وقتی به حرف های همسرمان گوش می دهیم، در واقع به او اعلام می کنیم “ به تو علاقه مندم و تو برایم اهمیت داری، “دوست دارم بدانم چه احساسی داری و از نیازهای تو باخبر شوم، چون خواسته ها و احساساتت برای من مهم است”.
هر کدام از ما عادت هایی داریم که ممکن است همسرمان با این رفتار و عادت ها آشنایی نداشته باشد. این موضوع به ویژه در اوایل ازدواج بیشتر درد سر ساز میشود اما با شناخت و آگاهی داشتن نسبت به آن ها می توانید اوضاع را به نفع خودتان پیش ببرید. ضمن این که گاهی اوقات تفاوت های زن و مرد هم در این موضوع نقش دارد و البته نباید نقش فیلترها را نادیده گرفت!
با فیلتر گوش ها آشنا شوید
وقتی آنچه را که به همسرتان می گویید درست نمی شنود یا برداشت اشتباهی دارد ممکن است روی گوشش یک یا چند فیلتر باشد که اجازه نمی دهد درک درستی از گفته های شما داشته باشد. این فیلتر ها چه هستند؟
آشفتگی ذهنی
وقتی فردی ذهنی آشفته دارد دچار حواس پرتی هم می شود. در نتیجه نمی تواند روی یک موضوع متمرکز شود. بنابراین اگر می خواهید در مورد موضوع مهمی با همسرتان صحبت کنید و برای شما مهم است که طرف حرف هایتان را درست بشنود زمانی را انتخاب کنید که می دانید شش دانگ حواسش جمع است و به دلیل مشکلات کاری یا خانوادگی ذهنش آشفته نیست.
عواطف و احساسات
اگر همسرتان عصبانی، نگران یا ناراحت باشد این موضوع می تواند روی درک و شنوایی او تاثیر داشته باشد. اگر همسرتان با خلق و خوی خودش آشنایی داشته باشد و مثلا به شما بگوید که امروز از دنده چپ بیدار شده، با گفتن این جمله شما هم آمادگی دارید که صحبت در مورد موضوعات مهم را به زمان دیگری موکول کنید یا اگر حرف هایتان درست شنیده نشد ناراحت و عصبانی نشوید. در واقع آگاهی داشتن از خلق روزانه و صحبت درباره آن به همسران کمک می کند درک بیشتری از شرایط هم داشته باشند و بی جهت متوقع نباشند.
باور ها و انتظارات
بیشتر ما تمایل داریم انتظارات مان در طرف مقابل تحقق پیدا کند و وقتی می بینیم این طور نیست، عصبانی می شویم. لازم نیست وقتی که می خواهید کاری انجام دهید یا صحبتی داشته باشید ذهن طرف مقابل را بخوانید و پاسخ های او را حدس بزنید. هر گونه حدسیات ذهنی را با همسرتان در میان بگذارید تا دچار سوء تفاهم نشوید.
تفاوت های جنسیتی
وقتی با تفاوت های زنان و مردان آشنایی بیشتری داشته باشید برداشت های اشتباه کمتر پیش می آید. از همین امروز تلاش کنید با استفاده از منابع موثق با این تفاوت ها را بهتر بشناسید.
حمایت از خود
ترس از دست دادن محبوبیت یا خواستنی نبودن موضوع دیگری است که گاهی سبب می شود آنچه را که واقعا می خواهیم یا احساس می کنیم به زبان نیاوریم. بیان صادقانه این احساسات صمیمت بین شما و همسرتان را بیشتر می کند.
قضاوت زود هنگام
وقتی کلمات و حروف بر زبان جاری می شود، طرف مقابل بلافاصله شروع به ارزش گذاری و قضاوت در مورد صحبت ها می کند. برای مثال، از خود می پرسد “منظورش چی بود؟”، “در فلان جمله منظورش مادر من بود”، “عمدا دارد این جمله را می گوید، دارد مرا مسخره می کند. “فراموش نکنید که یکی از مهم ترین قوانین درست گوش کردن آن است که پس از شنیدن تمام گفته ها درباره آن صحبت شود، نه وقتی هنوز صحبت ها نیمه تمام است.
در جا زدن
این سد زمانی ایجاد می شود که یکی از طرفین مشغول حرف زدن است و طرف مقابل هم چنان دارد به حرف ها و صحبت های قبلی فکر می کند، یعنی در جملات و صحبت های قبلی درجا می زند. این مسئله باعث عدم فهم کامل صحبت های طرف مقابل می شود و این احساس را در فرد به وجود می آورد که حرف هایش به خوبی شنیده نمی شود.
حق به جانب بودن
یکی از موانع بزرگ گوش دادن همین احساس حق به جانب بودن در بین همسران است. یعنی هر کس فکر می کند حق با خودش است. اگر فردی فکر کند همیشه حق با اوست، طبیعتا حوصله شنیدن حرف های دیگران را نخواهد داشت و می خواهد حرف فقط حرف خودش باشد. او همیشه از موضع قدرت صحبت می کند و در نتیجه نمی تواند شنونده خوبی برای صحبت های همسرش باشد.
مجادله
فراموش نکنید قرار است شما حرف های طرف مقابل را بشنوید. اگر قرار باشد مجادله کنید، این اتفاق رخ نخواهد داد چون در مجادله هدف صرفا به کرسی نشاندن حرف خود و دفاع از خود است.
رویا پردازی
یکی از موانع بزرگ خوب شنیدن رویا پردازی در مورد همسر ایده آل است. بهتر است هنگام صحبت کردن با واقعیت کنار آمد و او را آن طورکه هست پذیرفت، صحبت های او را شنید و دست از رویاپردازی در مورد ای کاش های ذهنی برداشت.
مقایسه
اکثر افراد از مقایسه شدن بسیار اکراه دارند. این اصل مهم در روابط زناشویی است. هنگام شنیدن صحبت های شریک زندگی هیچ گاه نباید او را با دیگران مقایسه کرد. هرگاه چنین کردید، خودتان را تجسم کنید که دارند مقایسه تان می کنند. چه حالی پیدا خواهید کرد؟
ابراز بی هنگام احساسات
نشان دادن و ابراز احساسات نقش مهمی در گوش دادن دارد، اما استفاده بی جا و نامناسب از احساسات نتیجه اش برعکس خواهد بود. مثلا اگر هنگام گوش دادن به صحبت های طرف مقابل از حرف های او عصبانی شویم وخشم بر ما چیره شود، نمی توانیم به درستی معنا و مفهوم صحبت های طرف مقابل را درک کنیم.
نصیحت کردن
وقتی یکی از همسران شروع به صحبت می کند، طرف مقابل شروع به ارائه راه حل و پیشنهاد می کند زیرا با خود فکر می کند که همسرش از او انتظار دارد مشکل را حل کند و به دنبال راه حل می گردد. بنابراین، به جای گوش دادن به صحبت های طرف مقابل، شروع می کند به نصیحت و پند و اندرز.